eitaa logo
حانون
249 دنبال‌کننده
247 عکس
59 ویدیو
2 فایل
ناگفتنی‌های من؛ یه کم از همه چیز. روان‌شناسی، شعر و روزمره های یک آدم معمولی. ادمین: @Hanoon_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
سرسام گرفتیم. کل سفر کریس رونالدو و کاروان النصر به تهران، حتی چهل‌وهشت ساعت هم طول نخواهد کشید، اما کل کشور دلشوره حفظ آبرو دارد. هر طرف را نگاه می‌کنی، یک نفر دارد نسخه می‌پیچد که برای استقبال از رونالدو باید فلان کار را بکنیم. یکی دنبال زیباسازی مسیر حرکت او از فرودگاه است، یکی دارد محل ورودش به آزادی را موکت می‌کند، یکی تشکیل ستاد استقبال با حضور مقامات عالیرتبه را سفارش می‌دهد و یک گروه پرشمار هم به فکر حل مشکل فیلترینگ برای کریس هستند. این وسط حتی جناب ضرغامی نمک ریخته که: «ایتا و بله نصب کند و به بچه‌محل‌هایش هم بگوید نصب کنند.» آنچه به همین صراحت از سوی وزیر مملکت مورد طعن قرار می‌گیرد، طرح‌هایی است که با صرف هزاران میلیارد بودجه از جیب ایرانیان راه‌اندازی شده، اما گویا تنها کارکردش بانمک‌تر جلوه کردن عزت است! حال و هوای این چند روز تهران، شبیه فیلم «مهمان مامان» مهرجویی است؛ آنجا که ساکنان آن بیغوله همه همسایه‌ها را بسیج کردند و به آب و آتش زدند تا بلکه یک شام آبرومند برای مهمان ناگهانی خود ترتیب بدهند. او آمد، خورد و رفت، اما آیا بعد از آن همه چیز درست شد؟ خرابی در و دیوارها از میان رفت؟ کار و بار اهالی خانه سامان گرفت؟ سوراخ جوراب مرد خانه رفو شد؟ راستی چه ساختید که حالا این همه نگران حضور موقت یک میهمان سرشناس هستید؟ ما برای کمتر از دو روز پذیرایی از رونالدو اینطور سرگیجه گرفته‌ایم و داریم به در و دیوار می‌زنیم، اما کشوری در همسایگی‌مان ترتیب اقامت دایمی او و اهل و عیالش را داده و نگران چیزی هم نیست. یک شیر پاک خوره پیدا می‌شود این فاصله بعید را برای‌مان توضیح بدهد؟ اگر فیلترینگ مایه آبروریزی است، اگر جا دارد تهران زیباتر شود، اگر آزادی رنگ و روی تازه می‌خواهد، اگر فرودگاه باید خوشگل شود و رفتار مسوولان بهبود بیابد، پس چرا این اشکالات را برای ما ایرانی‌ها رفع نمی‌کنید؟ کریس برای یک بازی فوتبال می‌آید و می‌رود، ما اما ساکنان ابدی این خانه پدری هستیم. آیا بخشی از این احترام و تقلا برای بهتر کردن اوضاع، حق‌مان نیست؟ رونالدو نیستیم، آدم که هستیم! [ رسول بهروش ]
به خَلقِ خدا رَحم کُن، تا خدا به تو رَحم کند. - محمّد بن عبداللّه [پیامبر مهربانی ها] -
ولی امشب باید نجف می‌بودیم... یه گوشه کز میکردیم به غربت امیرالمومنین بعد حضرت رسول فکر میکردیم و اشک می‌شدیم.
شما جلیقه نجاتو به ماهی بپوشون میشه جلیقه مرگ؛ تو زندگی نسخه یکسان برای همه نپیچید.
امام رضا... شما هم دلت تنگ نشده برا من؟!
مادربزرگم همیشه می‌گفت : زیاد فکر کردن خوشحالیتو می‌دزده زیاد فکر نکن ...
هی... دلبستگی، دلبستگی به زندگانی! زندگانی چه بود؟ ای‌داد، ای‌داد... آدمیزاد کاش خود می‌دانست که چیست، که کیست. من فقط این را دانستم و می‌دانم که آدمیزاد فقط با آب و نان و هوا نیست که زنده است. آدم به آدم است که زنده است؛ آدم به عشقِ آدم زنده است. - محمود دولت‌آبادی - کلیدر، فرهنگ معاصر، ج۱۰، ص۲۴۰۱
به [متعلق بودن] فکر میکنم؛ تعلق داشتن به کسی یا کسانی یا گروهی، تعلق داشتن به حسی یا چیزی، تعلق داشتن به هر آنچه که اهل زمین است. تعلق داشتن به هر آنچه که در آسمان است. که اگر متعلقِ به کجا باشم آرامم؟! تعلق زیباست، بی جهت نیست که میگویند: هر کس به تعلقی گرفتار.
وقتی مینویسم پناه. بی اختیار،یاد شما می افتم؛ پناه من باش امام رضا جان.
اما عزیزم، کاش؛ در روزگار بهتری می‌زیستیم، ما؛ همگی حیف بودیم.