eitaa logo
محبین
38.4هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
1.5هزار ویدیو
50 فایل
خدایا! مهم‌ترین کارا رو به دستِ من و به اسمِ دیگران انجام بده! تبلیغات؛ @tablighat_mohebin مرکز مشاوره محبین: @moshavereh_mohebin فعالیت های جهادی: @mohebin_jahadi کسب و کار محبین: @Genaveh_Bosch1 پلی لیستِ محبین: @playlist_mohebin
مشاهده در ایتا
دانلود
من ساکت بودم، اما کور نبودم! فکر نکن ما نفهمیدیم☺️ @ir_mohebin
«سوگواری برای زندگی‌ای که نساختی، از سوگواری برای زندگی‌ای که داشتی و از دستش دادی هم سخت‌تره.» @ir_mohebin
بعد از خواب که چشمات رو باز میکنی یه سلام به اباعبدالله بده نتیجه‌ش رو زود می‌بینی صلی الله علیک یا ابا عبدالله @ir_mohebin
هدایت شده از پلیس آگاهی فراجا
پشت پرده يک اعتماد اشتباه هرزگردي در فضاي مجازي و دنبال کردن پيام هاي جذاب يک مخاطب براي دختر جوان داستان ما، گران تمام شد. شرح ماجرا👇 https://news.police.ir/page/single-news?id=100043970 @karagah110 | پليس آگاهي فراجا
محبین
پشت پرده يک اعتماد اشتباه هرزگردي در فضاي مجازي و دنبال کردن پيام هاي جذاب يک مخاطب براي دختر جوان
در ابتدا همه چيز شبيه يک آشنايي ساده بود، اما کم‌کم آن پسر با حرف‌هاي عاشقانه و ابراز علاقه‌هاي مکرر، دل مهتاب را به خود وابسته کرد. روزها به گفتگو گذشت تا اين‌که آن پسر درخواست عکس و فيلم خصوصي کرد مهتاب ترديد داشت، اما ترس از دست دادن وي و وابستگي‌اي که آرام‌آرام در وجودش ريشه دوانده بود، باعث شد خواسته‌اش را بپذيرد اما نمي‌دانست که اين شروع يک کابوس است. چند هفته بعد، لحن پسر تغيير کرد وعده‌هاي زيبا جاي خود را به تهديد، درخواست پول و اصرار به قرار ملاقات داد. حتي يک‌بار مهتاب را مجبور کرد تا به شهر او سفر کند، اما مهتاب در لحظه آخر، با ترس و دلي آشوب‌زده از اين تصميم منصرف شد. پس از آن، تهديدها شديدتر شد و در نهايت گفت اگر حرفش را گوش ندهد فيلم‌هايت را براي خانواده‌ات در فضاي مجازي منتشر مي کنم تا آبرويت برود و بالاخره تهديد خود را عملي کرد و آن عکس ها را منتشر کرد. مهتاب شب‌ها با گريه مي‌خوابيد و روزها با اضطراب چشم باز مي‌کرد، زندگي‌اش به ميدان جنگي با سايه‌هاي ترس تبديل شده بود. تا اينکه يک روز تصميم گرفت به جاي ترسيدن، بايستد. قدم‌هاي لرزانش را برداشت و به کلانتري رفت، نفسش سنگين اما نگاهش محکم بود. اين پرونده به سبب حساسيت هاي خاصي که داشت به يکي از افسران با تجربه سپرده شد، او با دقت به صحبت‌هاي مهتاب گوش داد، مدارک را بررسي و به سرعت تحقيقات تخصصي پليسي را آغاز کرد. کمتر از 72 ساعت بعد، با هماهنگي معاون دادستان و رئيس کلانتري، پسر تهديدکننده با شگردهاي تخصصي مورد رديابي و شناسايي قرار گرفت و در نهايت هم دستگير شد. اين پسر جوان که فکر مي‌کرد پشت پرده فضاي مجازي پنهان مي‌ماند، حالا با دستبند تحويل مراجع قضايي و پس از بررسي هاي قضايي روانه زندان شد. مهتاب بعد از مدت‌ها، نفس راحتي کشيد، فهميد که اعتماد بي جا به محتواي فضاي مجازي مي تواند بسيار آسيب زا و ترس و سکوت، بزرگترين دشمن انسان در برابر تهديد و آزار است و هيچ‌کس حق ندارد با احساسات و اعتماد انسان بازي کند. اين ماجرا به او آموخت:اعتماد هديه‌اي ارزشمند است آن را بي‌محابا به دست هر کسي نسپارد و اگر کسي از اعتمادش سوءاستفاده کرد قانون پشت و پناه او خواهد بود. @ir_mohebin
رک‌بودن با بی‌ادب بودن فرق داره بی‌تربیتِ بد @ir_mohebin
ظرفیت باخت نداری بازی نکن خوشگلم @ir_mohebin
میاین استخر؟!! آموزش رایگان بعدشم شام دعوت من😂😂 @ir_mohebin
هدایت شده از  پیام ناشناس
📪 پیام جدید https://eitaa.com/ir_mohebin/83521 سلام خداقوت اقا صائب از وقتی اومدم داخل کانالتون، توی بیشتر عکس هاتون دنپایی هاتون تابه تا هستند چراا واقعا 😂
میگه برای پسرم زن بگیرم، بعد ازدواج درست میشه زنش جمعش می‌کنه!!!! :)) ببخشید عروس خانوم صافکاره؟! یا مکانیکه؟! :))))) @ir_mohebin