اونجا که محمود کریمی میگه:
یا مرتضی علی پسری داشتی چه شد؟
همه غم عالم میاد رو دل آدم، از مظلومیت این خانواده.
[۴۰ روز دیگه تا محرم]
اگه میخای به عشق حسین(ع) یه کاری انجام بدی،
یه تغییری بکنی یا هر نیتی که داری؛
بسم الله..
شیعهی علی بودن به حرف نیست
باید سختی کشید براش!
چون خودش از همه بیشتر سختی کشید
چه برای خدا چه برای مردمش
و چه خونوادش!
علی فقط زاهد نبود،
علی، محب لبودهن و هوووو بکش نمیخواد
علی، شیعهی تقلیدی و فانتزی نمیخواد
علی، عمل میخواد، کار میخواد برای
پیشرفت دادن دین و "آدمای اطرافمون"
_ به عمل کار برآید....!
حرفو که منافقا قشنگتر میزنن.
وقتی گفتیم شیعه ایم
مثل خودش:
نه تنها باید مشکل خودمونو حل کنیم
حلال مشکل اطرافیانمون هم باید باشیم
آرامش و امید و انگیزه بدیم به هم
دقیقا کاری که امیرالمومنین
با جامعهی پر از فتنه و دردسر خودش کرد.
وگرنه چه فرقی داریم
با آدمای عادی تو خیابون
که حتی نمیدونن علی که بود و چه کرد؟!
و فقط به عرب بودنش میشناسنش.
سختیارو به جون بخریم
کم نیار بچه شیعه!
دنیا گرفتت تموم شد که!
دنیایی که برای مولای تو
به اندازه آب دهن بز ارزش نداشت!
مث مولامون "سختیبکش"
و "قوی" باشیم؛ تا ریشه دار بشیم!
همونطور که خود مولا فرمود:
درختی که در بیابان روییده باشد
ریشه اش سخت تر از درختی است
که مدام بر لب جوی بوده است!
_یکم ادکلن امیدواری بزنیم به حرفامون!
گردش ارض و سماء، بند عبای علی است.
علی هست؛ خدای علی ام هست...
#علی_جانم
دلم میخواد بدونی؛
هیچ چیز وسط این دنیا دائمی نیست؛
نه حال بد، نه روزای بد،
نه حال خوب،نه روزای خوب،
نه حرفای قشنگ،
نه آدمای دوستداشتنی،
نه نفرت، نه خشم،
نه حس کینه و بدبختی،
نه آرامش و خوشبختی،
پس آروم باش،
غصه نخور و خودتو اذیت نکن
و اجازه بده خدا،
خودش به بهترین نحو ممکن درستش کنه.
ولی رابطه با فردی که منطقیه و پخته واقعا لذتبخشه؛
بدون خیانت، دروغ، بدون اینکه احساس اضافه بودن داشته باشی؛ کنارش آرامش داری، روانت آرومه و فارغ از دغدغه های کم اهمیت، میتونی بدون هیچ ترس و واهمهای از ترک شدن و طرد شدن بهش اعتماد کنی، با آدم اصیل و بالغ حال دلت همیشه خوبه.
من زود عذاب وجدان میگیرم،
خیلی زود!
مثلا کودک درونم عجولانه و مغرورانه
حرفی میزند و قضاوتی میکند
یا منتی میگذارد
و کسی را ناخواسته میرنجاند
و این منم که تا مدتها فراموش نمیکنم
و شبها خواب را بر خودم حرام میکنم
و مینشینم و به دفعات,
همان لحظه و همان اشتباه را
در ذهن خودم تکرار میکنم
و روی همان ثانیهی وقوع اشتباه دقیق میشوم
و به خودم تذکر میدهم
و خودم را جای فرد مقابلم میگذارم
و جای او هم رنج میکشم
و خودم را بارها در دادگاه وجدان خودم
محاکمه میکنم
و به خودم قول میدهم تکرار نکنم و ...
اگر از من رنجیدید،
لطفا همان روز اول مرا ببخشید
و مطمئن باشید من بهجای شما
در حال محاکمهی خودم هستم
و باور کنید که واقعا قصد ناراحت کردن
شما را نداشتهام
و هرچه بوده بدون فکر اتفاق افتاده!
اصلا من آدمِ ناراحت کردنِ آدمها نیستم
یعنی بلد نیستم،
نمیتوانم،
دلش را ندارم!
مرا همان کودک ۷ سالهی نابلدی بدانید
که حتی وقتی مقصر نیست،
دنبال دوستش که قهر کرده میدود
و عذرخواهی میکند
و با گریه از او میخواهد که او را ببخشد
و هرکجا کسی غمگین بود،
به خودش میگیرد و خیال میکند
خودش کاری کرده که نباید میکرده.
من هنوز همانم!
همینقدر ساده و بدون حاشیه!
من یکی را زود ببخشید
و از من چیزی به دل نگیرید لطفا!!!!
واقعیت اینه که:
سواد یک فرد
به حجم دادهاى كه دريافت كرده نیست،
به کیفیت پردازش اون داده هاست.