#ایستگاه‌تلنگر‌وتفکر شخصی خاری را در سر راه مردم کاشته بود؛ این خار بزرگ شد. گفتند: آقا بیا این خار را بِکَن. گفت: دیر نمی شود، حالا می کَنیم، یک سال دیگر می کَنیم! سال بعد بوتۀ خار بزرگتر شد، ولی خا رکَن چطور؟ پیرترشده بود .... گفتند: بیا بِکَن. گفت: دیر نمی شود، بعد می کَنیم. سال به سال بوتۀ خار بیشتر رشد می کرد، بیشتر ریشه می دوانید، تنه اش کلفت تر، خارهایش تیزتر و خطرش بیشتر می شود؛ امّا خارکن پیرتر و از نیرویش کاسته می شد. ✅غرض از این مثال اینست که: این ملکات رذیله و اخلاق فاسد، روز به روز در وجود ادمی، مثل آن بوتۀ خار... بیشتر رشد می کند، بیشتر ریشه می دواند.... تنه اش کلفت تر، خارهایش تیزتر و خطرش بزرگ تر می شود، ولی تو خودت روز به روز پیرتر می شوی و از نیرویت کاسته می شود. ✅وقتی که جوان هستی، مانند یک آدم قوی و نیرومندی، که می خواهد یک نهال را بکند. به سرعت می کَنی، ریشه اش را هم می کنی، امّا وقتی که پیر شدی، مثل یک آدم سست قوه ای هستی که می خواهد یک درخت قوی را با دست خودش بکَند، هر چه زور می زند درخت از ریشه در نمی آید.... تا فرصت هست باید افسار نفس را در دست گرفت .... 📚منبع :تمثیلات و تشبیهات در آثار شهید مطهری، علیرضا رجالی تهرانی، ص 154 #یک_جرعه_کتاب #اللھم‌عجل‌ݪوݪیڪ‌اݪفࢪج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌