eitaa logo
🌹ڪانال مدافعان حرم🌹
5.8هزار دنبال‌کننده
23هزار عکس
21.3هزار ویدیو
223 فایل
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن پرستو شدن 📞ارتباط با خادم کانال 👇👇 @diyareasheghi
مشاهده در ایتا
دانلود
هوالعشــــــق چشمهایم راباز میکنم. پشتم یکباره دیگر میلرزداز فکری که برای چند دقیقه از ذهنم گذشت... سرما به قلبم نشسته...ودلم کم مانده از حلقم بیرون بیاید.به تلفن همراهم که دردستم عرق کرده؛نگاه میکنم. چند دقیقه پیش سجادپشت خط باعجله میگفت که باید مراببیند... چه خیال سختی بود! دل کندن از تو!! به گلویم چنگ میزنم _علی نمیشد دل بکنم...فکرش منو کشت! روی تخت مینشینم و به عقیق براق دستم خیره میشوم.نفسهای تندم هنوز آرام نگرفته...خیال آن لحظه که رویت خاک ریختند...دستم را روی سینه ام میگذارم و زیر لب میگویم _آخ...قلبم علی!! بلند میشوم و در آینه ی قدی اتاق فاطمه به خودم نگاه میکنم.صورتم پراز اشک و لبهایم کبود شده.. خدا خدا میکنم که فکرم اشتباه باشد... _علی خیال نکن راحته عزیزم... حتی تمرین خیالیش مرگه!!! 💞 💞 شام را خوردیم و خانه خاموش شد ...فاطمه در رختخواب غلت میزند و سرش را مدام میخاراند...حدس میزنم گرمش شده.بلند میشوم و کولر را روشن میکنم.شب از نیمه گذشته و هنوز سجاد نیامده. لب به دندان میگیرم _خدایا خودت رحم کن... همان لحظه صفحه گوشیم روشن میشودو دوباره خاموش...روشن،خاموش!!اسمش رابعد از مکالمه سیو کرده بودم"داداش سجاد"لبم رابا زبان تر میکنمو آهسته،طوریکه صدایم را کسی نشنودجواب میدهم: _بله...؟؟ _سلام زن داداش...ببخشید دیر شد عصبی میگویم _ببخشم؟؟آقا سجاد دلم ترکید...گفتید پنج دقیقه دیگه میاید!!نصفه شب شد..!!! _شرمنده!!!کارمهم داشتم...حالا خودتون متوجه میشیدقلبم کنده میشود.تاب نمی آورم.بی هوا میپرسم _علی من شهید شده...؟؟؟ مکثی طولانی میکندو بعد جواب میدهد _نشستید فکروخیال کردید؟؟؟.... خودم را جمع و جور میکنم _دست خودم نبود مردم از نگرانی!! _همه خوابن؟... _بله! _خب پس بیاید دروبازکنید من پشت درم!! متعجب میپرسم _در حیاط؟؟؟ _بله دیگه!!! _الان میام!...فعلا! تماس قطع میشود.به اتاق فاطمه میروم و چادرم را ازروی صندلی میز تحریرش برمیدارم. 💞 💞 چادر را روی سرم میندازم وبا عجله به طبقه ی پایین میروم.دمپایی پام میکنم و به حیاط میدوم.هوا ابری است و باران گرفته...نم نم!قلبم را آماده شنیدن تلخ ترین خبر زندگی ام کرده ام.به پشت در که میرسم یک دم عمیق بدون بازدم!نفسم را حبس سینه ام میکنم!!تداعی چهره ی سجاد همانجور که در خیالم بود با موهای آشفته...وبعد خبر پریدن تو!!ابروهایم درهم میرود..."اون فقط یه فکر بود!...آروم باش ریحانه" ادامہ دارد... نویسنده این متن: 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran