eitaa logo
🌹ڪانال مدافعان حرم🌹
5.9هزار دنبال‌کننده
24.1هزار عکس
22.7هزار ویدیو
231 فایل
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن پرستو شدن 📞ارتباط با خادم کانال 👇👇 @diyareasheghi
مشاهده در ایتا
دانلود
💢تصویری از از قاتل شهیدان مقیسه و رازینی همراه با سلاح که با آن خودکشی کرده است ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️قاضی دیگری در حادثه تروریستی مصدوم نشده است سخنگوی دستگاه قضا: 🔹در حادثه تروریستی امروز قاضی دیگری مجروح نشده است. 🔹در حمله تروریستی امروز دو نفر از قضات دیوان عالی به شهادت رسیدند و یک محافظ زخمی شده است. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥مروری بر زندگی شهید حجت‌الاسلام‌والمسلمین رازینی 🔸یکی از دو قاضی برجسته‌ای که در اقدام تروریستی صبح امروز به شهادت رسید حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی رازینی بود. 🔸این قاضی شهید پیش از این سمت های مهمی را در عرصه قضایی بر عهده داشت. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
شهادت هدیه‌ی خداست، به آنان که خار در چشم منافقین و ضدانقلابن 🥀 ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
📸سه شهید مقاومت در یک قاب 🔹تصویری از شهید حاج قاسم سلیمانی، شهید جهاد مغنیه و شهید هادی طارمی در یک قاب مشترک 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ببینـــــید دوس دارم بهش بگم دلم برات خیـــلی تنـــگ شده ... هـمسر شهید 🌷 📎 اولــین شــھیــد مـدافع حــرم 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حضور آیت الله شهید علی رازینی در مراسم پیاده روی اربعین حسینی سال ١۴٠١ ▪️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اولین شهید مدافع حرم ایرانی که بود؟ 🔹️شهید «محرم ترک» از ابتدای شروع درگیری‌ها به سوریه رفت تا از حرم حضرت زینب (س) دفاع کند. او دی‌ماه ۱۳۹۰ به شهادت رسید. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اهتزاز پرچم یا ابالفضل العباس(ع) توسط شهید محمودرضا بیضایی در حلب سوریه 🕊۲۹ دی ماه سالروز شهادت گرامی باد 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت شــشــم (راهـبـہ شــدے؟) من به لهستان برگشتم … به ڪشورے ڪه 96 درصد مردمش ڪاتولیک و متعصب هستند … و تنها اقلیت یهودے … در اون به آرامش زندگے مے ڪنن … اون هم به خاطر ریشه دار بودن حضور یهودیان در لهستانه … ڪشورے ڪه یک زمان، دومین پایگاه بزرگ یهودے هاے جهان محسوب مے شد … هیجان و استرس شدیدے داشتم … و بدترین لحظه، لحظه ورود به خونه بود … در رو باز ڪردم و وارد شدم … نزدیک زمان شام بود … مادرم داشت میز رو مے چید … وارد حال ڪه شدم با دیدن من، سینے از دستش افتاد … پدرم با عجله دوید تا ببینه صدا از ڪجا بود … چشمش ڪه به من افتاد، خشک شد … باورشون نمے شد … من با حجاب و مانتو وسط حال ایستاده بودم … با لبخند و درحالے ڪه از شدت دلهره قلبم وسط دهنم مے زد … بهشون سلام ڪردم … هنوز توے شوک بودن … یه قدم رفتم سمت پدرم، بغلش ڪنم ڪه داد زد … به من نزدیک نشو ... به سختے نفسش در مے اومد … شدید دل دل مے زد … – تو … دینت رو عوض ڪردے؟ … یا راهبه شدے؟ … لبخندے صورتم رو پر ڪرد … سعے ڪردم مثل مسلمان ها برخورد ڪنم شاید واڪنش و پذیرش براشون راحت تر بشه … – ڪدوم راهبه اے رنگے لباس مے پوشه؟ … با حجاب اینطورے … شبیه مسلمان ها … و دوباره لبخند زدم … رنگ صورتش عوض شد … دل دل زدن ها به خشم تبدیل شد … – یعنے تو، بدون اجازه دینت رو عوض ڪردے؟ … تو باید براے عوض ڪردن دینت از ڪلیسا اجازه مے گرفتے … و با تمام زورش سیلے محڪمے به صورت من زد … یقه ام رو گرفت و من رو از خونه پرت ڪرد بیرون … ادامه دارد... تعجیل در ظهور حضرت مهدے عج و بعدی رمان با ما باشید🌹👇 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
را صدا بزن 📿 اول وقت 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
✍شـهـید ســیــدطـاهـا ایـمـانــــے 🌹قــسـمـت هـفـتــم (دنــیــاے بــزرگ) رفتم هتل … اما زمان زیادے نمے تونستم اونجا بمونم … و مهمتر از همه … دیگه نمے تونستم روے ڪمک مالے خانواده ام حساب ڪنم … براے همین خیلے زود یه ڪار پاره وقت پیدا ڪردم … پیدا ڪردن ڪار توے یه شهر 300 هزارنفرے صنعتی-دانشگاهے ڪار سختے نبود … یه اتاق ڪوچیک هم ڪرایه ڪردم … و یه روز ڪه پدرم نبود، رفتم وسایلم رو بیارم … مادرم با اشک بهم نگاه مے ڪرد … رفتم جلو و صورتش رو بوسیدم … – شاید من دینم رو عوض ڪردم اما خداے محمد و مسیح یڪیه … من هم هنوز دختر ڪوچیک شمام … و تا ابد هم دخترتون مے مونم … مادرم محڪم بغلم ڪرد … – تو دختر نازپرورده چطور مے خواے از پس زندگیت بربیاے و تنها زندگے ڪنے؟ … محڪم مادرم رو توے بغلم فشردم … – مادر، چقدر به خدا ایمان دارے؟ … – چے میگے آنیتا؟ … – چقدر خدا رو باور دارے؟ … آیا قدرت خدا از شما و پدرم ڪمتره؟ … خودش رو از بغلم بیرون ڪشید … با چشم هاے متحیر و مبهوت بهم نگاه مے ڪرد … – مطمئن باش مادر … خداے محمد، خداے مسیح و خدایے ڪه مرده ها رو زنده مے ڪرد … همون خدا از من مراقبت مے ڪنه و من به تقدیر و خواست اون راضیم … از اونجا ڪه رفتم بغض خودم هم ترڪید … مادرم راست مے گفت … من، دختر نازپرورده اے بودم ڪه هرگز سختے نڪشیده بودم … اما حالا، دنیاے بزرگے مقابل من بود … دنیایے با همه خطرات و ناشناخته هاش … ادامه دارد... تعجیل در ظهور حضرت مهدے عج 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran