#جانم_امام_کاظم
حاجآقا جاودان:
#هارون یا یکی از زندانبانها یکی از کنیزکانش را که خیلی صاحب جمال بود، فرستاد خدمت حضرت موسی بن جعفر در زندان. رفت تا شاید بتواند حواس حضرت موسی بن جعفر را پرت کند. یک روز. دو روز. ده روز. بعد دیدند که این کنیز پشت سر ایستاده و به رکوع و سجده میرود. امام موسی بن جعفر هم جلو ایستاده و به سجده و رکوع می رود. آن کنیز هم عابد و زاهد و مسلمان شد.
این را یک کسی مقایسه میکرد با جریان حضرت #یوسف علیهالسلام. ببینید فاصله چقدر است! حضرت یوسف با یک چنین چیزی برخورد کرد. یک کسی بود که ایشان را به آن چیزی که خدا راضی نیست دعوت می کرد. ایشان فرار کرد و از گناه نجات یافت. اما آن زن مفتضح شد. تا ابد الآبدین وصف گناه آن زن را میگویند. اما وقتی آن کنیز، به یک کریمی مثل حضرت موسی بن جعفر برخورد کرد، نجات یافت. نه تنها آبرویش نرفت؛ بلکه از اهل بهشت شد. درجه یک شد. از اولیاء خدا شد. حضرت موسی بن جعفر هیچ چیز هم نگفت. فقط میگفت الله اکبر. السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. بلند میشد و میگفت الله اکبر. نمازش چقدر اثر دارد. چقدر نَفَسَش، نَفَس بود!
@imam42