﷽
#سیره_شهدا🦋
♨️رعایــت بیتالمـــــــال
❣آقارضا روی بیتالمال به شدّت حساس بود.
🌻شاید یه چند روز مأموریت کاری داشته بودیم و یه حقِ مأموریت اندکی برامون واریز میشد.
❣آقارضا اگر احساس میکرد که این حقِ مأموریت بیشتر از چیزی بود که برایش واریز شد، میرفت پیگیری هم میکرد.
🌻کمش برای آقارضا خیلی مهم نبود ولی اگه احساس میکرد زیاد بود، قطعا تو این قضیه پیگیری میکرد این مقدار هزینه که برایش واریز شده بود برگشت بخوره.
❣همهی اوضاع و احوال آقارضا رعایت بیتالمال بود.
🎙به راویت: همرزم شهید
#شهید_رضا_حاجی_زاده
#ویژگیهایاخلاقیشهید
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
❇️#سیره_شهدا
🟠شهید مدافعحرم #اسماعیل_حیدری
♻️من متعلق به خودم نيستم
💥برادر شهید نقل میکند: اسماعیل مربی آموزش اسلحه برای سربازان و بسيجيان بود. همواره هم به معلومات و دانستههای خودش میافزود. بهترين مربی سلاح بود. همواره بعد از پايان دورههای آموزشی، بالاترين رأی را در نظرسنجی بچههای آموزشديده از لحاظ برگزاری كلاسهای آموزشی، اخلاقيات و... میآورد.
💥روی تربيت معنوی نيروها هم توجه میكرد. بودن با نيروها هميشه خوشحالش میكرد. آخر هر دوره، آنها را يك نماز جماعت محضر آيتالله حسنزاده آملی میبرد. در مدت آموزش سلاح، يکبار از ناحيه سينه به شدت مجروح شد؛ به طوری كه نفسكشيدن برايش سخت شده بود اما با توجه به اين وضعيتش هم، دست از تلاش برنداشت.
💥هميشه به او میگفتيم كمی استراحت كن و به زن و بچهات برس! اما میگفت: «من تكليفی برعهده دارم كه نمیگذارد آسوده باشم و من متعلق به خودم نيستم». او با تمام وجودش خدمت میكرد.
🌸
🌸🌼🌺
🌸🌼🌺🌼🌸
🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
﷽
#سیره_شهدا🦋
♨️رعایــت بیتالمـــــــال
❣آقارضا موتورسواری و رانندگی بلد نبود، ولی علاقه زیادی داشت میخواست با تمرین کردن یاد بگیره.
🌻روی این مسئله خیلی تأکید داشت که من باید وقتی این رو یاد بگیرم که به ماشین یا موتور بیتالمال سازمان آسیبی نرسونم!
❣آقارضا برای تمرین کردن یا از دوستانش اجازه میگرفته یا مثلا بیرونی شده موتورسواری و رانندگی رو یاد بگیره تا آسیبی به ماشین و موتور سازمان که بیتالمال هست نرسونه.
🌻آقارضا همیشه میگفت:« ماشین سازمان بیتالماله! مال من نیست که استفاده کنم. اگه از دوستانم بگیرم، مشکلی نداره خودمون با هم کنار میآیم.»
❣همهی اوضاع و احوال کاری آقارضا رعایت بیتالمال بود.
🎙به راویت: همرزم شهید
#شهید_رضا_حاجی_زاده
#ویژگیهایاخلاقیشهید
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
﷽
#سیره_شهدا🦋
🪖تکلیف محوری| مأموریت کرمانشاه
🌻اواخر مأموریت سَرپُلذَهاب(کرمانشاه) یه پایگاهی داشتیم که بدترین امکانات و شرایط رو داشت، از قبیل آب و ... تاریکی محض بود.
🍃یه مشکلی برای فرمانده اون پایگاه اتفاق افتاده بود، به آقارضا گفتن:«آقارضا میری پایگاه دیزِل رو تحویل بگیری؟!»
میگفت: آره.
یک لحظه تو دلش دو سه تا چهارتا نمیکرد،
همون لحظه آره ...
آقارضا میای مخابرات رو تحویل بگیری؟!
میگفت: باشه.
🌻البته هر موضوعی رو که از آقارضا طلب میکردی ایشون رو حساب تکلیف محوری که داشتند به نحو احسن انجام میدادند.
🍃آقارضا در مأموریت کرمانشاه نشان داد امکانات برایش مهم نیست، جایی که بقیه کمتر استقبال میکردند همیشه پیشقدم میشد.
📸پ.ن: این تصویر مربوط به تابستان سال ۱۳۹۱ مأموریت کرمانشاه میباشد.
🎙به روایت: همرزم شهید
#شهید_رضا_حاجی_زاده
#ویژگیهایاخلاقیشهید
#انتشار_برای_اولین_بار
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
❇️#سیره_شهدا
🔴شهید مدافعحرم #رضا_ملایی
♻️ولایتمداری
🎈همسر شهید نقل میکند: حاج رضا انقلاب اسلامی را یکی از معجزات بزرگ قرن میدانست و حفظ انقلاب را از اوجب واجبات میدانست. فردی ولایتمدار و گوش به حرف سخنان رهبری بود و همیشه میگفت ما باید مواضعمان را به وسیله سخنان رهبری مشخص کنیم.
🎈اگر نیازمندی را میدید، هر کاری که میتوانست و از دستش برمیآمد، انجام میداد. حاج رضا در طول این سالها، زهد و سادهزیستی را سرمشق زندگی خودش و فرزندانش قرار داده بود. هرکسی برای حل کار و یا مشکلی خانوادگی پیش ایشان میآمد، سریع اقدام میکرد.
🌸
🌸🌼🌺
🌸🌼🌺🌼🌸
🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
❇️#سیره_شهدا
🌕شهید مدافعحرم #ایوب_مطلب_زاده
♻️حاج ابوجواد
🌻فرزند شهید روایت میکند: بعد از جنگ تحمیلی، پدرم فعالیت زیادی در بحث گسترش فعالیت بسیج مردمی داشت. در بحث تقویت محور مقاومت نیز ماهها برای آموزش و تشکیل قوای مردمی در لبنان حضور داشت.
☘سیدحسن نصرالله، دبیر کلّ حزبالله لبنان نام جهادی سردار مطلبزاده را «ابوجواد» گذاشته بود. او به پدرم گفته بود که «شما آدم فوقالعاده بخشندهای هستی و قبل از اینکه کسی به شما ابراز نیاز کند، شما نیازش را برآورده میکنید؛ به همین خاطر نام جهادی «ابوجواد» را برای شما انتخاب کردم. چون «جواد» یعنی بخشندهای که قبل از ابراز نیاز مردم، نیازشان را برطرف میکند.»
🌻سردار مطلبزاده و شهید سید محمد حجازی از آغاز جنگ داعش در منطقه حضور یافتند و نقش مهمی در شکلگیری بسیج مردمی سوریه و تسلیح محور مقاومت داشتند. آنها توانستند جیشالشعبی و حشدالشعبی را ساماندهی کنند. پدرم در کارش کم نمیگذاشت و میگفت «آدم باید در مسیر جهاد مداوم به شهادت برسد.»
🌸
🌸🌼🌺
🌸🌼🌺🌼🌸
🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
🇮🇷http://telegram.me/Iran_Iran
❇️#سیره_شهدا
🟣شهید مدافعحرم #حسین_اسداللهی
♻️رسیدگی به مردم آسیبدیده
💜کافی بود حس کند که خلق خدا نیاز به کمک دارند؛ آن وقت دیگر نَه برایش مقصد مهم بود و نه دین و مذهبِ کسانی که او برای یاریشان سر از پا نمیشناخت. روستای «خلصه» در سوریه ، «آققلا» در گلستان و روستای «کوئیک حسن» سرپلذهاب برای او یکی بود؛ وقتی قرار میشد مردمش را از زیر بار ظلم و محرومیت و آسیبدیدگی نجات دهد، دریغ نمیکرد.
💚شهید اسداللهی پس از نابودی داعش، در صحنههای مختلف خدمترسانی به ملت شریف ایران بهویژه در صحنههای امدادرسانی به هنگام زلزلهی واقعشده در غرب کشور و همچنین وقوع سیل در شهرهای شمال و غرب کشور دوشادوش بسیجیان و گروههای جهادی، حضوری شبانهروزی داشت.
💜زمان زلزله سرپلذهاب و نیز سیل آققلا، حاجحسین حتی گاهی بدون هماهنگی به این مناطق سفر میکرد و شبانهروز برای کمک به مردم آسیبدیده تلاش میکرد. با اینکه این حق را داشت تا برای سفرهایش از هواپیما استفاده کند اما حاجحسین با اتوبوس رفتوآمد میکرد تا مبادا بیخود از پول بیتالمال خرج شود.
🌸
🌸🌼🌺
🌸🌼🌺🌼🌸
🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
🌸 🌸
✍ #سیره_شهدا
با اینکه از گل 🌹خریدن و هدیه دادن و محبت کردن کم نمیگذاشت، ولی چند وقت یک بار میپرسید : «از من راضی هستی؟»😍☺️
بنای زندگی را گذاشته بود بر محبت. 💖میگفت:
«وقتی همسرت 🥀 از تو راضی باشد خدا یکجور دیگری نگاهت میکند.»
حرفهایش به دل مینشست. حتی اگر هزار بار هم حرفی را شنیده بودی، اما شنیدنش از زبان او لطفی دیگر داشت.✌️🍃 اصلاً سخنران قابلی بود. منبرهایش همه گل میکرد.
قبل از سخنرانی کلی مطالعه و تحقیق 🤓📙میکرد تا همه حرفهایش سند داشته باشد. موضوعی انتخاب میکرد که کارایی داشته باشد و دردی از مردم دوا کند.
راوی؛همسر شهید
#شهید_حاج_محمد_پورهنگ
•❥•|💛✨
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
❇️#سیره_شهدا
🟠شهید #روح_الله_کافی_زاده
همسر شهید نقل میکنند: زیباترین و ماندگارترین چیزی که از شهید روحالله یاد گرفتم، بخشندهبودن و گذشت او بود. ایشون خیلی راحت از کسی که بدترین بدی رو در حقش کرده بود، میگذشت و میبخشیدش و گذشتکردن رو همیشه به من گوشزد میکرد و میگفت فقط خدا رو در نظر بگیر؛ بقیه چیزها برات بیرنگِ بیرنگ میشه! تکهکلامشون این بود: «با خــدا و باش و پادشاهی کن!»
🌸
🌸🌼🌺
🌸🌼🌺🌼🌸
🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
❇️#سیره_شهدا
🌹شهید مدافعحرم #ابوالفضل_سرلک
▫️همسر شهید نقل میکنند: حفظ آبرو پیش خدا و ائمه خیلی برای آقا ابوالفضل مهم بود؛ میگفت دوست دارم با آبرو از این مأموریت بیام. خیلی به فکر تربیت بچهها بود که صحیح تربیت شوند، به من توصیه میکرد آرام باشم و بچهها را خوب تربیت کنم تا بچهها در راه اسلام باشند.
▫️ابوالفضل بعد از شهادت حاج اصغر پاشاپور میگفت «چقدر قشنگ شهید شد! حتی جنازه هم ندارد و کاش من هم پیکر نداشته باشم.» گفتم اگر میخواهی شهید شوی، حرفی نیست اما باید پیکر داشته باشی ؛ چون وقتی پیکر شهیدی نمیآید، خانواده همچنان چشمانتظار میمانند.
🌸
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
❇️#سیره_شهدا
🟣شهید مدافع حرم #امیر_کاظم_زاده
☂پدر شهید نقل میکنند: امیر در دوره نوجوانی، بیشتر وقت خود را در هیئت رزمندگان و مسجد میگذراند و در هیئات با تواضع کفشهای مردم را جفت میکرد و تا پایان مراسم در آنجا حضور داشت و کمک میکرد.
☂او عضو سپاه پاسداران و پیرو خط ولایت فقیه بود و برای دفاع از اسلام و حرم زینب سلاماللهعلیها از جان و همسر و فرزند خود گذشت و راهی سوریه شد. حضرت زینب با شهادت امیر، پاداش محافظت از حرم خود را به او داد.
☂امیر بسیار مهربان و خوشاخلاق بود، در کارش اخلاص و جدّیّت فراوان داشت و همیشه سعی میکرد من و مادرش را از خود راضی نگاه دارد.
🌸
🌸🌼🌺
🌸🌼🌺🌼🌸
🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
❇️#سیره_شهدا
🟠شهید مدافعحرم #اسماعیل_حیدری
♻️من متعلق به خودم نيستم
💥برادر شهید نقل میکند: اسماعیل مربی آموزش اسلحه برای سربازان و بسيجيان بود. همواره هم به معلومات و دانستههای خودش میافزود. بهترين مربی سلاح بود. همواره بعد از پايان دورههای آموزشی، بالاترين رأی را در نظرسنجی بچههای آموزشديده از لحاظ برگزاری كلاسهای آموزشی، اخلاقيات و... میآورد.
💥روی تربيت معنوی نيروها هم توجه میكرد. بودن با نيروها هميشه خوشحالش میكرد. آخر هر دوره، آنها را يك نماز جماعت محضر آيتالله حسنزاده آملی میبرد. در مدت آموزش سلاح، يکبار از ناحيه سينه به شدت مجروح شد؛ به طوری كه نفسكشيدن برايش سخت شده بود اما با توجه به اين وضعيتش هم، دست از تلاش برنداشت.
💥هميشه به او میگفتيم كمی استراحت كن و به زن و بچهات برس! اما میگفت: «من تكليفی برعهده دارم كه نمیگذارد آسوده باشم و من متعلق به خودم نيستم». او با تمام وجودش خدمت میكرد.
🌸
🌸🌼🌺
🌸🌼🌺🌼🌸
🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran