🇮🇷 ایران نیوز 🇮🇷 اخبار خبری فوری جدید کانال
۷ ⚘سید ³¹³⚘: #رمان_پسرک_فلافل_فروش 📖 🖇 #قسمت_هفتم 🖇 💕 #شوخ_طبعي 🍃 ✔️راوی:جمعي از دوستان شهيد همي
۸⚘سید ³¹³⚘:
#رمان_پسرک_فلافل_فروش 📖
🖇 #قسمت_هشتم 🖇
🍃 #ترياک
ايام فتنه بود و هر روز اتفاقات عجيبي در اين كشور رخ ميداد. دستور رسيده بود كه بسيجيها برنامه ي ايست و بازرسي را فعال كنند.
بچه هاي بسيج مسجد حوالي ميدان شهيد محلاتی برنامه ي ايست و بازرسي را آغاز كردند. هادي با يكي ديگر از بسيجيها كه مسلح بود با يك موتور به ابتداي خيابان شهيد ارجمندي آمدند.
اين خيابان دويست متر قبل از محل ايست بازرسي بود. استدلال هادي اين بود كه اگر مورد مشكوكي متوجه ايست و بازرسي شود يقيناً از اين مسير ميتواند فرار كند و اگر ما اينجا باشيم ميتوانيم با او برخورد كنيم.
ساعات پاياني شب بود كه كار ما آغاز شد. من هم كنار بقيه ي نيروها اطراف ميدان محلاتی بودم. هنوز ساعتي نگذشته بود كه يك خودروي سواري قبل از رسيدن به ايست بازرسي توقف كرد!
بعد هم يكدفعه دنده عقب گرفت و خواست از خيابان شهيد ارجمندي فرار كند.
به محض ورود به اين خيابان يكباره هادي و دوستش با موتور مقابل او قرار گرفتند. دوست هادي مسلح بود. راننده و شخصي كه در كنارش بود، هر دو درب خودرو را باز كردند و هر يك به سمتي فرار كردند.
هادي و دوستش نيز هر يك به دنبال يكي از اين دو نفر دويدند. راننده از نرده هاي وسط اتوبان رد شد و خيلي سريع آنسوي اتوبان محو شد!
اما شخص دوم وارد خيابان ارجمندي شد و هادي هم به دنبال او دويد.
اولين كوچه در اين خيابان بسيار پهن است، اما بر خلاف ظاهرش بنبست ميباشد. اين شخص به خيال اينكه اين كوچه راه دارد وارد آن شد.
من و چند نفر از بچه هاي مسجد هم از دور شاهد اين صحنه ها بوديم. به سرعت سوار موتور شديم تا به كمك هادي و دوستش برويم.
وقتي وارد كوچه شديم، با تعجب ديديم كه هادي دست و چشم اين متهم را بسته و در حال حركت به سمت سر كوچه است!
نكته ي عجيب اينكه هيكل اين شخص دو برابر هادي بود. از طرفي هادي مسلح نبود. اما اينكه چطور توانسته بود. اين كار را بكند واقعاً براي ما عجيب بود.
بعدها هادي ميگفت: وقتي به انتهاي كوچه رسيديم، تقريباً همه جا تاريك بود. فرياد زدم بخواب وگرنه ميزنمت.
او هم خوابيد روي زمين. من هم رفتم بالای سرش و اول چشمانش را بستم كه نبينه من هيچي ندارم و ...
بچه هاي بسيج مردم را متفرق كردند. بعد هم مشغول شناسايي ماشين شدند.
يك بسته ي بزرگ زير پاي راننده بود. همان موقع مأموران كلانتری 114 نيز از راه رسيدند. آنها كه به اين مسائل بيشتر آشنا بودند تا بسته را باز كردند گفتند: اينها همه اش ترياك است.
ماشين و متهم و مواد مخدر به كلانتری منتقل شد. ظهر فردا وقتي ميخواستيم وارد مسجد شويم، يك پلاکارد تشكر از سوي مسئول كلانتری جلوي درب مسجد نصب شده بود.
در آن پلاکارد از همه ي بسيجيان مسجد به خاطر اين عمليات و دستگيري يكي از قاچاقچيان مواد مخدر تقدير شده بود.
#ادامــه_دارد.....
✍نویسنده:
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
✨به نیت شهید محمد هادی ذوالفقاری برای ظهور امام زمان عج صلوات بفرستیم🌹
➖🔝🍂اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🍂🔝➖
http://Eitaa.com/hamsardari_aslami
#ثواب_نشر_مطالب_هدیه_به_امام_زمان_عج
مطهری، نماینده مردم #گرمسار در #مجلس: اگر برادر کسی که کاندیدای #شورای_شهر است یک بسته #تریاک کشیده باشد پدرش را در می آوریم اما #برادر_رئیس_جمهور دزد است، برادر #معاون_اول رئیس جمهور دزد است، #دختر_وزیر #دزد است اما با او کاری نداریم!
سلام خانم عراقی عزیز ممنون از زحمات بی پایانتان لطفا به سوال من هم جواب میدید خیلی وقته که منتظر پاسخ شماهستم خانم من ۲۱سالمه همسرم ۳۳ساله ۶ساله ازدواج کردیم و۲فرزند داریم وهم دیگه روخیلی دوست داریم فقط بعضی وقتاهمسرم به من بی احترامی میکنه تواین چندسال خیلی دلم شکونده ولی من بازم دوسش دارم ایشون یه اخلاقی داره تقریبا وقتی خودمون باهمیم خوبیم ولی وقتی پیش دیگران انگار نه انگار من همسرشم وبهم #احترام نمیزاره ویا #مسخرم میکنه واز #ازدواج_دوم وخانم های بیرون صحبت میکنه ومیگه خوب #شوخی من خودمم میدونم که شوخی ولی دوست ندارم و #تحقیر میشم . ماباهم این مشکل هارو داشتیم ولی بازمن سعی کردم باوجود سن کم زندگی مونگه دارم و۲ساله به #تریاک #اعتیاد داره ومن هرچی بهش میگم به حرفام توجهی نمیکنه وداره خودش وداغون میکنه ومن نمیتونم که اینوقبول کنم ۲بارترک کردن ولی درحد یکی دوهفته وشروع کردن ومن هرکاری میکنم نمیتونم باخودم کنار بیام واین اعتیاد خیلی باعث شده که ازهم دور بشیم و به هم توهین کنیم انگارکه عاشقه تریاک کشیدن شده وباوجود اینکه میدونه براش بده نمیخوادازکارش دست بکشه من واقعا افسرده شدم ۲ساله شب و روزم شده گریه نه کاری از دستم برمیاد ونه میتونم بیخیال باشم خیلی وقتا حوصله خودم وبچه هامم دیگه ندارم وآرزوی مرگ میکنم خودشم میدونه عذاب میکشم ولی میگه اگه ناراحتی بچه هارو بذارو برو ولی من نمیتونم نه تنهابخاطر بچه ها بلکه بخاطر خودش هم هست چون شوهرم و دوست دارم ونمیتونم ازبچه هام جدابشم خیلی دلم میخواد که زندگیم وحفظ کنم ولی دیگه نمیتونم وزندگی داره ازهم میپاشه لطفا شمابگید که چیکارکنم که شوهرم بهم احترام بذاره و ازاعتیادش دست بکشه وبرای همیشه بزاره کنار
باتشکر
پاسخ سوال را در کانال ببینید
➥ @hamsardari_aslami