eitaa logo
❤️یاامام رضا جانم❤️
158 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
4هزار ویدیو
8 فایل
هر چقدر که درد بی‌دوا داری یا دلی خراب و مبتلا داری نره یادت که امام رضا داری از امام رضا بخواه درست کنه کار خوبه امام رضا درست کنه😭 @goy_s7854
مشاهده در ایتا
دانلود
حرِّ پشیمانِ توام یاحسین...
6.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قال مَـولانَا الرِّضا وَ رَويٰ اِبنُ شَبيب إِنَّ جَديَ الحُسين ماتَ عَطشاناً غَريب...
به بهشت طعنه زده شب‌های حرمت
بین قشنگی های دنیا، قلبم دوست داشتن ِ حسین(ع) رو انتخاب کرد ... اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ ِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
میکشه عشقش زبونه یه مادری هی می خونه ای اهل عالم بدونید پسر من پهلوونه اون خوشکلو مهجبینه چه با وقارو مطینه واسه من همین بسه که یل ام البنینه عباس من آرزوشه که نوکر حسین باشه دل به حسین بسپاره و باغمش افسرده باشه اون کریم و مهربونه دو ابرو هاشم کمونه رفته که آبی بیاره داداشی تشنه نمونه(۲) امیر لشکر من عباسم ای برادر   بودي تو ياور من/ اي غمگسارم عمود خيمه ه ايي/ اميد بچه هاي / باب الحوايج هستي / پناه مايي عشق حسين و زهرا جانم ابوفاضل (۲) يا سيدي مولا جانم ابوفاضل عشق حسين و زهراجانم ابوفاضل بودي تو غمگسارم (۲) /  اي شمع شاه تارم /  بي تو عزيز حيدر ياري ندارم برخيز  / پشت و پناه من باش /  اي مير لشكر / عشق حسين و زهرا جانم ابو فاضل (۲) يا سيدي مولاجانم ابوفاضل عشق حسين و زهرا جانم ابو فاضل يادگار حيدر (۲)  بپا كن / دادي تو وعده آب /  به وعده ات وفا كن   عمود خيمه هايي (۲) / اميد بچه هاي / باب الحوايج هستي / پناه مايي عشق حسين و زهرا جانم ابو فاضل (۲) يا سيدي مولاجانم ابوفاضل عشق حسين و زهرا جانم ابو فاضل
آشنا بود آن صدایِ آشنایی که زدی کربلا بیت الحسن شد با صدایی که زدی خواهرم را بیشتر از هر کسی خوشحال کرد بانگ إنّی قاسم بن المجتبایی که زدی لشکری را ریختی، آخر تنت را ریختند کار دستت داد آخر ضربه‌هایی که زدی استخوان سینه‌ات می‌گفت اینجایم عمو خوب شد پیدا شدی با دست و پایی که زدی ذره ذره چون علیِّ اکبرم میبوسمت این به جای بوسه‌هایِ بر عبایی که زدی سیزده تا سیزده تا نیزه بیرون می‌کشم در إزای سیزده جام بلایی که زدی ✍
بنویسید که اینگونه شده سرگشته یک قدم رفته به خیمه، دو قدم برگشته روی برگشت ندارد به حرم، حق دارد چه جوابی بدهد، بی علی اصغر گشته طفل را زیر عبا برد، همه فهمیدند پدر پیر خجالت‌زده مضطر گشته نه فقط خیمه، که از حالت واله شدنش دیده‌ی لشگر کوفه به خدا، تر گشته آب می‌داد و نمی‌داد چه فرقی می‌کرد؟! رفتنی بود دگر غنچه‌ی پرپر گشته آب می‌خواست اگر، خواست هدایت بشوند پاسخ خواستنش خنده‌ی لشگر گشته به دلش تیر سه شعبه دو سه تا داغ گذاشت داغ این طفل ولی چند برابر گشته آه! از تیر بزرگی که به حلقومش خورد آه! از آن بدن کوچک بی سر گشته ✍سروده گروه