سید علیرضا آل داود:
🔴 تلنگری که پروندهی علیرضا اکبری به ما میزند ...
▪️چند روز است اسمش سر زبانها افتاده است: "علیرضا اکبری". خط سوابقش را از دوران جبهه تا حالا که بگیریم، میبینیم از ابتدا جزو حواریون علی شمخانی بوده، از سپاه تا وزارت دفاع و دبیرخانه شورای عالی امنیتملی. یادداشتها و گفتگوهای مختلفی هم اغلب با عنوان معاون اسبق وزارت دفاع یا کارشناس مسائل هستهای از او در رسانههای مختلف به خصوص خبرآنلاین و سازندگی پیدا میشود.
▪️ الآن احتمالاً حزباللهیها میروند مواضعش به نفع برجام و مذاکرات و حسن روحانی را پیدا میکنند و بولد میکنند، عدهای دیگر که عشق بحثهای نفوذ هستند، میروند بگردند تا نقطهچینهای نادیدیدهی او و ابعاد ماجرا را کشف کنند. عدهای خوشحالند که با چنین کِیسی حتما شمخانی از شورا رفتنی است. آنهایی که با او ارتباطی و ارتباطکی داشتهاند، احتمالاً فعلا آفتابی نمیشوند تا مبادا زیر ضربهی رسانهایها بروند. حتی دیدم که بعضی سایتها مطالبی که از او زده بودند حذف کردهاند!
▪️من اما وقتی اسمش را شنیدم و در اینترنت سرچش کردم و کمی با سوابقش آشنا شدم، ذهنم جور دیگری درگیر شده است: اکبری هم مثل خیلی از دوستان و همنسلهایش "ّبچهی انقلاب" بوده، بچه جبهه بوده، عمر و جوانیاش را در راه انقلاب صرف کرده؛ دغدغه اخلاص و خدمت به انقلاب داشته؛ راحت بگویم: گذشته و کارنامه جوانیاش، حسرت خیلی از ما نسل بعدیهای انقلاب بوده؛ چه میشود که چنین کسی میپذیرد به "دشمن" اطلاعات بدهد و با او همکاری کند؟ خدا نکند کسی احساس کند آنچه یک عمر جمع کرده، یک دفعه نابود و تباه شده و از کَفَش رفته است!
▪️با خودم فکر میکنم در این یک سال بازداشت و دادگاه چه حس و حالی داشته است؟ شبهای انفرادی را با چه افکاری به صبح رسانده است؟ طعم تلخ حسرت، ندامت و پشیمانی چقدر کامش را تلخ کرده است؟ از برخی شنیدهام که چنین حال و روزی دارد.
▪️من به واسطهی کارم که تاریخ است پای صحبت و خاطرات خیلی از افراد مینشینم، گاهی حالِفعلی طرف با سالهایی که دارد خاطراتش را برایت میگوید صدوهشتاد درجه تفاوت دارد ولی وقتی در دریای خاطراتش غرق میشود میتوانی حس و حال آن روزهایش را از چشم و کلامش دریافت کنی. از وقتی آن بخش از فیلمِ گفتگویش با خبرآنلاین را دیدم که شعری درباره شهادت دوستانش خواند و بغض در گلو و اشک در چشمش دوید، ذهنم درگیر شده است. درگیرِ آن حس متناقض درون یک انسان که گاهی یاد شهادت هواییاش میکند و گاهی همکاری با دشمن، زمینش میزند. علیرضا اکبری که این روزها نامش با "جاسوسی برای دشمن" روی زبان من و شما افتاده، مثل خیلی از ما روزگاری "بچه انقلاب" بود و روزگاری مثل برخی دیگر "مدیر و مسئول مملکت".
▪️نمیدانم در کدام دوراهیها چه "انتخاب"هایی کرد که سرنوشتش به اینجا ختم شد. تضمینی هست که ما تا آخر عمر در مسیر صحیح بمانیم؟ نمیدانم. «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ؟»آیا مردم پنداشتند كه همین که گفتند ايمان آورديم رها مىشوند و مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟» به قول شهید آوینی: آه از ابتلائات دهر...
نوشتهی محمد امین فرجاللّهی
#برای_ایران
#روز_مادر
#خاکریزهای_انقلاب
#روز_زن
💡 هوش سفید| سید علیرضا آلداود
#کانال_توییتر_ایران_سرافراز_من_🇮🇷 👇
https://eitaa.com/joinchat/1707213048C5e93ec3d35
از لیدری #انقلاب_فواحش و دادن وعده های یکی دوروزه برای سقوط رسیدند به حمایت از کاندیدای ریاست جمهوری اسلامی ایران
#برای_ایران
#صالح_شریفی
#ایران_سرافراز_من_🇮🇷👇
@iransarafrazman
3.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌️فحاشی دستهجمعی طرفداران پزشکیان به دکتر زاکانی!
مردم عزیز ایران؛
این جماعت اگر مسلط شوند فرهنگ #حذف_مخالفان را بر فضای سیاسی کشور حاکم خواهند کرد و نفس همه را خواهند برید!
اینها #برای_ایران کاری نخواهند کرد؛ آنها که قبل از انتخاب اینطور عقدهگشایی و دعوا و تنش درست میکنند، فردا که به قدرت برسند چه خواهند کرد؟!
چقدر این تنش ها به میتینگ های روحانی شبیه است !
🇹🇯 زاکانی قهرمان خار چشم دشمنان اسلام است.👌
پیداست که زاکانی قهرمان بدجوری ضد انقلاب ها رو آتیش زده 👌
#ایران_سرافراز_من_🇮🇷👇
@iransarafrazman
چنگیزخان در نخستین یورش به ایران، نتوانست بخارا را فتح کند. این ناکامی برایش سنگین بود؛ روزها به راهی برای تسخیر این شهر اندیشید، تا سرانجام نقشهای نو درانداخت.
در نامهای به مردم بخارا نوشت: «آنکه با ما پیمان ببندد، در امان خواهد بود.»
مردم دو دسته شدند:
🔹 آنان که ایستادگی کردند
🔹 و آنان که به خیال حفظ جان، به لشکر دشمن پیوستند
مدتی بعد، چنگیز بار دیگر نوشت:
«با همشهریانی که مقاومت میکنند بجنگید؛ هر آنچه از آنان غنیمت گرفتید از آنِ خودتان، و بهزودی حکومت شهر را نیز به شما خواهیم سپرد.»
نبرد آغاز شد. خیانتپیشگان، مدافعان شهر را شکست دادند و دروازهها را به روی مغول گشودند. اما...
لشکر مغول که وارد شد، چنگیز فرمان داد: «سر همهی آنها که با ما صلح کرده بودند، از تن جدا شود.»
یارانش پرسیدند: «مگر با آنان پیمان نبسته بودیم؟»
چنگیز پاسخ داد: «اگر به ما وفادارند، چرا به خون خویشانشان خیانت کردند؟ کسی که به برادرش وفا نمیکند، چگونه به بیگانه وفادار میماند؟»
📌 این روایت را دوباره بخوانید... و برای آنان بفرستید که خیال میکنند داریم درباره بخارا حرف میزنیم.
#برای_ایران
#وعده_صادق۳ 🚀🔥
#انتقام_ملی
#ایران
#مرگ_بر_اسرائیل
#رجزخوان
#رجز
@iransarafrazman