برهنگی یا تلاشی برای فروپاشی از درون!؟
اگر کسی کمی سواد تاریخی داشته باشد میداند که حجاب و پوشش بانوی نجیب و با عزت و شرف ایرانی ریشه در فرهنگ اصیل ایرانی دارد که نمونه بازر آن اثار به جا مانده از تخت جمشید هویدا است
(برای دیدن ادامه ی مطلب به لینک زیر مراجعه کنید)👇
https://donyayetahlil.com/archive/30718
🗂منبع:۵۹۸
#مسائل_ایران #جنگ_هیبریدی
#حجاب #رسانه
#دنیای_تحلیل
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
🌷 ۸ اردیبهشت ۱۳۶۰ - سالروز شهادت شیر بیشه بازی دراز - خلبان شجاع هوانیروز ارتش، علی اکبر شیرودی
ا🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱🌿
🔰 رهبر انقلاب:
شهید شیرودی اولین نظامی بود که بنده در نماز به او اقتدا کردم.
او فردی مکتبی، مومن و جنگنده در راه خدا بود.
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
#یه_وانت_گلوله!!
🌷در بهار ۱۳۵۸ خبری میرسد که عدهای ضد انقلاب در ارتفاعات «گهواره» در غرب تجمع کردهاند و قصد حمله به اسلامآباد را دارند. تیم آتشی مرکب از سه فروند هلیکوپتر کبری و یک فروند هلیکوپتر نجات به سمت منطقه موردنظر حرکتی میکنند. رهبری تیم آتش را شهید کشوری به عهده داشت. در حین عملیات ناگهان صدای شیرودی میآید که:...
🌷که: «آخ سوختم، آخ» همه هراسان از اینکه شیرودی را زدند، میخواستند منطقه را ترک کنند که صدای خنده شیرودی همه را میخکوب میکند. او در جواب سئوالات خلبانان میگوید: «هیچی نشده، ناراحت نباشید، یه گلوله خورد بالای سرم و افتاد توی لباسم. خیلی داغه، نمیتونم راحت بشینم.» عملیات با انهدام انبار مهمات و کشتن اشرار به پایان رسید.
🌷در بازگشت شهید کشوری به شیرودی میگوید: «راستی حالت چطوره؟ اون گلوله چی شد؟» شیرودی میگوید: «فکر کنم دیگه غیب شده باشه.» کشوری میگوید: «پیدایش کن، یادگاری خوبیه!» که شیرودی با خنده میگوید: «اگه میخواستم گلولههایی را که به طرفم شلیک شده برای یادگاری جمع کنم، تا الان حداقل یه وانت گلوله باید داشته باشم!!»
🌹خاطره ای به یاد خلبانان شهید کشوری و شیرودی
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
9.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 تصاویر تازه منتشر شده از تعقیب بالگردهای دشمن توسط شهید شیرودی
خبرنگار ژاپنی پرسید:
شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟
شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمیجنگیم ما برای اسلام میجنگیم تا هر زمان که اسلام در خطر باشد.
🌷 ۸ اردیبهشت ۱۳۶۰ - سالروز شهادت خلبان شجاع هوانیروز ارتش، علی اکبر شیرودی
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلمی کوتاه از مصاحبه شهید علی اکبر شیرودی، خلبان شجاع هوانیروز در #اوایل_جنگ
🔹 ابوشریف، فرمانده وقت سپاه نیز در کنار او دیده می شود
🌷 ۸ اردیبهشت ۱۳۶۰ - سالروز شهادت خلبان شجاع هوانیروز ارتش، علی اکبر شیرودی
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
#بعد_از_چهارمين_تانك....
🌷آخرین عملیات پروازی خلبان شیرودی در بازی دراز صورت گرفت. عراق لشکری زرهی با ٢٥٠ تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپس گیری ارتفاعات «بازی دراز» به سوی سر پل ذهاب گسیل می کند.
🌷خلبانیار احمد آرش که به همراه شهید شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، در مورد چگونگی شهادت این خلبان دلاور چنین می گوید: " بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را با هلیکوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز مسلسل به دست می گرفت.
🌷در آخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانک های عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به همان تانک شلیلک کرده و آن را منهدم نمود و خود نیز به شهادت رسید."
🌹خاطره اى به ياد خلبان شهيد على اكبر شيرودى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات🌹
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
ایثار مشهد منطقه ۲
#بعد_از_چهارمين_تانك.... 🌷آخرین عملیات پروازی خلبان شیرودی در بازی دراز صورت گرفت. عراق لشکری زرهی
#هدفهای_ارزشمند!!
🌷ساعت ۹:۰۰ شب بود که شهید شیرودی مرا به گوشه ای برد و گفت: پایخان، یکی از فرماندهان بلندپایه سپاه در پشت کوههای بازی دراز زخمی شده و به شدت خونریزی میکند و تنها وسیلهای که میتواند او را نجات دهد، هلیکوپتر است. حاضری با هم به آن منطقه پرواز کنیم؟ گفتم: چرا که نه، حالا که جان یک همرزم ما در خطر است من با کمال میل حاضرم. به دنبال آن، به سراغ ستوانیار فرید علیپور و بعد ستوانیار امینی (خلبان ۲۱۴) رفت و نظر موافق آنها را هم جلب کرد و آماده پرواز شدیم. آن روزها، دیدهبان نیروهای ما، یک روحانی به نام حاج آقا غفاری بود. او فردی خوش سخن و شاعر بود و هر وقت لب به سخن میگشود، همه را به خود جذب میکرد. او دوره دیدهبانی هم دیده بود و خیلی دقیق گرا میداد. این بزرگوار همیشه در خطر بود و در طول هفته، فقط یک بار به پایگاه میآمد و استحمام میکرد و لباسش را میشست یا عوض میکرد و دوباره به مقر دیدهبانی خود میرفت.
🌷وقتی ما به منطقه نزدیک شدیم، صدای آقای غفاری در رادیو پیچید و او توانست با کمک چراغ قوه، هلیکوپترها را به نقطه امنی هدایت کند. هلیکوپتر ۲۱۴ در آن نقطه نشست و توانستیم آن برادر سپاهی را سوار کرده، به طرف پادگان به پرواز در آییم. عراقیها که به حضور ما پی برده بودند، بیهدف به سمت ما شلیک میکردند؛ البته ما با چراغ خاموش پرواز میکردیم و فرصت را از نیروهای عراقی گرفته بودیم. پس از سوار کردن آن برادر پاسدار، برای آنکه آتش عراقیها را خاموش کنیم، شیرودی گفت: پایخان، چند راکت به طرف عراقیها بینداز! من با آنکه در شب تیراندازی نکرده بودم، با توجه به روشنایی گلولههای عراقی سمت عراقیها را بدون دقت هدف قرار دادم و دو راکت شلیک کردم. با شلیک راکتها، لحظهای کور موقت شدم و هیچجا را نمیدیدم. شیرودی هم که مثل من شده بود با تعجب گفت: یا امام حسین، من هیچجا را نمیبینم. طبق آموزشی که قبلاً دیده بودیم، لحظهای....
🌷لحظهای چشمان خود را بستم و وقتی حالت عادی پیدا کرد، چشمانم را باز کردم. ناگهان در مقابل خود کوهی از آتش را دیدم که از طرف محل استقرار عراقیها بلند شده است، و ارتفاع آتش به اندازه یک ساختمان پنج طبقه بود. به دنبال آن، صدای آقای غفاری در رادیو بلند شد که تکبیر میگفت. ما هم آتش به آن عظمت را تماشا کردیم، ولی چون فرصت تماشا نداشتیم، به سرعت برادر مجروح را به پایگاه آوردیم. در مسیر برگشت، در ارتفاعات میله سرخه ناگهان کنترل هلیکوپتر از دست من خارج شد، ولی به هر صورت، برخود مسلط شدم و کنترل هلیکوپتر را حفظ کردم. بالاخره سالم در پادگان نشستیم و برادر مجروح هم به کرمانشاه منتقل شد. فردای آن روز حاج آقا غفاری به پایگاه آمد و درحالیکه یک یک ما را میبوسید گفت: یکی از راکتهای شما به انبار مهمات عراقیها و دیگری به تانکر ۲۰ هزار لیتری اصابت کرده بود.
🌷بعد از من میپرسید که من چطور در دل شب و در آن تاریکی آن هدفهای ارزشمند را تشخیص داده و مورد هدف قرار داده ام؟ من در جواب گفتم: به خدا من همین جوری تیراندازی کردم. حاج آقا غفاری درحالیکه با نگاهی تحسینآمیز مرا میخکوب کرده بود، گفت: امداد غیبی یعنی این. امداد غیبی، یعنی اینکه موشک شما به طرف مهمترین هدف هدایت میشود و در دل شب آنها را به آتش میکشد! و من در تأیید فرمایش ایشان گفتم: امداد غیبی، یعنی دستی که ما را در گردنه میله سرخه از سقوط حتمی نجات میدهد. در صورتی که اصلاً ندانستیم این حادثه چگونه اتفاق افتاد. حاج آقا غفاری که از آن حادثه خبر نداشت، گفت: خداوند شما را از همه بلایا نگه دارد انشاءالله.... و من گفتم: همچنین شما را حاج آقا و بعد لبخندی بر لبان هر دو نفر ما رویید.
🌹خاطرهای به یاد خلبان شهید علیاکبر شیرودی🌹
(ایشان ۸ اردیبهشت ماه سال ۶۰ در عملیات بازی دراز به شهادت رسیدند.)
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
💬 چرا حجاب تو دین ما اجباریه؟
🔸 وقتی خدا تو قرآن میفرمایند: «لا إكراه في الدين»، چرا پس حجاب اجباری هستش؟!
🌷@isaar_razavi
🌷http://eitaa.com/isaar_razavi
این کانال مخاطب خاص دارد....