eitaa logo
مؤسسهٔ پژوهشی حکمت و فلسفه ایران شعبهٔ قم
1.4هزار دنبال‌کننده
317 عکس
37 ویدیو
35 فایل
کانال اطلاع‌رسانی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران؛ شعبه قم 🔹سایت: irip.ac.ir ارتباط با ادمین: @ho_rezaei
مشاهده در ایتا
دانلود
☘ پیام تبریک معاون پژوهش موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران جهت انتخاب کتاب «ارادهٔ آزاد؛ رهیافتی صدرایی» تألیف حجت‌الاسلام آقای دکتر محمد حسین‌زاده عضو محترم هیات علمی مؤسسه به عنوان اثر برگزیده در جشنوارهٔ بین‌المللی فارابی ⚜ استاد ارجمند حجت‌الاسلام جناب آقای دکتر محمد حسین‌زاده خبر انتخاب کتاب ارزشمند حضرتعالی به عنوان اثر برگزیده در جشنواره بین‌المللی فارابی، مایهٔ مسرت اعضای هیأت علمی و یاوران علمی مؤسسه و افتخاری دیگر برای این مؤسسه است. ✅ این موفقیت را به جنابعالی و خانوادهٔ ارزشمند مؤسسهٔ پژوهشی حکمت و فلسفه ایران تبریک می‌گویم. ✅امیدوارم همواره در مسیر خدمت علمی به جامعه اسلامی موفق باشید. سیداحمد غفاری‌ معاون پژوهش موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🆔https://eitaa.com/hekmatfalsafe
۲۷ آذر ۱۴۰۳
درنگی در سخنان یکی از اساتید فقه و اصول درباره معاد جسمانی صدرایی (1) ✍️ مهدی عبداللهی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آموزه معاد یکی از اعتقادات بنیادین دین اسلام است که قرآن کریم به صراحت بارها از آن سخن گفته است و اندیشمندان مختلف علوم اسلامی در خلال قرنها از ویژگیها و کیفیات آن بحث کرده اند. اغلب متفکران اسلامی معتقد به «معاد روحانی و جسمانی» هستند، اما در تبیین حقیقت جسمانیت بدن اخروی میان ایشان اختلاف‌نظر وجود دارد. این اختلاف‌نظر ریشه در سه امر بنیادی‌تر دارد: 1) اختلاف دیدگاه اندیشمندان و مکاتب مختلف در مسائلی چون حقیقت انسان، نحوه تجرد نفس و چگونگی نسبت نفس با بدن؛ 2) نحوه مواجهه با پرسشها و شبهات مربوط به معاد جسمانی؛ 3) مفاد آیات قرآنی ناظر به معاد جسمانی. روشن است که هر یک از این مباحث، نیازمند بحثهای تفصیلی است، اما آنچه در این مختصر می‌توان بدان اشارت داشت، این است که عینیت شخصی جسم اخروی و دنیوی امری نیست که به راحتی بتوان از آن دفاع کرد، بلکه آن را با قطعیت به قرآن کریم نسبت داد. بسیاری از فیلسوفان و متکلمان در عینیت جسم اخروی و دنیوی تردید دارند. یکی از مشکلات نظریه عینیت در کلام سنتی «شبهه آکل و مأکول» است. بر اساس این شبهه، اگر انسانی پس از مرگ و تبدیل اجزای بدنش به گیاه یا حیوان، غذای انسانی دیگر شود، آیا اجزای مأکول (خورده شده) در معاد، در بدن آکِل (فردی که اجزای بدن دیگری را خورده) باز می‌گردد یا در بدن مَأْکول؟ در هر صورت، بدن یکی از آن دو به صورت کامل در روز رستاخیز محشور نخواهد شد. این اشکال برخی از متکلمان مانند علامه حلی را بر آن داشت برای هر بدنی اجزای اصلی و غیراصلی قائل شوند. اجزای اصلی بدن هر شخص از ابتدا تا آخر عمر باقی می‌ماند و به جزء اصلیِ بدنِ فرد دیگر تبدیل نمی‌شود. در معاد نیز تنها همین اجزای اصلی بازگردانده می‌شوند. از سوی دیگر، در کنار آیاتی که ظهور در عینیت بدن اخروی با جسمانی دارند، برخی آیات مثلیت این دو بدن را مطرح میکنند: نَحن قَدَّرۡنَا بَینكُمُ ٱلمَوۡتَ وَ مَا نَحن بِمَسبُوقِينَ عَلَىٰٓ أَن نُّبَدِّلَ أَمثالَكُمۡ وَنُنشِئَكُمۡ فِي مَا لَاتَعلَمُونَ (الواقعه، 60-61) أَوَ لَیسَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلأَرۡضَ بِقَٰدِرٍ عَلَىٰٓ أَن يَخلُقَ مِثلَهُمۚ بَلَىٰ وَهُوَ ٱلخَلَّـاقُ ٱلعَلِيمُ (یس، 81) بر این اساس، دیدگاه عینیت شخصی بدن اخروی با بدن دنیوی مسئله‌ای نیست که بتوان به راحتی از آن دفاع کرد، بلکه آن را با قطعیت به قرآن کریم و دین اسلام نسبت داد، چه رسد به اینکه دیدگاه طرفداران نظریه جسم مثالی را «مخالف نص قرآن» و «کلمات منحرف» بخوانیم. معارف بلند عقیدتی نیز نه‌تنها همچون مسائل دو دانش فقه و اصول نیازمند واکاوی و دقت‌نظرند، بلکه صرف استظهار عرفی از متون دینی برای دستیابی به نظریه دینی کفایت نمی‌کند، اصول فقه برای فهم معارف توحید و معاد کافی نیست. + ادامه دارد... ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ 🆔 @MAbdullahi
۱ دی ۱۴۰۳
درنگی در سخنان یکی از اساتید فقه و اصول درباره معاد جسمانی صدرایی (2) ✍️ مهدی عبداللهی ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در ادامه این بحث، نظر خوانندگان گرامی که به سخن دو تن از اندیشمندان بزرگ معاصر اشاره می‌کنیم که افزون بر فلسفه، در تفسیر و فقه و اصول نیز از قله‌های دانش به شمار می‌روند. علامه طباطبایی قدّس سرّه الشریف در تفسیر آیه 81 سوره یس این گونه فرموده است: أن الإنسان مركب من نفس و بدن، و البدن في هذه النشأة في معرض التحلل و التبدل دائما فهو لا يزال يتغير أجزاؤه و المركب ينتفي بانتفاء أحد أجزائه فهو في كل آن غيره في الآن السابق بشخصه و شخصية الإنسان محفوظة بنفسه- روحه- المجردة المنزهة عن المادة و التغيرات الطارئة من قبلها المأمونة من الموت و الفساد. و المتحصل من كلامه تعالى أن النفس لاتموت بموت البدن و أنها محفوظة حتى ترجع‏ إلى الله سبحانه... فالبدن اللاحق من الإنسان إذا اعتبر بالقياس إلى البدن السابق منه كان مثله لا عينه لكن الإنسان ذا البدن اللاحق إذا قيس إلى الإنسان ذي البدن السابق كان عينه لا مثله لأن الشخصية بالنفس و هي واحدة بعينها. (الميزان في تفسير القرآن، ج‏17، ص113-114) حضرت امام خمینی رحمة الله علیه نیز در خصوص معاد جسمانی این گونه فرموده است: «معاد آن نيست كه در همين نشئۀ طبيعت باشد؛ زيرا اين انكار معاد و انكار رجوع الى اللّٰه و تثبيت عالم طبيعت و تخليد آن است و مثل فساد و خاك شدن شجره و دوباره به صورت شجره درآمدن همان اجزاء به مرور دهور و تحولات و انقلابات طبيعت است. و البته اين برگشتن به نشئۀ ديگرى نمى‌باشد، در صورتى كه ضرورت تمام شرايع اين است كه معاد، نشئۀ ديگر و فوق طبيعت است و در معاد، عودت الى اللّٰه است به جهت قربى كه آن نشئه به عالم الوهيت دارد، و رجعتى كه در اكثر آيات هست، به همين مناسبت است: «إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ». و الحاصل: تسميۀ معاد به جهت همان معنى است كه فرمود: «كَمٰا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ». و بالجمله: از حيث تمسك به ظهور لفظ معاد و تطبيق آن بر معاد طبيعت، دغدغه‌اى نيست، بلكه به معاونت معنايى كه در آيات رجعت است، معاد را به آن اعتبار معنى مى‌كنيم. و اما آياتى مثل قضيه عُزَير كه مى‌فرمايد: «أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلىٰ قَرْيَةٍ وَ هِيَ خٰاوِيَةٌ عَلىٰ عُرُوشِهٰا قٰالَ أَنّٰى يُحْيِي هٰذِهِ اللّٰهُ بَعْدَ مَوْتِهٰا فَأَمٰاتَهُ اللّٰهُ مِائَةَ عٰامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قٰالَ كَمْ لَبِثْتَ قٰالَ لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قٰالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عٰامٍ فَانْظُرْ إِلىٰ طَعٰامِكَ وَ شَرٰابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلىٰ حِمٰارِكَ وَ لِنَجْعَلَكَ آيَةً لِلنّٰاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظٰامِ كَيْفَ نُنْشِزُهٰا ثُمَّ نَكْسُوهٰا لَحْماً فَلَمّٰا تَبَيَّنَ لَهُ قٰالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّٰهَ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ». و مثل قضيۀ حضرت ابراهيم عليه السلام كه مى‌فرمايد: «وَ إِذْ قٰالَ إِبْرٰاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِ الْمَوْتىٰ قٰالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قٰالَ بَلىٰ وَ لٰكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قٰالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اِجْعَلْ عَلىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْياً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللّٰهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» بعد از آنكه با برهان امتن، به آن طورى كه گفتيم و طبق ظهور آيات و احاديث و نصوص متواتره و طوايف مختلفه از آيات و اخبارى كه در وصف جنات و نار و موجودات و كيفيات آنها مى‌باشد، معاد و ضرورت نشئۀ اخرى ثابت شد و استحالۀ انحاء ادعائيۀ ديگر از معاد اثبات گرديد، اگر در مقابل اين همه ادلۀ عقليه و شرعيه در اثبات يك معنى و استحالۀ غير آن، ادعا شود كه ظهور چند آيه برخلاف آن دلالت مى‌كند، بايد بعد از ذكر اقسام احتمالات متصورۀ احياء، متعمّقين را به قضاوت عقولشان واگذار نماييم. (امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج3، ص589-590) ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ 🆔 @MAbdullahi
۱ دی ۱۴۰۳
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹«فضائل حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها» 🎙آیت الله جوادی آملی 🆔@irip_ir
۲ دی ۱۴۰۳
‍ ‍ ‍💎 اثرات فلسفه () بر بُعد معنوی، عملی و سلوکی شخص استاد (در مصاحبه با نشریه خط): 🔸 فلسفه صدرا، در نهایت، سر از بحث وحدت شخصيه درمی‌آورد؛ این مساله، در فرد خیلی تغییر ایجاد می‌کند. او نمی‌تواند ديگر عادی باشد و هر حرفی را بزند. نمی‌تواند هر نوع بررسی را نسبت به عالَم داشته‌باشد؛ چون این معارف، این اجازه را به او نمی‌دهد. 🔸 حتی صرف دانستن این‌ها، مؤثّر است؛ چرا که دانستن، بذر مشاهده است. حضرت امام هم تأکید می‌کنند كه باید دانست و این دانستن، حجاب است؛ ولی باید داخل حجاب شد و با مجاهده قلبی، این‌ها را به قلب رساند. اگر کسی هم می‌خواهد به لحاظ معنوی اوج بگیرد، چاره آن، دانستن معارف است؛ ولی گاهی اگر طلبه‌ای به لحاظ روحی خیلی قوی است، شاید به این نتیجه برسیم که او دیگر این‌قدر لازم ندارد که معقول بخواند؛ گرچه اگر باز هم بخواند، خیلی بهتر است. 🔸 راه عمومی و کم دردسرتر و کم ‌خطرتر، راه شناخت معارف است که در و روی می‌دهد؛ به تعبیر دیگر نه تنها در تربیت عقلانی، بلكه در تربیت معنوی هم مؤثر است. 🔸 از توصیه‌هایی اساتید براي رسيدن به مراحل نهایی عرفان، اين بود كه ره چنان رو که رهروان رفتند! از خواندن این دروس، كم‌كم چنان عطشی ایجاد می‌شود که به حرکتی معنوی تبدیل می‌گردد. 🔸 كسی كه اين معارف را مي‌داند، معمولاً در مقام عمل و سلوک هم راحت‌تر می‌تواند حرکت کند. می‌گویند وقتی ذکری مانند لااله‌الّاالله را می‌گویید، اگر دقیقاً نمی‌دانید به چه معناست، اثرش هم کم است. یکی از این آقایان دستور داده‌ بود ذکر لااله‌الاّالله داشته‌ باش و بعد گفته بود اما کدام خدا؟! باید جواب می‌داد آن خدایی که جدا نیست و همه جاست و نامتناهی است که ما به اصطلاح، جلوه او هستیم. 🔸 حتی گاهی شده کسانی که از نظر علمی کار کرده‌اند و بعد تن به سلوک داده‌اند، مشکلات روحی آنها کمتر بوده است. مثلاً در وسط کار، شیطان وسوسه می‌کند؛ اما چون ایشان پایه‌های معرفتی محکمی دارند و اصل مسئله را حل کرده‌اند و فقط الآن می‌خواهند همین را که بدان یقین دارند به دل برسانند، مشكل كمتری دارند. خیلی‌ها در این مراحل از شیطان ضربه سنگینی می‌خورند. 🔸 مرحوم می‌گفتند: اگر انسان این عقاید را بداند، به دریا وصل است و تنها فاصله او، حجاب علم است و حجاب علم هم شیشه‌ای است که اگر این شیشه را بشکنیم، به اصل می‌رسیم؛ یعنی این‌قدر انسان نزدیک می‌شود؛ لذا دانستن این معارف، در حیات معنوی انسان هم مؤثر است. 🆔@irip_ir
۳ دی ۱۴۰۳
📲 معرفی صفحات مجازی اعضای محترم هیئت‌ علمی شعبه قم در ایتا- موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: 1️⃣ سید احمد غفاری (دانشیار گروه فلسفه اسلامی) @ghafari_ir 2️⃣عبدالله محمدی (استادیار گروه حکمت عملی) https://eitaa.com/abmohammadi 3️⃣ مهدی عبدالهی (دانشیار گروه فلسفه علوم انسانی) https://eitaa.com/Mabdullahi 4️⃣ احمد شه‌گلی (استادیار گروه فلسفه اسلامی) https://eitaa.com/ahmad_shahgoli 5⃣ مهدی خیاط‌زاده (استادیار گروه حکمت عملی) https://eitaa.com/philosophical_studies https://eitaa.com/Ensaniyaat 6⃣ سید علی سیدی‌فرد (استادیار گروه فلسفه علوم انسانی) https://eitaa.com/DeepAnalysis 🌐 🆔https://eitaa.com/joinchat/812974242Cff41ac6a3e
۳ دی ۱۴۰۳
۴ دی ۱۴۰۳
فلسفه مضاف پیشین؛ بستر معرفتی تحول در علوم انسانی.pdf
738K
📚 معرفی مقاله علمی پژوهشی در زمینه جایگاه فلسفه و تأثیر آن در علوم انسانی و اجتماعی و مسئله تحول در علوم انسانی مهدی عبدالهی، «فلسفه مضاف پیشین؛ بستر معرفتی تحول در علوم انسانی»، فصلنامه حکمت اسلامی، سال هفتم، شماره چهارم، زمستان 1399. چکیده عنوان «فلسفه» در خلال تاریخ فلسفه غرب و فلسفه اسلامی، معانی و کاربردهای گوناگونی داشته است. این اصطلاح ـ که در اصل لغتی یونانی به ‌معنای دوست‌داری دانش بوده ـ در ابتدا به‌ معنای همه علوم بشری به‌کار می‌رفته است و در نوپدیدترین معنای آن، «روش عقلی در تحقیق» از آن قصد می‌شود. معنای اخیر، زمینه پیدایش اصطلاح «فلسفه مضاف» در اندیشه اسلامی شده است و برخی اندیشمندان معاصر با نظر به پاره‌ای مسائل مطرح در مغرب زمین، این اصطلاح را ابداع کرده و سپس، نظر به اینکه موضوعات متعددی را می‌توان به روش عقلی بررسی کرد، آن را به «فلسفه‌های مضاف به علوم» و «فلسفه‌های مضاف به امور» تقسیم کرده‌اند. به اعتقاد نگارنده، اصطلاح فلسفه مضاف نه‌تنها در اندیشه غربی معادلی ندارد، بلکه کاربست گسترده آن غیر منطقی و زیان‌بار است. هیچ الزام منطقی یا فایده علم‌شناختی بر این مسأله مترتب نیست که ما با ابداع این اصطلاح بر هر آنچه موضوع پژوهش عقلی است، مهر فلسفه مضاف بنهیم. افزون بر اینکه در این فرض، دیگر فلسفه مطلقی نخواهیم داشت. آنچه برای سنت فکری ما سودمند است، فلسفه‌های مضاف به علوم است که مهم‌ترین بخش آنها بررسی بنیادهای فلسفی علوم انسانی است. واژگان کلیدی: فلسفه مضاف، روش تحقیق، علوم انسانی، مابعدالطبیعه ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✍️ مهدی عبداللهی 🆔 @MAbdullahi
۵ دی ۱۴۰۳
🟩 کارگاه منطق تطبیقی 🔻مدرس: دکتر اسدالله فلاحی استاد تمام گروه منطق موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران 🗓 زمان: روزهای چهارشنبه و پنجشنبه ۱۲ و ۱۳ دی ماه و ۱۹ و ۲۰ دی ماه ⏰ ساعت برگزاری: چهارشنبه‌ها ۱۶ تا ۱۷:۳۰ و ۱۸ تا ۱۹:۳۰ پنجشنبه‌ها ۸:۳۰ تا ۱۰ و ۱۰:۳۰ تا ۱۲ 👥 مخاطبان: اساتید منطق و فلسفه اسلامی 🔻 هزینه ثبت نام: ۱۵۰ هزار تومان ⌛️ مهلت ثبت نام: دوشنبه ۱۰ دی ماه ✍ جهت ثبت نام به آی دی زیر پیام دهید: @Ensaniyaat_admin 🔻موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران شعبه قم @irip_ir
۱۰ دی ۱۴۰۳