#حکایت
امان از این ترڪشها! چه دردها ڪه به جان حاجی نمیانداختند. مدام دردش را میخورد. یادم هست بعضی وقتها قرآن ڪه میخواست بخواند، گردنبند طبی میبست. دائم بدنش را به هم فشار میداد تا شاید دردش ڪم شود. میخواستیم تنش را ماساژ بدهیم، نمیگذاشت.
میگفت: «این درد مال منه، عادت میڪنم».
میگفتم: «خب حاجی چرا این رو همیشه نمیبندی به گردنت؟ دردت رو ڪمتر میڪنهها.»
میگفت: «من ببندم نیرو چی میگه؟ نمیگه حاج قاسم چش شده؟»
ناراحتیام را ڪه دید. خندید.
ــ این دردها یادگاری رفقای شهیدمه. اینها نباشه یادم میره ڪی هستم. با این دردها یاد شهدا میفتم، یاد حسین یوسفالهی ، یاد احمد ڪاظمی. اونا نمیدادن بدنشون رو ڪسی ماساژ بده.
بعد مڪثی ڪرد و گفت: «این درد خیلی مهم نیست، درد مردم و درد دین، آدم رو میڪشه.»
#حاج_قاسم_سلیمانی
#نسل_قاسم
#عاشورا_حسینی
#فدای_نامت_یا_حسین
#من_عاشق_حسین_ام
#ما_ملت_امام_حسینیم
#مردم_حسینی
#حسینی_می_مانیم
#روابطعمومی
#حوزه_مقاومت_بسیج_امام_سجاد
⚜کانال اطلاع رسانی پارسیمرغ⚜
https://eitaa.com/joinchat/1440743608C530338271c