eitaa logo
ایران وطنم جان و تنم
138 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
4 فایل
#یا_امام_رضا❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷اسامی و محل شهادت شهدای امنیت و ترور مهر و آبان ماه ۱۴۰۱🇮🇷 ---------------------------------------------------------------- : ۱. طلبه ۲. ۳. حسنوند ۴. ۵. ۶. ۷. ------------------------------------- : ۸. ------------------------------------- : ۹. (گرمسار) -------------------------------- ۱۰. : ۱۱. - ۱۲. - ۱۳. - نیروی امنیتی ----------------------------------- : ۱۴. (سراوان) ۱۵. ایرانشهر ۱۶. (خاش) ۱۷. (زاهدان) ۱۸. (زاهدان) ۱۹. (زاهدان) ۲۰. (زاهدان) ۲۱. (زاهدان) ۲۲. (زاهدان) ۲۳. (زاهدان) ۲۴. (زاهدان) ۲۵. (سراوان) ۲۶. (سراوان) ۲۷. ۲۸. ( ) ---------------------------------------- : ۲۹. ۳۰. ۳۱. ۳۲. ۳۳. ۳۴.۳۵. دو نفر مجهول الهویه ----------------------------------- : ۳۶. ۳۷. ---------------------------------------- : ۳۸. دانشجو ۳۹. دانشجو ۴۰. ( ) ۴۱. ۴۲. ( ) -------------------------------------- : ۴۳. (ملایر) -------------------------------------- : ۴۴. ( ) ------------------------------------- : ۴۵. (شهدای ) ۴۶. (شهدای شاهچراغ) ۴۷. (شهدای شاهچراغ) ۴۸. (شهدای شاهچراغ) ۴۹. (شهدای شاهچراغ) ۵۰. (شهدای شاهچراغ) ۵۱. (شهدای شاهچراغ) ۵۲. ۸_ساله (شهدای شاهچراغ) ۵۳. (شهدای شاهچراغ) ۵۴. (شهدای شاهچراغ) ۵۵. (شهدای شاهچراغ) ۵۶. (شهدای شاهچراغ) ۵۷. (شهدای شاهچراغ) ۵۸. ( ) ۵۹. (شیراز) ۶۰. (شیراز) ۶۱. (لارستان) ۶۲. (لارستان) --------------------------------------- : ۶۳. (آمل) ۶۴. (آمل) ۶۵. (آمل) --------------------------------------- : ۶۶. (بوکان) ۶۷. (بوکان) ۶۸. (بوکان) ۶۹. (ارومیه) --------------------------------------- : ۷۰. (سنندج) ۷۱. (سنندج) ۷۲. (کامیاران) ۷۳. (مریوان) ------------------------------------ : ۷۴. -------------------------------------- : ۷۵. ------------------------------------- : ۷۶. ( کیاشهر ) ۷۷. (لاهیجان) ۷۸. (رشت) ------------------------------ مرز شمال غرب: ۷۹. ۸۰. ---------------------------- : ۸۱. ------------------------- 💔۸۱ شهید ۸۱شهید ۸۱شهید💔 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم.... @iranvatanamjanotanam
ساده ترین جلسه مدیریت بحران بدون تشریفات، و افلاکی در مقطعی حساس همراه با بینش و تدبیر و قاطعیت👌 جلسه فرماندهی قبل از عملیات والفجر ۴ قلاجه از چپ: ⇜سردار ابراهیم علی معصومی ⇜برادر، سردارجعفرعقیل محتشم🌺 ⇜سردار سید ابراهیم کسائیان ⇜سردار اکبر حاجی پور (کلاه بافتنی به سر دارند) ⇜سردار اسماعیل لشگری 🌙 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم.... @iranvatanamjanotanam
🌠☫﷽☫🌠 مادر در خواب پسر شهیدش را می‌بیندپسر به او می‌گوید: توی بهشت جام خیلی خوبه...چی می‌خوای برات بفرستم؟ مادر می‌گوید: چیزی نمی‌خوام؛ فقط جلسه قرآن که می‌رم، همه قرآن می‌خونن و من نمی‌تونم بخونم خجالت می‌کشم... می‌دونن من سواد ندارم، بهم میگن همون سوره توحید رو بخون!!🥀 پسر می‌گوید: نماز صبحت رو که خوندی قرآن رو بردار و بخون! .بعد از نماز یاد حرف پسرش می‌افتد! قرآن را بر می‌دارد و شروع می‌کند به خواندن... خبر می‌پیچد! پسر دیگرش، این‌ را به عنوان کرامت شهید، محضر آیت الله نوری همدانی مطرح می‌کند و از ایشان می‌خواهد مادرش را امتحان کنند... حضرت آیت‌الله نوری همدانی نزد مادر شهید می‌روند! قرآنی را به او می‌دهند که بخواند! به راحتی همه جای قرآن را می‌خواند؛ اما بعضی جاها را نه! میفرمایند: «قرآن خودتان رو بردارید و بخوانید!» مادر شهید شروع می‌کند به خواندن از روی قرآن خودش؛ بدون غلط آیت الله نوری با گریه، چادر مادر را می‌بوسند و می‌فرمایند: «جاهایی که نمی‌توانستند بخوانند متن غیر از قرار داده بودیم که امتحانشان کنیم.»✨ "شهید کاظم نجفی رستگار" شمع محفل بشریت اند اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ‌......
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سالروز شهادت شهید مدافع حرم «مهدی عسگری»، شهیدی که پیکرش هیچگاه برنگشت...
📸 منزل که روز گذشته به ضرب گلوله تروریست های جنبش فواحش در نورآبادممسنی به شهادت رسید به چهره بسیجی امنیت نگاه کنید؛ نه ریش بلند دارد، نه روی پیشانی جای مهر است؛ صورتش آفتاب سوخته؛ خانه‌اش را مقایسه کنید با تمام مدعیان؛ با اصولگرایان و اصلاح‌طلبان؛ با آنانکه فرصت خدمت دارند و نگران صندلی قدرتند؛ خدا به دل دخترت آرامش و صبر بده 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم....
💢 .... 🌹در این مأموریت آخر حال و هوایش عجیب بود. هروقت حمام می رفت غسل شهادت می کرد. سه روز قبل از شهادتش از محل کار در اهواز تماس گرفتند که باید برای انجام مأموریت که حضورش ضروری است به ایران برگردد. اما جواب شهید فقط یک جمله بود "من تازه به اینجا آمدم، و تا شهید نشم بر نمیگردم. علمداری فقط شهید میاد ایران" و همین طور هم شد.. در جوار حرم امامین عسکریین ع شهید شد و علمداری برگشت ✍همکار شهید 🕊🕊 ●➼‌┅═❧═┅┅── 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم.... @iranvatanamjanotanam
🪴در بهشت زهرای تهران قطعه ۵۰، شهیدی خوابیده است که برای زائرانش دعا کند. سنگ قبر ساده او، حرفهای صمیمانه اش و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را امیدوار میکند. 📖بخشی از : ❶شماچهل‌روزدائم‌الوضوباشید.خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد. ➋نمازهای خود را دقیق و اول وقت بخوانید، خواهید دید درهای به روی شما باز میشود. سوره را هرشب یک مرتبه‌بخوانید. خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند. ➍از شما بزرگواران خواهشی دارم.بعد از نمازهای یومیه فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید. زیرا امام منتظر دعای خیر شما است. ♥️🌿اگر درد دل داشتید و یا خواستید مشورت بگیرید بیایید سر مزارم. به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد شود. خداوند سریع الاجابه است پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید. خواندن فاتحه و یاد شما بسیار موثر است. شهید مدافع حرم ⚡️شادی روح پاک همه شهدا 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم.... @iranvatanamjanotanam
🌱 مادر شهید: با سه‌چهار تا سنگک داغ از در آشپزخانه آمد تو و نان‌ها را روی سفره پهن کرد. پشت‌سرش حاجی وارد آشپزخانه شد و چشمش به سفره افتاد. رفت سراغ نان‌ها و یکی‌یکی سنگ‌ها را از بینشان جدا کرد. مشتش که پر شد، مصطفی را صدا زد: دستت درد نکنه، چه نون‌های خوبی گرفتی. فقط، بعدازظهر که خواستی بری بیرون، این سنگ‌ها رو هم ببر بده نونوایی. _ اووو، برا چند تا سنگ این‌ همه راه دوباره تا نونوایی برم؟ خب بدین همه‌شون رو همین الآن بریزم گوشه حیاط. حاجی که خنده‌ی مصطفی را دید و فهمید که او بیشتر قضیه را شوخی گرفته است، برای اینکه خوب شیرفهمش کند، با حوصله توضیح داد: نونوا برا دونه‌دونه‌ی این سنگ‌ها پول می‌ده. این‌ها رو گونی‌گونی می‌خره که بریزه کف تنور، نه اینکه ما با خودمون قاتی نون‌ها برداریم بیاریمشون خونه. چشم‌های متعجب مصطفی نیاز به جواب کامل‌تری داشت. حاجی ادامه داد: ما پول نون رو می‌دیم. پول سنگ‌هاش رو که نمی‌دیم. حیف نیست این همه زحمت کشیدی نون خریدی، به خاطر چهار تا تیکه سنگ مدیون نونوا بشی؟ حق‌الناس حتی در حد چند سنگ‌ریزه نباید می‌آمد سر سفره‌مان. به نقل از کتاب ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم.... @iranvatanamjanotanam
🌷 اوائل زندگیمان بود و حاج مهدی بعضی از جلسه‌های کاری را توی خانه می‌گرفت. فکر می‌کردم پذیرایی از کسانی که در این جلسه شرکت می‌کنند سخته. به همین خاطر به مادرم گفتم بیاد برای کمک. همین که مهدی متوجه شد گفت: نه! برای این جلسه نه قراره خودت به زحمت بیوفتی نه دیگران، خودم همه‌ی کارها رو انجام می‌دم. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫
🌷 دکتر از روند جنگ خیلی رنج می‌برد. یک‌بار جلسه‌ای با بنی‌صدر داشت. جلسه خصوصی بود. وقتی برگشت، می‌توانستی رنج را از چهره‌اش بخوانی. گفتم: چی شده دکتر؟ جوابم را نداد. ساکت بود تا این‌که گفت: فقط به فکر خودشون هستن که حرف‌شونو به کرسی بشونن، هرچی می‌گم باید به فکر جوون‌ها و گل‌های مردم باشیم که پرپر نشن، هرچی می‌گم این‌ها سرمایه‌های این سرزمین هستن، اصلا گوش نمی‌کنن، یه گوش‌شون دره و یه گوش‌شون دروازه! از غصه‌ی دکتر گریه‌ام گرفته بود. یک بار دیگر هم که تلفنی با فرمانده لشکر ۹۲ زرهی، سرهنگ قاسمی، حرف می‌زد، می‌گفت: آرپی‌جی می‌خوام. سرهنگ می‌گفت: نمی‌تونم بدم. دکتر گفت: چرا؟ سرهنگ گفت: دستور ندارم. دکتر گفت: از کی دستور ندارین؟ گفت: از فرمانده‌ی کل قوا، از بنی‌صدر. باید اون بگه یا لااقل دستورشو کتبی به من بده. دکتر گفت: آخه عزیز من، الآن اون کجاست که من برم گیرش بیارم، بیاد به شما دستورشو بده؟ گفت: این مشکل من نیست، مشکل شماست. دکتر گفت: جنگ که این حرف‌ها رو نداره. گفت: نمی‌تونم، اصرار نکنین لطفا. دکتر به گوشی خیره شد، نفس آرامی کشید و با آرامش آن را سر جایش گذاشت و قبل از این‌که کسی حرفی بزند، گفت: مستحق اعدامه. وقتی این حرف را می‌زد، صورتش سرخ شده بود. به نقل از محسن الله‌داد، کتاب ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ "کوچه شهدا"💫 ╭┅─ 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم.... @iranvatanamjanotanam
🌷 خودمان را برای عملیات والفجر مقدماتی آماده می‌کردیم. حسن باقری به من گفت: بیا بریم از اسرا بازجویی کنیم. در بین اسرایی که چند شب پیش گرفته بودیم، سه نفر از فرماندهان عراقی به چشم می‌خوردند و حسن می‌خواست بداند عراق در مورد منطقه‌ای که ما برای عملیات انتخاب کرده‌ایم، چگونه فکر می‌کند. او حتی در انتخاب اسیر نیز دقت می‌کرد. به هر حال، بازجویی را آغاز کردیم. آن شب بازجویی به درازا کشید و تا ساعت یک بامداد به طول انجامید. من خسته شده بودم. به او گفتم: حسن! چقدر از این‌ها سوال می‌کنی؟ مگه می‌خوای آموزش ببینی؟ گفت: چه اشکالی داره؟ ما باید از این‌ها اطلاعات بگیریم. خستگی شدیدا بر من غلبه کرده بود. جالب این‌که در آن لحظات، من به علت خستگی در ترجمه‌ی سوالی که او گفته بود، اشتباه کردم و او با این‌که هنوز به زبان عربی تسلط نداشت، به من گفت: شما در سوال کردن اشتباه کردی؟ سوالت رو درست بپرس. آن‌قدر دقیق و نکته‌سنج بود که حتی اشتباهات سوالات عربی را نیز می‌فهمید. وقتی دید که من دیگر نمی‌توانم ادامه دهم، گفت: شما برو استراحت کن. من هم رفتم و از خستگی نفهمیدم که کی خوابم برد. در یک لحظه از خواب پریدم. نگاهی به دور و برم انداختم و با کمال تعجب دیدم که حسن هنوز مشغول بازجویی از اسراست و دست و پا شکسته، از آن‌‌ها سوال می‌کرد و جواب می‌گرفت. به نقل از کتاب ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم.... @iranvatanamjanotanam
🌷 مادر صیاد شده بود واسطه. تلفن زده بود به فرمانده‌ی نیروی انتظامی خراسان که پسر خاله‌ی صیاد سرباز شماست؛ توی نهبندان. اگه میشه، جاش رو عوض کنین. داغداره؛ تازه برادرش رو از دست داده. صیاد فهمیده بود. ناراحت شده بود. مادرش دست‌بردار نبود؛ من را واسطه کرد. گفت: حرف من که بی تأثیر بود، تو یه کاری بکن. تو که دوستشی، رفیقشی. شاید به حرفت گوش داد. هنوز حرفم را نزده بودم که صیاد گفت: می‌دونم چی می‌خوای بگی. اما خودت بگو قوم و خویش من با بچه‌های مردم چه فرقی دارن؟ اون اگه بیاد، یکی دیگه رو می‌فرستن جاش. این درسته؟ خدا رو خوش می‌آد؟ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم.... @iranvatanamjanotanam
🌷 ابراهیم برای ورزش در زورخانه یک جفت میل و سنگ بسیار سنگین برای خودش تهیه کرده بود. حسابی سر زبان‌ها افتاده و انگشت‌نما شده بود. اما بعد از مدتی دیگر جلوی بچه‌ها چنین کارهایی را انجام نداد! می‌گفت: این کارها عامل غرور انسان می‌شه. می‌گفت: مردم به دنبال این هستند که چه کسی قوی‌تر از بقیه است. من اگر جلوی دیگران ورزش‌های سنگین را انجام دهم باعث ضایع شدن رفقایم می‌شوم. در واقع خودم را مطرح کرده‌ام و این کار اشتباه است. بعد از آن، وقتی میاندار ورزش بود و می‌دید که شخصی خسته شده و کم آورده، سریع ورزش را عوض می‌کرد. به نقل از کتاب 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم.... @iranvatanamjanotanam
🌷 سال ۸۷ برای آموزش به سیستان رفته بود. آن سال‌ها جنایت‌های عبدالمالک ریگی خیلی سر زبان‌ها بود. حتی یکی از همشهری‌های ما به نام شهید اسماعیل سریشی در آنجا به شهادت رسید. خودش می‌گفت که در نقطه‌ی صفر مرزی بودم و همانجا به بچه‌ها آموزش می‌دادم. با اینکه می‌دانستم در تیررس گروهک ریگی هستم اما هیچ ترسی به خودم راه ندادم، چرا که می‌دانستم خداوند نگه‌دار من است. من اگر در آنجا می‌ترسیدم، نمی‌توانستم نیروهایم را خوب آموزش بدهم. به نقل از کتاب ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم.... @iranvatanamjanotanam
🕊🕊 ● علی رغم اینکه سن و سال زیادی نداشت و تنها یک سوم از خدمتش طی شده بود، در این مدت رشد چشمگیری کرده بود. مخصوصا از نظر اطلاعات نظامی و تاکتیکی وقتی در جمع نیروهای تحت امر خود صحبت می کرد و یا کار آموزشی انجام می داد. آدم یاد شهید حسن باقری و شهید مهدی زین الدین می‌افتاد که در سنین کم چطور یک عملیات را هدایت می کردند. تصمیم گرفته بودم وقتی از سوریه به ایران بازگشتم مسوولین مربوطه را در خصوص استفاده بیشتر از حجت متقاعد کنم و به نوعی به سبب مسوولیتم حجت آقا را به آنها معرفی کنم، اما حالا این حجت است که باید سفارش ما را به ارباب کند... مدافع حرم ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم.... @iranvatanamjanotanam
شاید با خودتون‌ فکر کنید چرا سنگ‌ قبر نداره اصلا مگه‌ مزار بدون‌ سنگ‌ قبر میشه؟! شهید فخار وصیت‌کرده‌ بودن که‌ قبرش‌ مانند ائمه‌ بقیع ،گِلی‌ و بی‌نام‌ و نشان‌ باشد.. ولی‌ بنیاد شهید بر اثر توجه‌ نداشتن‌ به‌ وصیت‌ ایشان ،‌ روی‌ قبر مطهر شهید ،سنگ‌ قبر می‌گذارند فردای‌ آن‌ روز می‌بینند که‌ سنگ‌ قبر شکسته‌ شده ، دوباره‌ سنگ‌ قبر برای‌ آن‌ شهید قرار می‌دهند روز بعد‌ با کمال‌ تعجب‌ می‌بینند که‌ سنگ‌ قبر دوم‌ هم‌ شکسته شده‌ است..! شب‌ روز دوم‌ شهید به‌ خواب‌ نزدیکانش‌ می‌آید و می‌گوید :مگر من‌ وصیت‌ نکرده‌ام‌ که‌ قبر من‌ خاکی‌ باشد و از آن‌ روز تا الان‌ قبر آن‌ شهید در گلزار شهدای‌ کازرون‌ خاکی‌ است.. "عباس نظارتی " 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم.... @iranvatanamjanotanam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی با شهید عزیز 🕊🌹 حاج ،غلامی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم.... @iranvatanamjanotanam
ما خریدی برای عقد نداشتیم. برای حاجی یک انگشتر عقیق به قیمت صد و هشتاد تومان خریدیم. ایشان هم برای من یک انگشتر هزار تومانی خرید. بعدها حاجی می‌گفت: وقتی مادرت می‌گفت که لباس و چیزهای دیگر هم بخر و تو می‌گفتی: نه همین‌ها بس است، برگردیم، نمی‌دانی که در دلم از خوشحالی چه خبر بود؛ از اینکه می‌دیدم شما الحمدلله همانی هستید که می‌خواهم. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄ 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم.... @iranvatanamjanotanam
+ گفت چی باعث میشه که مهر یه به دل آدم میاد؟ - گفتم،خـــدا واسطه می‌فرسته برای ... آشــــتیِ بــا خدا ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم.... @iranvatanamjanotanam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ ای که مرا خوانده‌ای راه نشانم بده! شادی روح همه شهدای اسلام و ایران صلوات 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم.... @iranvatanamjanotanam
💢 . ▪️به فرمایشات ولی فقیه احترام زیادی می‌گذاشتند برای نمونه قبل از عملیات در خاکریز نشسته بود.آقا جواد پیش یکی از رزمندگان آمد و گفت: «چرا کلاه آهنی بر سر نداری؟ مگر نمیدانی امام کلاه آهنی را برای رزمنده‌ها واجب کرده است؟ یادت باشد اگر بدون کلاه آهنی کشته شوی شهید محسوب نمی‌شوی.» . 📩 سردار جواد نژاد اکبر :خدايا خداوندا! تمامي شهداي ما را با شهداي صدر اسلام و سرور شهيدان امام حسين (ع) محشور بفرما. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ 🇮🇷ایران وطنم جان و تنم.... @iranvatanamjanotanam
🌷السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام 🔹 مراسم وداع با شهید القدس سعید آبیار چهارشنبه ۱۶ خرداد بعداز نماز مغرب و عشا محله ۳۵۰ متری بنیاد ، مسجد چهارده معصوم علیه السلام 📢 مراسم تشییع پیکر شهید مدافع حرم روز پنجشنبه۱۷ خرداد ، ساعت۸:۳۰ از میدان شهدا به سمت امام زاده حسن علیه السلام
کودک بود که پدرش ‌ شد... دانشگاه که قبول‌ شد، همه گفتند: با سهميه قبول شده... ولی هیچوقت نفهمیدند کلاس او‌ل وقتی خواستند به ‌ او یاد بدهند که بنویسد ، یک هفته در تب سوخت... 💔😭 شرمنده ایم