eitaa logo
حانون
240 دنبال‌کننده
257 عکس
63 ویدیو
2 فایل
ناگفتنی‌های من؛ یه کم از همه چیز. روان‌شناسی، شعر و روزمره های یک آدم معمولی. ادمین: @Hanoon_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هر آدمی از کودکی باید یاد بگیرد که چطور وقت‌اش را به تنهایی بگذراند. این به این معنی نیست که باید تنها باشد، بلکه نباید از تنهایی حوصله‌اش سر برود! چون افرادی که حوصله‌شان از تنهایی سر می‌رود، از لحاظ عزت نفس در خطر قرار دارند.
محبوب میلیون دلاری یه اثر درام ورزشی که برنده ۴تا اسکار باشه حتما ارزش دیدن داره اسپویل نمیکنم ولی احتمالا با تماشای این فیلم گریه کنید... Million Dollar Baby
قبلا بیشتر فیلم معرفی میکردم حالا کم کم سعی می‌کنم به روال قبل اینکار انجام بدم. واسه راحتی کار هشتگ فیلم را سرچ کنین.
دیوانه از قفس پرید ژانر درام روانشناسی که برنده ۵ اسکار شد. بر خلاف بقیه فیلم های روانشناسی که یک اختلال خاص را نشون میده، داستان این فیلم روایتی از یک بیمارستان روانی با جو بسیار خشک و غیر منعطف هست. سکانس آخر این فیلم منو یاد پایان محبوب میلیون دلاری انداخت... one flew over the cuckoo's nest
سه انگشت خود را جمع کرد و همینطور که آرام به سینه‌ی مَرد ضربه میزد، فرمود: آمده‌ای از خوبی و بدی بپرسی؟! _ از دل خود بپرس! خوبی؛ همان کاری است که دلت با آن آرام میگیرد، و گناه، همان کاری است که در دلت نگرانی و تردید بیندازد؛ حتی اگر فتوا دهندگان فتوایی جز این بدهند! _ پیامبر‌رحمت‌صلی‌الله‌علیه‌و‌آله
شما هم می‌بینید؟ کم‌وبیش همه شبیه هم شده‌اند. چهره‌ها، لباس‌ها، نوشته‌ها، عکس‌ها، توییت‌ها، لحن‌ها، کلمه‌ها، عادت‌ها، سرگرمی‌ها، ورزش‌ها، رژیم‌های غذایی و... می‌گويند شبکه‌های اجتماعی ما را تنهاتر کرده، اما شواهد نشان می‌دهند این ادعا چندان دقیق نیست. شبکه‌های اجتماعی بسیاری از ما را نه‌‌تنها آنطور که خیال می‌کنیم منزوی نکرده، بلکه برعکس، بیش‌‌ازحد اجتماعی کرده! احتمالا ما بعضاً بیش‌اجتماعی شده‌ایم و خبر نداریم. خلوت و فردیّت‌‌مان مخدوش شده. ‌‌ لارس اسونسن در کتاب خوبِ "فلسفه تنهایی" از اصطلاح جالبی استفاده می‌کند: "فرد-جامعه". به‌قول اسونسن "فرد" به "فرد-جامعه" تبدیل شده‌. یعنی جامعه در خویشتنِ فرد رخنه کرده. کمی اغراق‌آمیز اما قابل درک است. فرد خیال می‌کند فردیّتی دارد، آزاد است و از جامعه مستقل است و راه خودش را می‌رود و کار خودش را می‌کند، اما واقعیت این است که جامعه او را بلعیده. تمام حرکات و کنش‌ها و انتخاب‌هایش، وابسته به خواسته‌های کلی "جمع" است. خوب یا بد، می‌خواهد به جمع تعلق داشته باشد. احتمالا این هم محصول وضعیتی اضطرابی است. ‌‌ مشکل اینجاست که هرگونه تفاوت در خودش و دیگران را اشتباه ارزیابی می‌کند. این تفاوت را چیزی "بد" یا نوعی "عقب‌ماندگی" یا "شکست" یا حتی عمیق تر، باعث نوعی "ناامنی" تفسیر ‌می‌کند. سپس به جان خودش می‌افتد! سرکوب خود و فردیتِ خود این‌طور شروع می‌شود. ‌‌ این نیاز افراطی به "احساس تعلق به جمع" چنان از کنترل خارج می‌شود، که فرد دیگر "خود" را از دست می‌دهد. و در فقدان "خود"، به موجودی مطلوب "جمع" تبدیل می‌شود. سلیقه‌ای مخصوص خود ندارد، سبک مخصوص خود ندارد، بلکه نسخه‌ای مشابه دیگران شده. هر شاخه‌ای را که به‌تصورش اضافه بوده، بی‌رحمانه قطع می‌کند.
مردم مشکلات زندگی سنگین است؛ لطفاً برای حمل آن، از ذکر یاعلی استفاده کنید. [یاعلی مدد است]
خدایا کمک کن، برسیم..!
تولدت مبارک آقای عزیزی که جز دوست‌داشتنت هیچ چیز دیگری ندارم..!
قدم‌های کوچیک هر روزت تهش میشه یه قدم بزرگ، بعد از صبر "معجزه" سبز میشه.