حاجآقا #جاودان
یکی از اصحاب #امام_صادق علیهالسلام به ایشان عرض کرد که چرا اینقدر کم هستیم؟ اگر یک گوسفند را بکشند و بین ما تقسیم کنند، گوشت آن زیاد میآید! امام به او گفت از بین افرادی که در رکاب #امیرالمؤمنین علیهالسلام شمشیر می زدند (تا ۱۵۰ هزار نفر شمردهاند)، فقط پنج نفر مثل شما بودند! یعنی فقط پنج نفر شیعه بودند و الا بقیه امیرالمؤمنین را به عنوان خلیفۀ چهارم قبول داشتند.
یکی از این افرادی که در بین یاران امیرالمؤمنین بود، ولی به امامت ایشان معرفت نداشت، #حذیفۀ_ذوالشهادتین بود. اینقدر درستکار بود که پیامبر شهادت ایشان را معادل شهادت دو نفر حساب کرده بود. ایشان در صفین دست به شمشیر نمیبرد. ابایی از کشته شدن نداشت، ولی نمیتوانست حق را تشخیص دهد! تا اینکه #عمار شهید شد و چون از پیامبر شنیده بود که دستۀ باطل عمار را میکُشند، مطلب برایش روشن شد و به جنگ رفت و شهید شد.
@imam42
حاجآقا #جاودان
✅ نمونهای از برخورد #امام_صادق علیهالسلام با #انحراف
📝پسر عموهای امام صادق (نوادگان امام حسن علیهالسلام) بزرگان انقلاب نظامی در آن عصر هستند. بزرگ بنیهاشم در آن عصر عبدالله بن حسن بن حسن است که نوۀ امام حسن است. در ارشاد مفید نقل شده که بنیهاشم که بنیعباس هم از آنها هستند، در ابواء (نزدیک مکه) دور هم جمع شدند و به این فکر افتادند که حالا که بنی امیه ضعیف شدهاست، چه کنیم؟ عبدالله بن حسن بن حسن گفت: «شما میدانید که این فرزندم محمد، #مهدی این امت است. پسرم بیا که با تو بیعت کنیم.» خواستند به عنوان مهدی با او بیعت کنند که این یک جریان انحرافی است. بارها پیامبر فرموده بودند که مهدی از نسل امام حسین علیهالسلام است. منصور دوانیقی هم که در آن جمع بود، گفت: «شما همه میدانید که کسی مثل این محمد، مورد توجه مردم نیست. پس بیعت کنید.»
📖 همه با محمد بن عبدالله بن حسن بن حسن بیعت کردند، ولی با خودشان گفتند کار ما اینطور تمام نمیشود و حضرت صادق هم باید بیعت کند تا کار ما اثر کند. لذا به دنبال امام صادق فرستادند. امام خیلی محترم بود. عبدالله امام را کنار خود نشاند و همان حرفهای قبلی را در مورد محمد تکرار کرد. امام فرمود: «این کار را نکنید. هنوز دوران مهدی نرسیدهاست. اگر فکر میکنی پسر تو مهدی است، اشتباه میکنی. اگر شما میخواهید غضباً لله (خشم به خاطر خدا و مبارزه با ظلم و پایمال شدن دین) و برای #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر #قیام کنید، من هم با شما هستم و برای این کار با تو که پدر محمد هستی بیعت میکنیم، نه با پسر تو! چرا تو را که بزرگتر ما هستی کنار بگذاریم؟»
🔥 عبدالله خشمگین شد و گفت حرف من بر خلاف توست و خدا تو را بر غیب آگاه نکردهاست و تو به پسر من حسادت میکنی! (این فرد پسر عموی امام است. در مدینه همسایۀ امام بوده؛ ولی نمیداند که حضرت صادق، امام است!)
♦️امام فرمود: «به خدا قسم حسادت مرا به این سخن وادار نکردهاست.» سپس به منصور و برادرانش ابراهیم و سفاح اشاره کرد و فرمود: «به خدا قسم اینها به حکومت میرسند نه شما». امام این را فرمودند و رفتند.
@imam42