eitaa logo
هـزار راهِ نرفته 🇵🇸
302 دنبال‌کننده
300 عکس
42 ویدیو
1 فایل
﷽ ✍🏻 خُــرده نویس . . کپی؟! خیــ🚫ــر ؛ این‌ها تکه‌هایی از من‌اند ، من را پراکنده نکنید ! 💍 #موسوی . . 💬 جاٰحرفی : ‌https://daigo.ir/secret/6714622677 ‌* تمجیدی اگر یافتید ، در دل نگه‌دارید.
مشاهده در ایتا
دانلود
هوا هوای پاک کردن کاناله .
اشک از چشمانِ خسته‌ام می‌جوشد و ذکر یازهرا گوش‌هایم را پر کرده است. نگاهم را به شمع می‌دوزم که می‌سوزد و می‌سوزاند. امشب در آن خانه چه خبر است ؟! اصلا خواب بر چشمانِ اهالی خانه بوسه‌ای زده است ؟! شمع آرام آرام می‌سوزد ، به گمانم علی هم. شمع خاموش می‌میرد اما او بار دیگر می‌سوزد. در خیالش همه شب زهرایش در بین در و دیوار می‌سوزد. در ظلمت شب به یادِ آن یاسِ پرپر می‌سوزد. قلم از دستانم رها و آه از نهادم بلند می‌شود. چقدر از شما نوشتن سخت است. مرا دختر حضرت‌زهرا می‌خوانند و همین مرا می‌سوزاند. ✍🏻 |
* با آشنا بشید 😂
بی‌تفاوت نبودن خیلی قشنگه ! غرقِ خواندن اخبار اخیر بودم که متوجه ماشین کناری شدم. انگار چند دقیقه‌ای بود که دنبالمان راه افتاده بودند و سعی داشتند مرا صدا بزنند. اما آنقدر از اطرافم دور بودم که نه می‌دیدم و نه می‌شنیدم. پراید نقره‌ای رنگی که سرنشین‌هایش دو پسر جوان بودند. خیره نگاهشان کردم ، هنوز هم آنجا نبودم. سعی داشتند چیزی را به من بفهمانند و من هنوز داشتم نگاهشان می‌کردم اما نمی‌دیدمشان. فرمان را ول کرد و با حرکات دستش روی سرش یک روسری بست و بعد به من و بعد در اشاره کرد. چادرم را می‌گفتند ، لای در ماشین گیر کرده بود و روی زمین کشیده میشد. ناخواسته زیر ماسک لبخند کش داری زدم که زیر چشم‌هایم چروک افتاد. خیالشان که راحت شد منظورشان را گرفته‌ام گازش را گرفتند و بین ماشین‌های جلویی گم شدند. ✍🏻 | ۱۹ آذر/صفرسه
روی کاغذ ، ایده‌های خوبی برای زندگیم دارم. ولی توی عمل بابتش فقط دراز می‌کشم. 🦦