💠 هفتم صفر و دعواهای همیشگی و ادعاهای واهی !
🔰 چند وقتی هست در فضای مجازی کلیپی از یک سخنران جوان انقلابی پخش می شود که تاریخ اصلی شهادت امام حسن مجتبی (ع) روز هفتم صفر بوده ، و در زمان قاجار به خاطر تولد ناصرالدین شاه و... تاریخش عوض شده!!!
👈 من از تک تک افرادی که این قضیه را نقل کرده اند و همچنین این سخنران عزیز خواهشمندم یک سند قوی ، فقط یک سند ، بیشتر هم نمی خواهم ، فقط یک سند بیاورند که چنین قضیه ای در زمان قاجار و ناصرالدین شاه رخ داد
🔰بنده بسیاری از منابع تاریخی دست اول زمان قاجار را خواندم ، چنین عملی از ناصرالدین شاه پیدا نکردم !!!
✳️ درضمن ، اولین بار جناب شهید اول ، در یک کتاب فقهی خودشان ( آن هم نه کتاب تاریخی) ، قول هفتم صفر را مطرح کردند، شهید اول برای قرن هشتم هستند!!!
یعنی قبل قرن هشتم، هیچ سندی مبنی بر هفتم صفر نداریم!!
و تمام منابع دست اول و متقدم همان ۲۸ صفر را صحیح می دانند.
پس چطور برخی عزیزان می گویند قول هفتم صفر مشهورتر است؟
با کدام سند و مبنا؟
👈👈👈 بارها عرض کردیم هرکس می خواهد در بحث حدیث یا تاریخ نظر بدهد ، باید علم منبع شناسی را بلد باشد ، لازم و ضروریست ، وقتی این علم را بلد نباشیم آن وقت می آییم و می گوئیم سند متاخر مشهورتر از سند متقدم است !!!!
عجیب علم مظلوم است ، عجیب
⬅️ یادمان باشد قبل پخش سخنان هر عزیزی ، ابتدا تحقیق کنیم ، سپس نشر دهیم
💠 به پست پایین و مقاله علمی و زیبای نوشته شده هم توجه بفرمایید تا سندها را با چشم خود ببینید
#امام_حسن (ع)
#شهادت_امام_حسن_مجتبی
✍️ احسان عبادی / مدرس مهدویت و پژوهشگر علوم حدیث و تاریخ
🔰 وقتی امام خامنه ای تبلیغ تشیع می کند ، امروز حضرت آقا در دفاع از مسیر و راه اهل بیت سنگ تمام گذاشتند.
💠 امروز 12 شهریور ، حضرت آقا در جمع مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام سخنانی فوق العاده مهم داشتند ، بنده خواهش می کنم از عزیزان به راحتی از این صحبت ها عبور نکنند ، سخنان امروز رهبری یک خط کلی و یک اصول کامل و شاهراهی طلایی را برای ما ترسیم کرده است .
👈 امروز حضرت آقا بسیار زیبا و عالی و استدلالی و محکم و قاطع و با برهانی برگرفته از معارف #قرآن و #اهل_بیت ، از ائمه علیهم السلام دفاع کرد به گونه ای که هر اهل سنت منصفی به این سخنان توجه کند ، آن را تائید می کند.
👈 امروز رهبر جمهوری اسلامی ایران به معنای حقیقی کلمه عالی و استدلالی در ترویج تشیع کوشیدند و به بهترین نحو از سیره اهل بیت دفاع کردند .
👌 خوب است ما هم اینگونه ترویج تشیع کنیم، نه با تعصب و برخورد تند با غیر شیعه.
👈 صحبت های امروز را باید بارها و بارها خواند و تامل کرد
⬇️⬇️⬇️ تحلیل سخنان امروز رهبری در دیدار با مجمع جهانی اهل بیت در پست های پایین⬇️⬇️⬇️
✅ این دو قسمت از سخنان امروز رهبری در دیدار با مجمع جهانی اهل بیت (ع) جای ساعت ها کار کردن و تحلیل و بررسی و سخنرانی دارد
1️⃣ دنیای اسلام برای مقابله با کفر و استکبار هم نرم افزار دارد و هم سخت افزار ، نرم افزارها عبارتند از «حقایق و معارف اسلامی، توکل به خدا، نگاه امیدوارانه به تاریخ،👈 مسئله مهدویت» 👉
2️⃣ آینده دنیای اسلام آینده روشنی است و 👈مجموعه شیعه 👉 میتواند نقشآفرینی بزرگی در آن انجام دهد.
4_5809986858993585696.mp3
4.44M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار شرکتکنندگان در هفتمین اجلاس مجمع جهانی اهل بیت(ع)
📥 farsi.khamenei.ir/audio-content?id=50877
💻 Farsi.Khamenei.ir
17.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜 دعای عهد
تصویری با صدای فوق العاده استاد فرهمند
💠 امام صادق علیهالسلام :
هر كس چهل روز صبح اين دعای عهد را بخواند، از يـاوران قائم ما باشد و اگـر قبل از ظهور آن حـضـرت از دنــيا برود خدا او را از قــبـر بيرون آورده و جزو #رجعتکنندگان در خدمت آن حضرت قرار میدهد.
🌴🥀🌴🥀🌴
17.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰روز یـکشنبـــه روز زیارتی
حضرت علـــــے علیه السلام
حضـرت زهــرا سلام الله
🌴💎🥀💎🌴
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
زیارت عاشورا
فرهمند
🌴💎🏴💎🌴
🔹اسمش رقیه باشد و پاهایش زخم
این دیگر روضه نیست..
🔸برای کمک به زوار راهی اربعین شده بودم. در موکبی به درمان جراحت پاهای خسته مشغول بودیم؛ دختربچهای معصوم به همراه مادرش وارد شد.
🔸یک پتو پیدا کردم و چهارلا گذاشتم یک گوشه و نشاندمش روی پتو. همین که خواستم پماد گیاهی را روی پاهایش بزنم برق رفت و همه جا تاریک شد.
برای اینکه هول نکند و حواسش پرت شود ازش پرسیدم: «شِسمُک؟» متوجه نشد. مادرش آمد کنارش نشست.
پرسیدم :«اسم؟ اسم؟» اشاره کردم به دختربچه.
با لهجه غلیظ عربی گفت: «رقیه…»
🔸دستم یک لحظه روی پاهایش ایستاد، اشکم بود که سرازیر شده بود. دست و پا شکسته پرسیدم: «چند سالش است؟» با انگشت نشان داد که «چهار سال»
دوستم که پیشم نشسته بود با صدا شروع کرد به گریه کردن. خانمهای دیگر موکب هم دست از ماساژ دادن بقیه کشیدند و در تاریکی چادر موکب دور من و دختربچه گرد شدند و شروع کردند به گریه کردن.
🔸من پاهایش را ماساژ میدادم و گریه میکردم. مچ پایش را با دستهایم گرفتم، خیلی لاغر بود…
کف پایش را دست کشیدم، از کف دستم کوچکتر بود…
ساق پایش را ماساژ دادم گفتم: «درد میکند نه؟ خیلی پیاده آمدی؟ اذیت شدی عزیزم؟
از تاریکی نترسی عزیزم اینجا خرابه نیست… اینجا همه دوستت دارند.»
من میگفتم و گریه میکردم.
مادرش هم شاید فقط به خاطر این صحنه اشک میریخت وگرنه فارسی متوجه نمیشد.
🔸ازم پرسید :«شسمک؟»
گفتم: «زینب»
باز هم صدای گریه همه بلند شد...
روایت #ارسالی: زینب حسنزاده
#راوی_اربعین