#شورقاسمابنالحسن
به وصف جدالش
قلم گشته عاجز
چنان نعره میزد
که هل من مبارز
(پسره نجمه شیرنره نجمه)
سپاهی ز مژگان
سلاحی ز ابرو
و لشگر خَموش از
رجز های گیسو
(پسرنجمه شیرنره نجمه)
شراب از گیسوان دلجویش
از نغمه های هو هویش
سپاه از ترس او گریزان است
شیر بیشه شیران است
تشر میزد یلان زمین گیر اش
خون ها حلال شمشیرش
به ظاهر یل نجمه رود سمت میدان
به باطن حسن گشته به میدان رجز خوان
چنان حیدری معرکه درگیر خشمش
یقیناً ز نسل اسدالله اس ایشان
(یا داماد کربلا )
........
روم سمت میدان
عدو دربه در شد
به ابرو گره خورد
قمر در قمر شد
(پسرنجمه شیرنرهنجمه)
به گرد جنابش
چنان ازدحام اس
به دورش بچرخند
چو بیت الحرام اس
(پسرنجمه شیرنرهنجمه)
عجب ظاهر به هر هیاهویش
غوغای تیغ اَبرویش
هراس دارد عدو ز طوفانش
از نعره های جولانش
حسن فرزند خود فراخوانده
لشگر زلیل در مانده
منم آنکه بابای من از هرکه بهتر
منم که عمویم شده آوای منبر
منم آنکه جدّم شده فتاح خیبر
فا اَنت الکرونی فا اَنا شیر حیدر
(یا داماد کربلا)
•[@imam_133]•