#تحلیل_اختصاصی
IRAN_CITYOFSUN
✍ میلاد رضایی
ترکیه تنها مانع عضویت سوئد یا دانمارک در ناتو بود اما این مانع بدون آنکه حتی یک امتیاز واقعی به ترکیه بدهند براحتی برداشته شد. این واقعیت سیاست خارجی اردوغان در 20 سال گذشته است.
سالهاست که غرب برای ترک ها داستان زیبای عضویت در اتحادیه اروپا را تعریف میکنند و هرکس در ترکیه بعد از 20 سال تجربه سر و کله زدن با رهبران اتحادیه اروپا، این داستان ها را باور کند واقعا برازنده داشتن رهبری همچون رجب طیب اردوغان است
به ترکیه وعده آزادسازی ویزا و عضویت در اتحادیه اروپا را میدهند
این اولین بار نیست همیشه هر زمان که به سرویس های اردوغان احتیاج است،غرب این بسته رویایی را روی میز میگذارد.
همه رهبران اروپا از وضعیت نابسامان ترکیه خبر دارند و میدانند که رجب طیب اردوغان چاره ای جز خوردن این هویج طعمه ندارد.
البته آنها به توانایی های تیم اردوغان کاملا اعتماد دارند و مطمئن هستند که این تیم چگونه اکثریت مردم ترکیه را فریب میدهد و با سیاست های غرب هماهنگ میکند.
آنها هرگز یک ورق کاغذ و نوشته کتبی درباره عضویت ترکیه به اردوغان نمیدهند فقط پای تلفن از عضویت آتی ترکیه ابراز خرسندی میکنند.
موارد مشابه زیاد است به عنوان مثال در 20 سال گذشته که اردوغان وارد سیاست ترکیه شده است یونان در سکوت رسانه ای تسلط خود را روی تک تک جزایر ترکیه مورد مناقشه کامل کرده است.
کار به جایی رسیده که ترک های ساکن این جزایر را اخراج کردند، اما وقتی شما رسانه های ترکیه را تماشا میکردید تهدیدات شدید رجب طیب اردوغان درباره درگیری های ترکیه با یونان در حریم هوایی قبرس را میدیدید و در آخر فریاد غرور آمیز رجب کوچولو را داریم که به یونان میگوید بزودی وقتی خواب هستید بایراکتار های ما به سراغ شما خواهند آمد(قبلا میگفت جنگنده های ما. ولی چند سالی هست که آمریکا هر بار به بهانه های مختلف به ترکیه قطعات جنگنده ها را نمی دهد و درست همان موقع به یونان اف 35 داده است. و اینجاست که رجب قصه ما به سراغ تاج صنعت مونتاژ نظامی ترکیه میرود)
به همین ترتیب بلایی که یونان در سکوت کامل، دستگاه حاکمه ترکیه بر سر این کشور آورده است، سرمشق بقیه کشورهای اروپایی دیگر هم شده است.هر از گاهی رجب قصه ما بر سر یک کشور اروپایی فریاد میزند و کلی تهدید میکند اما آن زمان مطمئن باشید یک فاجعه دیگر را برای نسل های آتی ترکیه رقم زده است.
به همین دلیل است که در بحث عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا، کشورهای اروپایی هرگز حتی یک پاسخ کتبی که دارای اعتبار قانونی در آینده باشد را به ترکیه نداده اند.
نکته حوادث امروز ترکیه این است که آمریکا برای مهار محور شرق و حفظ دژ نگهبانی خود یعنی دولت های اروپایی در نظم غربی تعریف شده، خواهان پایگاه ها و امکانات نظامی بیشتری در منطقه قفقاز و بالکان است.
وظیفه رجب قصه ما در این ماجرا این بود که در این مناطق، مدت زمان بحران را تا جایی که ممکن است طولانی کند و حتی بحران آفرینی های تازه ای نیز داشته باشد.
آنها روی ترکیه برای حمایت کامل از لشکر تکفیری جدید غرب که قرار است جای داعش را بگیرد حساب ویژه ای باز کرده بودند اما بعد از زلزله ترکیه کاملا مشخص شد که این کشور در سوریه بسیار بیشتر از آنکه نشان میداده آسیب پذیر است.(لامصب رجب طیب سر غربی ها رو هم اینجا کلاه گذاشته و لات بازی در می آورده که من سوریه را جمع میکنم)
آمریکا از ترکیه در دو سال گذشته به عنوان یک سکوی پرش استفاده کرد تا روابط اتحادیه اروپا و روسیه را از طریق ترکیه کانالیزه کند و فرصت ارتباط گیری مستقیم کشورهای اروپایی خصوصا آلمان و فرانسه را با روسیه نابود کند.
ترکیه اجازه داشت نفت و گاز روسیه را به اروپا بدهد تا کمی فشار آنها کم شود.
این وسط روسیه صادرات خودش را داشت و رجب طیب اردوغان و خانواده اش سهم خود را از این دلالی میگرفتند و آمریکا هم روابط کشورهای اروپایی با روسیه را تا حد امکان کنترل میکرد.
اما امروز آمریکا نیاز به سرزمین های سوخته بیشتری دارد زیرا روسیه برخلاف طراحی آمریکا با تمام قوا وارد جنگ اوکراین نشد و فقط بخش کوچکی از ارتش خود را وارد این کشور کرد و امروز در کشورهای متحد روسیه شاهد شکل گیری ارتش های جدیدی نیز هستیم.
به همین دلیل ترکیه میبایست وظیفه دوم خود را اجرا کند و آن این است که کشورهای اطراف خود در منطقه بالکان را به سرزمین های سوخته تبدیل کند و البته این شتر بعد از بر روی خود ترکیه خواهد خوابید.
گرچه ابزارهای فشار سایر کشورها بر روی ترکیه شرایط را گاهی پیچیده تر میکند.
#کانال_توییتر_ایران_سرافراز_من_🇮🇷👇
@iransarafrazman
ایران شهر خورشید:
نظریه ولایت مطلقه مسیح الکساندر دوگین - مقدمه
#تحلیل_اختصاصی
الکساندر دوگین اندیشمند روسی یک تعریف جدید از یک ساختار حکومتی و مکتب حکمرانی مقتدر ارائه کرده که در این برداشت تمدن دولت_ملت ، یک رهبر با امتیازات خاص و آزادی عمل بالاتر از محدودیت های وضعی روزمره ، باید سکان هدایت جامعه را بدست بگیرد.
آیا این تعریف، یک نسخه اولیه و ناقص از بحث ولایت مطلقه فقیه نیست؟😉
این زمزمه هایی که امروز در حال ارائه به جامعه روسیه است، درواقع یک پیش نمایش جهت آماده سازی ذهنی مخاطب روس با سیستم حکومتی جدیدی است که دوگین و همفکران وی برای آینده روسیه طراحی کرده اند.
در نظریه دوگین دو فرض واجب وجود دارد.
١: کشور باید صاحب یک نظام حاکمیتی الهی بر بستر دین مسیحیت باشد .
٢: این نظام حکومتی باید دارای یک رهبر با اختیارات خداگونه باشد.
درواقع بخش اول این مکتب که کاملا مشخص است از حاکمیت کنونی ایران وام گرفته است و هدف اصلی آن مقابله با حکومت شیطان در غرب است.
دیگر هیچ کس در دنیا وجود ندارد که متوجه تغییرات جهانی سازی در خصوص حذف و خنثی سازی ادیان و مذاهب در غرب نشود.
امروزه هر حرکت قانون گذاری جهان غرب در رابطه با بنیان های اصلی تعریف شده در مکاتب الهی (مانند خانواده، جامعه، محدودیت ها، حرام و حلال ها و حرمت های مذهبی یک انسان و...) در جهت نابودی کامل دین و حذف خدا از زندگی افراد است.
به عنوان مثال کار به جایی رسیده که روابط جنسی با محارم، کودکان، حیوانات و حتی اشیا در حال آزادسازی است.(روابط جنسی را مثال زدم چون همیشه بیشترین حرمت در یک جامعه براساس پیوند زناشویی و حفظ حریم ها خلاصه شده است).
در بخش خانواده ساختار کلی خانواده ها در حال تخریب است و نقش های اساسی مانند مادر، پدر که همیشه در کنار هم تعریف شده است،حذف شده یا با تعاریف جدید شیطانی جابجا شده اند. خانواده ای که از ازدواج دو همجنس، 3 شریک جنسی و... شکل میگرد.
و هزاران مورد دیگر میتوانیم از کثافت خانه ای که در جهان غرب و متحدان آنها به اسم جهانی سازی در حال شکل گیری است مثال بزنیم.
الکساندر دوگین برای روسیه یک حکومت الهی مسیحی در نظر میگیرد که وظیفه این حکومت حفظ بنیاد خانواده های روسی از این تعاریف شیطانی ارائه شده است.
به همین دلیل است که در سالهای اخیر پوتین و برخی از مقامات دیگر روسیه، حکومت های غربی را به صورت مستقیم یا غیرمستقیم یک حکومت شیطانی خطاب کرده اند و از بنیاد های اساسی جامعه مانند خانواده دفاع میکند و از ضرورت به بازگشت به آرمان های مسحیت صحبت میکند تا به نوعی بقیه دنیا متوجه شوند که یک کشور با ایدولوژی دینی در حل قیام علیه حکومت های شیطانی است.
قطعا چنین حکومتی باید ساختار های الهی بر بستر دین مسیحیت برای مردم گ۸٨ٌ
خوشبختانه برای دوگین کار سختی نیست، میتواند برای مثال از واتیکان نام ببرد تا مخاطبان خود را برای ارتباط با طرح خود آماده کند.
اما چه چیزی باعث میشود در جامعه ای که دستورات مسیحیت اجرا میشود،در بخش آینده شاهد انحراف بزرگ حاکمیتی و قوه عاقله و رهبران آن نباشیم ؟
همه میدانیم که ولنگاری کنونی جهان غرب در خاکستر های یک جامعه به شدت مذهبی حاکمیت هزاره کلیسا را تجربه کرده، شکل گرفته است.
دوگین اینجا کارت اصلی را رو میکند و از یک رهبر که اختیارات وی ورای تمام مقامات دولتی و لشکری شاغل در حاکمیت است، رونمایی میکند.
رهبر باید یک اختیار نیمه خدایی داشته باشد یعنی بر جان و مال مردم مسلط باشد آن هم با رضایت کامل شهروندان نه بخاطر ترس از چماق قانون.
از آنجایی که آنها جایگاه اجتماعی و تکامل یافته ای مانند مجتهد اعلم و یا امام را ندارند ممکن است به سراغ اتحاد یک حاکم دینی و یک رهبر اجتماعی بروند
الکساندر دوگین فعلا یک نمونه اولیه از مکتب خود را ارائه کرده است و برای اینکه مثالی بزند از رئیس جمهور چین نام میبرد و عنوان رفیق را استفاده میکند.
این اقدام برای جلب رضایت بخش بزرگی از جامعه قدرت روسیه است که تفکرات ضد دینی نئوکمونیستی دارند و خواهان ایجاد یک حکومت قدرتمند و بزرگ نئوشوروی در آینده هستند.
اینجاست که دوگین با زرنگی تمام سعی میکند مقدمات مشروعیت رهبر نیمه خدای خود را آماده کند و قطعا بعد از آنکه بتواند رضایت جامعه نخبگانی روسیه را تا این مرحله بدست بیاورد، یک مرحله بالاتر خواهد رفت.
اولین تحلیلی که در این حساب توییتری ارائه کردم از نقش و اثرگذاری شهید بزگوار جناب نادر طالب زاده بر روی 5الکساندر دوگین بود.
خارج از همه مسائل روزمره کنونی در سیاست خارجی کشورها از جمله روسیه، ما شاهد شکل گیری مکاتب جدیدی هستیم که از ساختار حاکمیتی ایران به اندازه های مختلف الگو خواهند گرفت.
(ادامه مطلب در پست بعدی... )
#کانال_توییتر_ایران_سرافراز_من_🇮🇷👇
@iransarafrazman
پیچ زمانی کوتاه اما بسیار خطرناک برای ایران، قسمت اول
(1/1)
#تحلیل_اختصاصی
#تحلیل_مهم
✍ میلاد رضایی
جنس حوادث کنونی اطراف ایران منطقه به شکل بی سابقه ای در حال تغییر است.
در حالت عادی این تغییر را میتوان به عنوان یک فال نیک بگیریم که از معرفی قدرت ایران در جهان سرچشمه میگیرد.
اما همزمان در لایه های دیگر میتوانیم رگه های جدی از احتمال ایجاد خطر برای ایران عزیزمان را مشاهده کنیم.
بیایید به موضوعات غیر اوکراینی عنوان شده در قطعنامه اجلاس سران ناتو نگاه کنیم.
در این قطعنامه آمده است که افزایش همکاری استراتژیک بین روسیه و چین مغایر با منافع و ارزش های ناتو تلقی می شود.
روند ادغام ارتش روسیه و بلاروس به عنوان یک خطر بزرگ برای ناتو تلقی می شود.
ناتو مجددا اعلام کرد که چین تلاش هایی برای مخالفت با منافع و ارزش های ناتو انجام میدهد و اوج این روند در تلاش های چین در همکاری امنیتی با شرکای خود در آسیا اتفاق افتاده است.(اصلی ترین شرکای امنیتی چین روسیه و ایران و کره شمالی است)
پیش از آنکه به ادامه قطعنامه بپردازیم باید به نکات خاصی توجه کنیم.
در بندهای بالا، یک عامل مشترک نامرئی وجود دارد که کاملا مشخص است ناتو با یک خباثت پنهان نخواسته با آوردن آن نام وزنی به موضوع بدهد.
بله ایران، نامی است که ناتو و کشورهای دیگر غرب و (حتی خیلی وقت ها سایر قدرت های دنیا) سعی میکنند در مباحث قدرت های جهانی و اختلافات و درگیری های تاثیر گذار ،با وسواس خاصی آن را به زبان نیاورند.
همانطور که میبینید نقطه مشترک تمام تهدیدات اصلی ناتو ایران است.
ما هیچ وقت دشمنان را دست کم نمیگیریم و در مبارزه تاریخی خود با ناتو و ابرقدرت های دیگر همیشه حرف آخر را در منطقه ایران زده است ولی با این اوصاف اینجا کمی مسئله جدی تر میشود.
در ادامه مطالعه قطعنامه میبنیم که ناتو مجددا اعلام کرده که هرگز اجازه نمیدهد،ایران سلاح هسته ای داشته باشد.
همانطور که میبینید رسما عنوان کردند که ایران به عنوان نقطه مشترک بحران و عامل اصلی تمام مشکلات ناتو نباید به بازدارندگی نهایی برسد.
اینجاست که پالس های پنهانی هشدارآمیزی را دریافت میکنیم.
هشدار برای این نیست که آیا ممکن است ما به سمت یک ایران هسته ای برویم بلکه جنس هشدار متفاوت است و موجودیت تمدنی ایران مستقل را هدف قرار گرفته است.
درواقع هر سال ناتو اصلی ترین سیاست های اجرایی سال آینده را در قطعنامه هایش بیان میکند.
3 دشمن مشترک ناتو معرفی شدند که هرکدام عامل اصلی تهدید موجودیتی ناتو هستند.
چین، روسیه، متحدان اتمی آنها مانند بلاروس. به علتی که آنها دارای بازدارندگی نهایی هستند ناتو هرگز نمیتواند آنها را بدون دادن هزینه یک جنگ گسترده هسته ای و نابودی بخش بزرگی از زیرساخت های حیاتی کشورهای عضو،با آنها روبرو شود و ادعای غلبه نهایی بر آنها را داشته باشد.
اما یک نقطه اتصال بین کانون های بحران ناتو است که اگر خنثی شود، به طور کامل چین و روسیه دیگر نمیتوانند بازی شرقی انجام بدهند و قطب شرق که امروز دست برتر را در دنیا پیدا کرده و بر محوریت اتحاد استراتژیک ایران چین و روسیه شکل گرفته است، نابود خواهد شد.
این نقطه اتصالی ایران است.
ایران هسته ای نیست و بازدارندگی نهایی ندارد پس اگر با ایران وارد جنگ شوند میتوانند امید داشته باشند که در صورت پیروزی بر ایران، بتوانند هژمونی تازه احیا شده ما را دچار تسلیم تمدنی کنند، قبلا طعم تسلیم ایران را چشیده اند.
اما خب هزینه حمله به ایران و منطقه به قدری زیاد است که ممکن است به تنهایی باعث فروپاشی ناتو شود.
اما اگر واقعیت ماجرا همین باشد چطور؟ یعنی اگر ناتو احساس کند که سرنوشت این پیمان جهانی در آینده مثلا 10 سال دیگر چیزی جز فروپاشی قدرت و هژمون غرب نباشد چطور؟
قبلا بارها و بارها در تحلیل ها اشاره کردم که یکی از مهمترین اهداف آمریکا از جنگ اوکراین این است که اقتصاد، صنعت و تجارت اروپا را نابود کرده و سرمایه های کشورهای اروپایی از جمله ذخایر طلا بانک های مرکزی و... در اروپا به سمت آمریکا رهسپار شود.
پس هزینه این جنگ که قبلا میتوانستیم آن را به عنوان یک آیتم بازدارنده بدانیم، دیگر یک نکته منفی برای آمریکا محسوب نمی شود زیرا در بدترین حالت برای آمریکا تلفات نیروی انسانی به وجود می آید و در عوض به هدف اصلی خود یعنی شکست اتحاد شرق یا یک مرحله پایین تر، تخلیه اروپا میرسد زیرا اگر در پاسخ ایران حتی کشورهای اروپایی هم با موشک های ایران مورد هدف قرار بگیرند. باز هم آمریکا است که میتواند اروپا را دچار بحرانی فراتر از روسیه بکند.
یک نکته مهم دیگر که باید به آن توجه کنیم این است که کل دنیا برای یک جنگ جهانی آماده میشوند.
#کانال_توییتر_ایران_سرافراز_من_🇮🇷👇
@iransarafrazman