🖌خاطرات جالب #رهبری از شهید #نواب_صفوی
#سخنرانی
سخنرانی نواب در مدرسه سلیمان خان یك سخنرانی عادی نبود . بلند می شد و می ایستاد و با شعار كوبنده شروع به صحبت می كرد . من محو نواب شده بودم . خودم را از لابلای جمعیت به نزدیكش رسانده و جلوی نواب نشسته بودم. تمام وجودم مجذوب این مرد بود و به سخنانش گوش می دادم و او هم بنا كرد به شاه و به دستگاههای انگلیس و اینها بدگویی كردن. اساس سخنانش این بود كه اسلام باید زنده شود. اسلام باید حكومت كند واین كسانی كه در راس كار هستند اینها دروغ می گویند. اینها مسلمان نیستند و من برای اولین بار این حرفها را از نواب صفوی شنیدم و آنچنان این حرفها درون من نفوذ كرد و جای گرفت كه احساس می كردم دلم می خواهد همیشه با نواب باشم. این احساس را واقعا داشتم كه دوست دارم همیشه با او باشم.
#شربت_شهادت
چنان كه گفتم آن روز هوا خیلی گرم بود. عده ای كه با خود نواب بودند شربت آبلیمو درست كردند و یك ظرف بزرگ ، یك قدحی شربت آبلیمو درست كردند و آوردند كه ایشان و هر كس نشسته است بخورد. یكی از اطرافیان ایشان لیوان دستش گرفته بود وذره ذره از آن شربت به همه می داد و هر كس اطراف نواب بود (شاید 100 نفر آدم آن دور و برها بودند).
با یك شور و هیجانی به همه شربت می داد . اواخر شربت كم شد، با قاشق به دهان هر كسی می گذاشتند . وقتی كه به من می داد ، گفت : بخور ان شاء ا... هر كس این شربت را بخورد شهید می شود.
منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
┄┅══••✾❀✾••══┅┄
🏢 موسسه مطالعات راهبردی علوم ومعارف اسلام
▫️▫️▫️پردازش مدل علم دینی و طراحی سیستم های دینی▫️▫️▫️
💠@isin_ir