یادمان باشد که
کوچکترین امید دادن
به کسی،
شاید
بزرگترین معجزه ها را
ایجادکند
پس مهربانی رادریغ نکنیم…💕
#جملات_زیبا
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
امام على عليه السلام :
عشق به هر چيز چشم عاشق را كور و دلش را بيمار گرداند
مَن عَشِقَ شَيئا أعشى بَصَرَهُ و أمرَضَ قَلبَهُ
ميزان الحكمه ج7 ص551
#حدیث
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
⤴️ خدمت به انقلاب
🌷شهید حمیدرضا اسداللهی🌷
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
💢مهدی رسولی برای کار تبلیغی رفته گرجستان، میثم مطیعی هم رفته تایلند
🔹میتونستن مثل دلقک های اصلاح طلب و برانداز یواشکی برن برای تفریح یا بشینن تو هیئت خودشون چیکار داشتن اینهمه فحش و تهمت بشنون از این جماعتی که دینشون انسانیته و ورد زبونشون اینه که درباره بقیه قضاوت نکنید؟!
🔹 سربسته بگم سرباز مکتب روحالله خمینی با عافیتطلبی سنخیت نداره. هر کجا جماعت مسلمونی دعوتش کنه میره برای روشنگری. حالا اگه کافرها هم همه رو به کیش خود پندارند ملالی نیست.
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
⤴️ سبک زندگی
🌷شهید حسن رجایی فر🌷
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
10.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ ️حاج قاسم سلیمانی: من صحنه های فراوانی دیده ام از صحنه های جنگ ها و رزم ها اما هیچ صحنه ای مانند صحنه ی دفاع مقدس ما نبوده است!
🔹اوج اون حقیقت، ایثار و فداکاری در این صحنه بروز کرد. اونجا به بلوغ رسید...
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
⤴️ سبک زندگی شهدا
🌷شهید علی عابدینی🌷
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ دموکراسی انگلیسی به روایت استاد رحیمپور ازغدی
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
شهید مهدی خندان؛ شیر کوهستان
از رزمندگی و فرماندهی تا شهادت در کانیمانگا
🔹شهید مهدی خندان در خرداد ماه سال ۱۳۶۱ همراه با حاج احمد متوسلیان و دیگر رزمندگان به لبنان اعزام میشود و حدود چهار ماه در آن جا به فعالیت ضد صهیونیستی میپردازد.
🔹مهدی خندان در طول خدمتش در جبهه، به خاطر رشادت و لیاقتش، به مدارج بالایی در مدیریت جنگ نائل میآید. او از بسیجی عادی و رزمنده، به فرماندهی تیپ عمار لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) ارتقا مییابد.
🔹خندان در جبهه غرب و در کردستان، چنان رشادت و شهامتی از خود بروز میدهد که لقب «شیر کوهستان» دریافت میکند، بطوری که ضد انقلاب در کردستان، برای سرش جایزه تعیین میکند.
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحبتهای شنیدنی شهید چمران درمورد شهید صیاد شیرازی
انتشار به مناسبت سالگرد شهادت شهید صیاد شیرازی
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
❂◆◈○•--------------------
﴾﷽﴿
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
🔻 قسمت #صد_بیست_چهار
روبه روی مزار کمیل زانو زد،به عکس کمیل که روی سنگ حکاکی شده بود،خیره شد.
به اشک هایش اجازه ی سرازیر شدن را داد،دیگر ترس از دیده شدن را نداشت،در اولین روز هفته و این موقع،که هوا تاریک شده بود،کسی این اطراف دیده نمی شود.
او یک دختر بود،زیر این همه سختی و درد نباید از او انتظاره استقامت داشت،او همسرش ،تکیه گاهش،کسی که دیوانه وار دوست داشت را از دست داد.
با صدایی که از گریه خشدار شده بود نالید:
ــ قول داده بودی بمونی ،تنهام نزاری،یادته دستمو گرفتی گفتی تا هستی از هیچکس نترسم جز خدا،نگفتی هیچوقت نگران نباش چون هر وقت خواستی کنارتم،گفتی هیچکس نمیتونه اذیتت کنه چون من هستم.
هق هق هایش نمی گذاشتند راحت حرف بزند،نفس عمیقی کشید و ادامه داد:
ــ پس چرا الان تنهام،چرا از نبودت میترسم،چرا کنارم نیستی،چرا همیشه نگرانم،چرا همه دارن اذیتم میکنن و تو،نیستی بایستی جلوشون .چرا،چرا کمیل؟؟
با مشت بر سنگ زد و با نالید:
ــ دارن مجبورم میکنن ازدواج کنم،مرد همسایه همیشه مزاحمم میشه،پس چرا نیستی ،کمیل دارم از تنهایی دق میکنم،دیگه نمیکشم.
شانه هایش از شدت گریه تکان میخوردند و هر لحظه احساس میکرد قلبش بیشتر فشرده می شد.
ــ کمیل چهارسال نبودنت برای من کافیه،همه میگن همسر شهیدمـ باید صبر داشته باشم،اما منم آدمم، نمیتونم،چرا هیچکس درکم نمیکنه،چرا منو عاشق خودت کردی بعد گذاشتی رفتی،چرا پای هیچکدوم از قولات نموندی،توکه بدقول نبودی
با دست اشک هایش رو پس زد و گفت:
ــ چرا صبر نکردی،چرا تنها رفتی،چرا منتظر نموندی نیرو بیاد،کمیل به دادم برس،از خدا بخواه به من صبر بده یا منو هم ببره پیش تو ،دلم برات تنگ شده بی معرفت
صدای گریه هاش درمحوطه مزار میپیچید،نگاهی به مزار انداخت و زمزمه کرد:
ــ چرا بعد از چهارسال نمیتونم رفتنتو باور کنم چرا؟
اشک هایش را با دست پاک کرد، هوا تاریک شده بود،و کسی در مزار نبود،ترسی بر وجودش نشست،تا میخواست از جایش بلند شود،با قرار گرفتن دستمال جلویش و دیدن دستان مردانه ای که جلوی چشمانش بود،از ترس و ،وحشت زانوهایش بر روی زمین خشک شدند
↩️ #ادامہ_دارد...
○⭕️
✍🏻 #نویسنده: فاطمه امیری
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran