eitaa logo
"دوستان ایران زمین و ایرانیان" 🇮🇷
320 دنبال‌کننده
15هزار عکس
21.2هزار ویدیو
108 فایل
ما دوستان ایران زمین و ایرانیان با حمایت از منافع کشور بسوی اهداف راهبردی سوق داده شده و ایرانی آباد و مستقل حمایت میکنیم. الگوی ما منافع ملی کشورمان است و نه شخص پرستی، برای همین در پروفیل عکس شخص نگذشتیم. 🇮🇷 @iran_doostan
مشاهده در ایتا
دانلود
8.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دیدن این ۳ دقیقه می‌تواند جان‌تان را نجات دهد
- رمان امنیتی - - قسمت دوم - انگشتان دستم را روی گلوی سامان می‌گذارم و فشار می‌دهم، سپس چند قدمی به جلو برمی‌دارم تا کمرش به دیوار بچسبد. در چشم بهم زدنی اسلحه‌ام را از بند کمرم بیرون می‌کشم و روی شقیقه‌اش می‌گذارم و همان‌طور که صاف در چشم‌هایش نگاه می‌کنم، با لحنی لبریز از خشم و تهدید می‌گویم: -اگه تو با این افکار پوچ و ترس کودکانه نقشه‌های ما رو خراب نکنی، دست هیچ بنی بشری بهمون نمی‌رسه... حالا هم کافیه یه بار دیگه این چرت و پرت‌های توی ذهنت رو به زبون بیاری، اونوقت اول تو رو می‌کشم بعد اون سرهنگ رو... فهمیدی چی گفتم؟ سامان وحشت زده آب دهانش را قورت می‌دهد و سرش را به نشانه‌ی تایید تکان می‌دهد. اسلحه‌ام را از روی سرش برمی‌دارم و سر جایش می‌گذارم. سپس پیراهنم را مرتب می‌کنم تا توی چشم نیاید. سامان کلاه کاسکتش را در دست می‌گیرد و بدون آن که بخواهد حرف دیگری بزند از خانه بیرون می‌زند تا موتور را روشن کند. من نیز بدون معطلی نگاهی به دور و اطراف این اتاق دوازده متری می‌اندازم تا مبادا ردی از ما به جا مانده باشد که بعدتر دردسرساز شود. بعد از پاک کردن همه چیز نفس کوتاهی می‌کشم و از خانه خارج می‌شوم و درب آهنی این اتاق زیر پله‌ی لعنتی را بدون آن که بخواهم قفل بزنم، می‌بندم. سامان با دیدن من موتور را روشن می‌کند و من نیز قبل از آن که بخواهم در تیررس دوربین‌های شهری قرار بگیرم، کلاه کاسکتم را روی سرم می‌گذارم و شیشه‌ی رفلکس‌ش را پایین می‌کشم و روی موتور می‌نشینم. سامان چندصد متری که حرکت می‌کند، صدایم می‌کند و با تردید سوال می‌پرسد: -ساعت چند می‌رسه؟ نگاهی به ساعت مچی‌ام می‌اندازم که عقربه هایش چهار و ده دقیقه ظهر را نشان می‌دهد و می‌گویم: -اگه اتفاق خاصی نیوفته و طبق برنامه‌ی هر روزه‌ش عمل کنه، بیست دقیقه می‌رسه جلوی خونه. سامان کمی سکوت می‌کند و سپس می‌گوید: -خب چرا پشت چراغ قرمز همین چهارراه نزنیمش؟ جلوی خونه‌ش زمین بازیه اونه... معلوم نیست ممکنه یهو چه اتفاقایی بیافته! با لحنی تمسخر آمیز حرفش را تکرار می‌کند: -چه اتفاقایی باید بیافته؟ پونزده روزه یارو رو زیر نظر گرفتیم که اتفاقایی نیافته دیگه... بعدش هم... اون یارو بالا دستیه اصرار داره طرف رو جلوی خونه‌ش بزنیم، میگه می‌خوام ترس بیفته تو جون خانواده‌هاشون و حساب کار دستشون بیاد. سامان چیزی نمی‌گوید. من هم ادامه نمی‌دهم تا بیشتر حواسم به کارم باشد. آموزش‌هایی که از طریق کلیپ‌های واتس آپی برایم فرستاده بودند هم روی همین حفظ آرامش و تمرکز تاکید فراوان داشتند و مدام اصرار می‌کردند که نباید قبل از عملیات اجازه دهیم فکرمان به کار دیگری باشد. سامان پشت چراغ قرمز می‌ایستد، قرار هم همین است. عملیات باید بدون ثبت هیچ تخلف راهنمایی و رانندگی انجام شود. هر چند ما به محل قرارگیری دوربین‌های شهری این دور و اطراف آشنا هستیم و می‌دانیم اولین کاری که بعد از انجام عملیات نیروهای اطلاعاتی انجام می‌دهند چک کردن دوربین‌هاست؛ اما این‌ها دلیلی بر انجام تخلف و ایجاد حساسیت برای پلیس نیست. بعد از عملیات کافی است مطابق برنامه عمل کنیم تا بدون هیچ سر و صدایی از کشور خارج شویم. سامان رشته‌ی افکارم را پاره می‌کند: -می‌خوای دو سه دقیقه زودتر بریم جلوی خونه‌ش؟ اگه یه وقت امروز زودتر از سرکار برگشت چی؟ با دست به شانه‌اش می‌زنم و می‌گویم: -زودتر برنمی‌گرده، این بنده‌ی خدا خیلی مقرراتیه و احتمال دیرتر اومدنش خیلی بیشتره... بعدش هم ما نمی تونیم تو کوچه‌شون چرخ بزنیم و منتظر آقا بمونیم که... سامان معترضانه می‌گوید: -یعنی چی نمی‌تونیم؟ تو هم فقط بلدی کار رو سخت کنی! نگاهی به دور و اطراف می‌اندازم تا صدایم به گوش کسی نرسد: -کار رو سخت کنم؟ پسر خوب کار وقتی سخت میشه که دقیقه نود بفهمیم یه تیم حفاظت پنهون ازش توی کوچه مستقره و ما راست راست داریم قدم می‌زنیم تا طرف برسه خونه... بعدش هم که خودت می‌دونی چی میشه؟! سامان کلاج موتور را با دست لرزانش نگه می‌دارد و پایش را فشار می‌دهد تا بلافاصله بعد از سبز شدن چراغ از چهار راه بگذرد و به سمت کوچه‌ای برود که قرار است تا چند دقیقه‌ی دیگر عملیات را در آن انجام دهیم. نویسنده: @RomanAmniyati - پایان قسمت دوم- ❌کپی با ذکر نام نویسنده و قید آی‌دی کانال مجاز است❌
13.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👊خطیب عربستانی با بلدوزر از روی حکام عرب عبور کرد👊 بهترین خطبه ای که تا حالا از زبان یک شیخ و خطیب سعودی در عربستان شنیده ام!. حقا که حق مطلب را ادا کردند!»
بعضی مشاغل قدیمی در ایران سکاک .حلاج .علاف .صباغ .نشاج .لباف .خراط. .اکاف .نجار .فخار. کناس. نداف. بزاز .صفار. مقلی .عطار .سماک. مسگر. حکاک.. دلاک.
📣📣 قابل توجه شعرا، مادحین و ذاکرین و مقتل خوانان عزیز،در عرصه ،شبیه خوانی و تعزیه و برادران و خواهران عزیز طلاب ..... 🥀.............................🥀 ««( کانال عمومی سفیرالذاکرین٫آموزش الحان مدح و مرثیه)»» 🥀🥀🥀مجموعه آموزش قدم به قدم الحان الذاکری،گوشه ها و ردیف های آوازی موسیقی اصیل ثانویه، بصورت(فارسی و ترکی)...... در قالب مدح و مرثیه و مناجات خوانی، تعزیه و شبیه خوانی،....بصورت کاملاً اصولی و علمی و کاربردی ، تقدیم می دارد......... 👈👈 با کلیک بر روی کلمه سفیرالذاکرین هدایت شده بالا وارد کانال شده و به برنامه کار گروه خودتان بپیوندید ..... التماس دعای خیر
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا در ماجرای اخیر ایران به اسرائیل حمله نکرد؟
عصبانی‌ترین استان‌های ایران کدامند؟ 🔹اردبیل، آذربایجان غربی، زنجان، همدان و خراسان شمالی به ترتیب عصبانی‌ترین استان‌ها در سال ۱۴۰۰ بودند. پس از آن، البرز، قزوین، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری و گیلان در رتبه‌های بعد قرار دارند. 🔹استان‌های سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر، خوزستان و خراسان جنوبی نیز کمترین آمار نزاع نسبت به جمعیت ثبت کرده‌اند. تاکید می‌شود رتبه‌بندی عصبانی‌ترین استان‌ها نسبت به جمعیت محاسبه شده است./ تجارت‌نیوز
هدایت شده از گروه پژوهشی آرتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴تجاوز به زنان شوهردار ایرانی در دوران پهلوی توسط آمریکایی ها به روایت شاپور آذربرزین، فرمانده نیروی هوایی ارتش پهلوی ❌دقت کنید زمان شاه ۸۵ هزار آمریکایی در ایران وجود داشت (کلیک) ❌و حقوقی که آمریکایی ها می گرفتند فوق فوق فوق نجومی بود(کلیک) گروه پژوهشی آرتا https://eitaa.com/joinchat/2525560832C7caee8d264
هدایت شده از گروه پژوهشی آرتا
بیان‌حقایق تاریخی که‌کمتر شنیدید.... 🔻لیستی از مهم ترین مطالب کانال 🔹فردوسی شیعه است کلیک 🔹کوروش ذوالقرنین نیست ۱ کلیک 🔹کوروش ذوالقرنین نیست ۲ کلیک 🔹خیانت سلمان فارسی کلیک 🔹انواع ازدواج در ایران باستان کلیک 🔹آرتمیس کلیک و کلیک 🔹یوتاب کلیک 🔹ماندانا کلیک 🔹تعدد زوجات و حرمسراها کلیک و کلیک و کلیک و کلیک 🔹مهريه در متون زرتشتی کلیک 🔹برده داری و کنیز در ایران باستان کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک 🔹کشتار وحشتناک داریوش و انوشیروان ظالم کلیک و کلیک و کلیک 🔹 کوروش و هخامنشیان وخواجه کردن جوانان کلیک و کلیک 🔹ازدواج محارم و خویدوده کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک 🔹ترجمه صحیح منشور 🔹تمدن اسلامی و تاثیر آن بر جوامع مختلف خصوصا پیشرفت ایران بعد از اسلام کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک 🔹بابک خرمدین کلیک و کلیک و کلیک و کلیک 🔹لیست دانشمندان مدعی در ایران باستان کلیک و کلیک وکلیک وکلیک و کلیک و کلیک و کلیک 🔹غسل برشنوم کلیک و کلیک و کلیک و کلیک 🔹بهاییت کلیک و کلیک و کلیک 🔹نقد پهلوی کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک 🔹کوروش،کشتار وغارت کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک و کلیک 🔹حقوق بشر منشور کوروش!؟ کلیک کلیک کلیک
- رمان امنیتی - - قسمت سوم - سامان به سمت یکی از فرعی‌هایی در خیابان مجاهدین اسلام می‌رود که نزدیک‌ترین مسیر به منزل سوژه است. ما در طول دو هفته‌ی اخیر با کمک ابزارهایی که داشتیم و همینطور جمع آوری اطلاعات میدانی و آشکار موفق شدیم شش مسیر برای رسیدن به محل سکونت سوژه پیدا کنیم و با سنجیدن موانع مختلف و مشکلات احتمالی که می‌تواند سد راهی برای فرار ما از مهلکه باشد، از بین این شش راه یکی را انتخاب کردیم. مسیری که ما را درست همگام با سوژه تا درب منزلش همراهی می‌کند و بعد از انجام کار نیازی به دور زدن و یا پیچیدن در اولین فرعی ندارد و همین موضوع شتاب ما را برای گریختن بیشتر می‌کند. آموزش‌هایی که در این مدت دیده‌ام را در ذهنم مرور می‌کنم، تصویر آن مرد با لهجه‌ی عربی را هنوز توی ذهن دارم که با سری تراشیده و ریش‌هایی متراکم توضیح می‌داد: -همیشه برای فرار کردن نیاز به سرعت نداری، سریع بودن آخرین آیتمی هست که نیازت میشه. برای فرار باید خوب فکر کنی، به مسیرهای اصلی و فرعی آشنا باشی. محل قرار گیری دوربین‌ها رو بدونی و با ایستگاه‌ها و ساعت‌های گشت زنی مامورهای کلانتری آشنا باشی تا غافلگیر نشی. تمام حرف‌هایش را مو به مو انجام داده ایم، مسیر اصلی فرار و راه‌های فرعی در صورت بروز مشکلات احتمالی را بارها و بارها مرور کردیم و حالا می‌توانیم مدعی باشیم که به تمام پیچ و خم محل زندگی سوژه مسلط هستیم. سامان انگشتان دست چپش را روی فرمان موتور حرکت می‌دهد، صورتش را نمی‌بینم؛ اما طبق صحبت‌های قبلی قرار ما این بود که اگر او سوژه را از آیینه‌ی موتور دید با حرکت دست به من اشاره کند. صورتم را نزدیکش می‌کنم: -اومد؟ سامان جواب می‌دهد: -یه پراید سفید پشتمونه، سرعتم رو کم می‌کنم که از کنارمون رد بشه. نفسم را به بیرون پرتاب می‌کنم، هنوز آفتاب خرداد ماه بر فضای زمین حکم فرمایی می‌کند و آسفالت‌های خیابان هرم گرما را در شهر پخش می‌کنند. پراید سفید از کنار ما رد می‌شود، فورا به داخل ماشین نگاه می‌کنم... مطمئن نیستم ماشین سوژه همین است یا خیر. سعی می‌کنم شماره‌ی پلاکش را بخاطر بیارم؛ اما به جز ایران ۶۶ آخرش هیچ چیز دیگری بخاطرم نمی‌آید. راننده کلاه نقاب داری به روی سر گذاشته است و صورتش برای من به طور کامل قابل تشخیص نیست. هیجان زده سامان را صدا می‌زنم و می‌گویم: -من نتونستم صورتش رو ببینم. تو چی؟! می‌تونی هویتش رو تایید می‌کنی؟ سامان شانه‌ای بالا می‌اندازد و با گوشزد کردن شرح وظایف ما در عملیات، می گوید: -کار من تایید کردن هویتش نیست آقا بشیر! اصلا دوست ندارم بخاطر گذاشتن یک کلاه نقاب دار نقشه‌های چند روزه‌ی ما بهم بریزد. نفر بالا دستی من همانطور که تا به امروز پرداخت‌های منظم داشته و جیب ما را حسابی شارژ کرده، همانطور هم به وقتش بد دهن و عصبانی است. دوست ندارم زیر بار کلماتش تحقیر شوم. با زانو به پای سامان می‌زنم: -خیلی خب بابا... به جای این حرفا تندتر برو ببینم خودشه یا نه. سامان سرعتش را بیشتر می‌کند. دستم را روی کمرم نگه می‌دارم تا اگر خودش بود کارش را بسازم. سامان به راست می‌پیچد و با بیشتر کردن سرعتش ما را به کنار پنجره‌ی ماشین می‌رساند. نمی‌توانم مکث کنم، باید ارزش تک به تک ثانیه‌هایی که در حال گذر هستند را بدانم. همانطور که دستم را آماده به روی اسلحه‌ام نگاه داشتم، کمی خم می‌شوم تا صورتش را از زیر نقاب کلاه کرم رنگی که روی سر گذاشته تشخیص دهم. باید مطمئن شوم مردی که پشت فرمان است، خود سرهنگ حسن صیاد خدایی است، نه هیچ کس دیگر... . نویسنده: @RomanAmniyati - پایان قسمت سوم - ❌کپی با ذکر نام نویسنده و قید آی‌دی کانال مجاز است❌
9.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواهشا و لطفا ببینید مدیونی بعداینکه دیدی نشر ندی و مردم رو از شر عوارض و بیماری نجات ندی! مرگ به اقتصاد، بهداشت و سبک زندگی و پروتکل های صهیونیستی👊👊👊 مرگ به اسرائیل👊 @zohe72.کانال کمیل