💠اولین کمیته سلامت، بهداشت و بهداری کنگره ملی شهدای اصفهان در دانشگاه برگزار شد
🔹 در راستای برگزاری دومین کنگره ملی شهدای اصفهان تحت عنوان ستارگان درخشان،چهارشنبه 7 دی ماه کمیته بهداشت و درمان این کنگره با حضور رییس دانشگاه و جمعی از معاونین و مدیران ستادی در دفتر ریاست #دانشگاه برگزار شد.
🔹در این جلسه که مسئولین بسیج جامعه پزشکی و تعدادی از اساتید و پیشکسوتان دوران دفاع مقدس نیز حضور داشتند، ریاست دانشگاه و معاون بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس در خصوص اهمیت و برنامه های دومین کنگره شهدای استان توضیحات مبسوطی را ایراد نموده و پس از آن سایر مدعوین درباره ی جنبه های گوناگون و لزوم توجه به رویکردهای مغفول مانده سخن گفتند و پیشنهادات خود در خصوص خلق آثار مانا و ماندگار و فاخر شهدا، ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و پایداری شهدای والا مقام ، تجمیع اطلاعات شهدا و ایثارگران، نقش و جایگاه استان در گام اول انقلاب و دفاع مقدس و همچنن تبیین رسالت و جایگاه استان در گام دوم انقلاب اسلامی را ارایه نمودند.
🔹همچنین در این کارگروه بر زنده نگه داشتن یادشهدا و انتقال پیام شهدا در قالب آثار هنری ماندگار، تاکید شد.
#کنگره_ملی_شهدای_استان_اصفهان
#ستارگان_درخشان
#یادواره_نیوز
#اصفهان
#کمیته_سلامت_بهداشت_وبهداری
@setareganederakhshan
پای کرسی انقلاب
ترور
۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ استاد مرتضی #مطهری فریمانی در تاریکی شب و هنگام خروج از جلسهای در منزل یدالله سحابی با گروهی از رجال سیاسی انقلابی، هدف گلوله یکی از افراد "گروه فرقان" قرار گرفت و پس از انتقال به بیمارستان طرفه درگذشت.
شهید مطهری متفکر و نویسنده و استاد حوزه و #دانشگاه و از شاگردان علامه طباطبایی و #امام راحل بود که فردی تأثیرگذار بر انقلاب و از رهبران فکری انقلاب بود که رهبر معظم انقلاب درباره ایشان فرمودهاند «کمتر کسی و کمتر اندیشمندی را مانند استاد شهید مطهری میتوان یافت که با این ظرفیت فکری و روحی مشغول به کار باشد. هر سخنرانیِ این #شهید عزیز را میتوان یک کار تخصصی و پرمایه دانست؛ لذا شایسته است بر روی مبانی فکری و خط فلسفی ایشان کارهای زیادی بشود. آثار استاد شهید مطهری مبانی فکری #نظام جمهوری اسلامی ایران است.»
#کنگره_ملی_شهدای_استان_اصفهان
#ستارگاندرخشان
#اصفهان
#ترور
@setareganederakhshan
پای کرسی انقلاب
ترور
۲۷ آذر ۱۳۵۸ آیت الله #دکتر محمد #مفتح نویسنده، متفکر و از مبارزان پیش از #انقلاب بود که در راستای روشنگری نسبت به توطئههای دشمن و همچنین خنثی سازی توطئه جدایی حوزه از #دانشگاه تلاش میکرد که هنگام ورود به دانشگاه به ضرب گلوله "#گروهک فرقان" به شهادت نائل آمد.
وی که محضر علمای بزرگی همچون علامه سید محمدحسین طباطبایی، #امام خمینی، سید شهاب الدین مرعشی نجفی و ... را درک کرده بود، برای اصلاح دروس حوزه تلاش میکرد و از جمله ارائه دهندگان طرح تشکیل کمیته انقلاباسلامی برای حقاظت از #دستاوردهای انقلاب بود.
#کنگره_ملی_شهدای_استان_اصفهان
#ستارگاندرخشان
#اصفهان
#ترور
@setareganederakhshan
#هویت_من
✅ خاطره دوم
🏷 برشی از کتاب #مازنده_ایم
پاشو بيا سر مزارم
سوار ماشين که شدم با حسرت از شيشة عقب براي آخرين بار به خانه نگاه کردم. بعدها هيچ وقت نتوانستم به آن کوچه و خانه برگردم، چند بار تا سر کوچه رفتم، ولي گريه امانم نميداد که قدم از قدم بردارم.
سالگرد عروسيمان امامزاده حسين (علیه السلام)بودم، براي #رزمندگان مدافع حرم دستکش و کلاه ميبافتيم و به شدت دلتنگ حميد شده بودم. به ياد سالهاي قبل افتاده بودم که حميد در سالگردهاي ازدواجمان دسته گل رز ميخريد.
ساعت يازده شب بود که بياختيار خودم را جلوي درِ خانة مشترکمان پيدا کردم، هيچکسي داخل کوچه نبود. پنجرة خانه را نگاه کردم، اشک امانم نميداد. قدمهايم سست شده بود، نتوانستم جلوتر بروم، از همانجا با گريه تا سر کوچه آمدم و براي هميشه از خانة مشترکمان خداحافظي کردم.
خيلي زود تنهاييها شروع شد، درست مثل روزهايي که زندگي مشترکمان را شروع کرديم. خيلي زود همه چيز رفت به صفحة بعد، همه چيز برگشت به روزهاي بيحميد، با اين تفاوت که حالا خاطرههايش هر کجا يک جور به سراغم ميآيد، شبيه پروانهاي بيپناه که به دست باد افتاده باشد، سر مزارش آرام ميگيرم. پاييز، زمستان، بهار، تابستان، هر چهار فصل را با حميد داخل #گلزار شهدا تجربه کردم. اوايل مثل دورة نامزدي هوا سرد بود، اولين برفي که روي مزارش نشست وسط زمستان بود. رفتم گلزار شهدا، خلوت بود، گولة برفي درست کردم و به عکس داخل قاب بالاي سرش زدم و گفتم: «حميد ببين برف اومده، تو نيستي بيايي برف بازي کنيم. يادته اولين برف بعد از نامزديمون از #دانشگاه تا خونة پدرم پياده اومديم و کلي برفبازي کرديم؟»
گاهي مزارش که ميروم اتفاقهاي عجيبي ميافتد که زنده بودنش را حس ميکنم. يک شب نزديکيهاي اذان صبح خواب ديدم که حميد بهم گفت: «خانوم، خيلي دلم برات تنگ شده، پاشو بيا سر مزارم».
معمولاً عصرها بر سر مزارش ميرفتم، ولي آن روز صبح از خواب که بيدار شدم راهيِ گلزار شدم. از نزديکترين مغازه به مزارش چند شاخه گل نرگس و يک جعبه خرما خريدم، ميدانستم اين شکلي راضيتر است. هميشه روي رعايت حق همسايگي تأکيد داشت، سر مزار که ميروم سعي ميکنم از نزديکترين مغازه به مزارش که همساية گلزار شهداست خريد کنم. همين که نشستم و گلها را روي سنگ مزار گذاشتم، دختري آمد و با گريه من را بغل کرد. هقهق گريههايش امان نميداد حرفي بزند. کمي که آرام شد، گفت: «عکس شهيدتون را توي خيابون ديدم. به شهيد گفتم؛ من شنيدم شماها براي پول رفتيد، حق نيستيد، باهات يه قراري ميذارم. فردا صبح ميام سر مزارت، اگر همسرت را ديدم، ميفهمم من اشتباه کردم، تو اگه به حق باشي از خودت به من يه نشونه ميدي.»
#کنگره_ملی_شهدای_استان_اصفهان
#ستارگاندرخشان
#اصفهان
#هویت_من
@setareganederakhshan