_ نہ تو هستی ، نہ عمو و نہ علیاکبر هست
پس برای چہ کسی شعر بخوانم بابا..(:
_ جانِ من بند بہ گیسوی پریشانِ تو بود
گیسویت سوخت ، چرا زنده بمانم بابا..!(:
#شهادت_حضرت_رقیه🖤
#امام_حسین
𝔂𝓪𝓻𝓪𝓵𝓲𝓲_128
فارِس
_ نہ تو هستی ، نہ عمو و نہ علیاکبر هست پس برای چہ کسی شعر بخوانم بابا..(: _ جانِ من بند بہ گیسوی پر
_ اصلا ندارد روزِ محشر گیر و داری
هر کس در این عالم دلش گیرِ رقیه است..(:
_ من گرفتارم ولی یارم گره وا میکند ،
یک رقیهۜ گویم ُ صد مشکلم حل میشود..(:
.
.
#آهیارقیہ💔
چندروزیاستغمیسختدلمرابرده
هاتفیدادنداپنجِصَفرنزدیکاست..((؛
_ شهادتمظلومانھحضࢪترقیھۜطفل
سهسالهامامحسین‹؏›تسلیتباد..((:
دقت کردید ؟!!🤨🤔
همونایی که میگن چرا باید به خاطر مردا حجاب کنیم؟؟
حاضرن به خاطر همون مردا ساعتها وقت بذارن و آرایش کنن ؟؟😁😂💅
نمیرید از این همه تناقض !
وات د فاز عزیزان؟!🤨
➥𝔂𝓪𝓻𝓪𝓵𝓲𝓲_128
enc_16924868824522504442227(1).mp3
4.18M
شکرخدامیگمحسین
بگندوامیگمحسین
بگنکیمیمونهبرات
وقتیکهمیرنرفقات...
#مداحی
|پیامکیانی|
𝔂𝓪𝓻𝓪𝓵𝓲𝓲_128
_ بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد..(:
دعا کبوتر عشق است وبال وپر دارد..💚🕊
#امام_زمان🌸|
𝔂𝓪𝓻𝓪𝓵𝓲𝓲_128
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونموقعتازهمیشه
یخوردهازشهادتحضرترقیهرودرککرد💔.
#شهادت_حضرت_رقیه🖤
حجتالاسلامراجی
➥𝔂𝓪𝓻𝓪𝓵𝓲𝓲_128
فارِس
یه تیکه داستان براتون میفرستم ببینید اگر کنجکاو شدید ادامش چیه و خوشتون اومد من براتون روزی یکی دوت
باورم نمیشد ! قرار است بروم دیدن ارباب، قرار است بروم دیدنِ سقا، وسایلم را جمع می کردم با اشک شوق .. :) و باورش سخت و هیجان انگیز بود که آقا من رو طلبیده باشد! ترس داشتم استرس داشتم ! نکند نشود ؟ نکند بهم بخورد؟ نکند ، نکند ، نکند! ذهنم پر از سوال شده بود؛ همه را کردم گوشه ای و در را به رویشان قفل کردم ! سعی کردم فراموش کنم استرس را ! قرار بود فردا راه بیوفتیم و من تا صبح خوابم نبرد ! دم نماز صبح تازه خوابم گرفته بود که باید برای نماز پا میشدم ! بعد از نماز قرار بود انتظارمان به سر برسد و راه بیوفتیم! در راه همه اش به این فکر بودم که وقتی رسیدم حرم آقا امیرالمؤمنین حالم چگونه است؟ بیشتر از همههه مشتاق دیدن نجف بودم؛ میگفتن انگار خانه پدری ات است ! خیلی راحتی و واقعا انگار خلوت پدر فرزندی داری! مشتاق بودم بروم وادی السلام (: از این گذشته یاد بین الحرمین که میوفتادم باورم نمیشد که قرار است آنجا را هم ببینم و دلم غنج میرفت با یادش! فکر کاظمین حالم را خوب میکرد. آخر فکرش راهم نمیکردم قرار است یک روز پدر و پسر و آقامون امام رضا رو ببینم (:👀 و برای سامرا... باز هم باورم نمیشد قرار است حرم آقا بزرگ و آقای آقامون صاحب الزمان رو ببینم (: با همین فکر و خیال ها نفهمیدم کی خوابم برد ولی : وقتی بیدار شدم که باید نماز ظهر میخواندیم بعد از نماز از ته قلبم سجده شکر به جای آوردم ...
#ادامه_دارد؟!
➥𝔂𝓪𝓻𝓪𝓵𝓲𝓲_128
روزهارفتوفقطحسرتدیدارِرُخَت
ماندهبرایندلِیعقوبیماآقاجان🌿💔
#امام_زمان
𝔂𝓪𝓻𝓪𝓵𝓲𝓲_128
عن أنس عن النبي (ص) أنه قال: «يأتي علي الناس زمان الصابر منهم علي دينه كالقابض علي الجمرة ؛
رسول خدا فرمود: زمانی بر مردم می آید كه ماندن بر دین حق مانند نگه داشتن گلوله آتش در دست است🔥.
#حدیث
『@yaralii_128』
شهید بهشتی می گفت:
یاد بگیرید ارزش هارو با انسان ها نسنجید!
انسان هارو با ارزش ها بسنجید!
و چقدر درست گفت...
#حق_پلاس
➥𝔂𝓪𝓻𝓪𝓵𝓲𝓲_128
فارِس
راس ساعت ۱۶ ادامه بحث نقد انیمیشن دانشگاه هیولاها ☠ . 𝔂𝓪𝓻𝓪𝓵𝓲𝓲_128
ɪɴ ᴛʜᴇ ɴᴀᴍᴇ ᴏꜰ ᴀʟᴀʜ
فارِس
ر انتهای انیمیشن وقتی که مایک میفهمد سالیوان آدمکی را که میزان ترسیدن را میسنجید دستکاری کرده از
درگام بعد، مایک که وارد جهان انسانها شده است در کنار دریاچهای با ناراحتی مینشیند و سالیوان هم با ورود به دنیای انسانها به وی ملحق میشود پلیسها آنها را دنبال میکنند. مایک و سالیوان به اتاقی که از آنجا میتوانند وارد جهان هیولاها شوند میرسند اما درب آن بسته است و تا صدای جیغ ناشی از ترس ذخیره نشود آن درب باز نمیشود. در اینجا مایک از هوش خود استفاده میکند و ترفندهایی را به کار میگیرد تا از ویژگی ترسانندگی ذاتی سالیوان استفاده کند. آنها موفق میشوند رکورد ترسانندهترین هیولا را بزنند.
فارِس
درگام بعد، مایک که وارد جهان انسانها شده است در کنار دریاچهای با ناراحتی مینشیند و سالیوان هم با
وقتی که سالیوان و مایک آن رکورد را میزنند سالیوان به مایک میگوید که اگر تو نبودی من نمیتوانستم آنها را بترسانم و نمیتوانستم از آن دردسری که درست شده بود رهایی پیدا کنم . یعنی به خاطر ایدهها و فکرهایی که مایک داشت توانستند که هم رکورد بزرگترین جیغ را ثبت کنند و هم از شر انسانها در امان باشند.