🎥 #روایت_عاشقی | سحرگاه نوزدهم شهید خسرو کاکاوند 🔹گفتم نرو..اگه هم میری "آرپی چی زن" نشو...اتفاقا رفت و "آرپی چی زن" شد... این سالهاباخودم هی میگفتم میاد،بالاخره میاد...بعدسالها مقداری استخوان برام آوردند... 🔹ازش پرسیدم پدرجان انتظار سخت بود!؟ فقط ببینید درفیلم: به والله که جوابش مدتهاست مثل یه بغض تو سینه ام سنگینی میکنه... 🔹پسرت،جگرگوشه ات بره...سالها چشم انتظاری پدر به کنار،چندتیکه استخوان از جوان رشیدت برگرده به والله حتی یه لحظه بهش فکرکردن‌هم خیلی سخته 🔷کنگره سرداران و۶۵۴۴شهیدلرستان 🔹به روایت:محسن مرادی @issar_lorestan

🎥 #روایت_عاشقی | سحرگاه بیستم شهیدحسن غلامی 🔹گفت مادر اگه سیرخوردید و گفتید الحمدالله سیرشدیم اینجور نیست،باید حتمابه فکر کسی که نداره باشی وبهش کمک کنی... 🔹گفت باید برم...گفتم نرو...گفت نمیتونم بمونم، برادر هام درجبهه دارن کشته میشن من بمونم خونه! 🔹می گفت مادر اگه من شهیدشدم برام ناراحتی نکنید،شوق کنید وخوشحال باشید... 🔹مادران شهدا شاهدانی بی‌‌ادعا و نزد پروردگارشان مأجورند، مادران شهدا با خدا معامله نمودند و قطعاً اجر شهید‌پروری کمتر از شهادت نیست."مقام معظم رهبری" 🔹کنگره سرداران و۶۵۴۴شهیدلرستان 🔹به روایت:محسن مرادی @issar_lorestan

🎥 #روایت_عاشقی | سحرگاه بیست و یکم شهید نظر علی کریمی 🔹بخدا اینقدرعزیزبود که موقع شهادتش،همه آبادی های اطراف عزادارشدن 🔹هرچه داشت به افراد ضعیف می بخشید حتی اگه درجیبش ۵تومن بی ارزش هم بود اون رومیبخشید و می گفت خدابزرگه... راضی ام شهیدشده..فدای امام حسین(ع)..فدای خون شهدای کربلا 🔹شهدا هم همچون مقتدایشان علی علیه السلام اهل انفاق بودند...ای کاش ماهم مثل نظرعلی هرچه درجیبمان است با فقرا ومستمندان تقسیم کنیم..خدا بزرگ است 🔷کنگره سرداران و ۶۵۴۴ شهیدلرستان 🔹به روایت:محسن مرادی @issar_lorestan

🎥 #روایت_عاشقی | سحرگاه بیست و دوم شهید موسی مراد نوروزی 🔹اخلاق ورفتاش خوب بود،بسیار انقلاب اسلامی رو دوست می داشت... 🔹روزه بود میخواست بره جنگ...گفتم روله بذار روزه ات تمام بشه...گفت من آرزوم اینه که در راه خدا ومسیرامام شهیدبشم...اگه 🔹شهیدشدم بایدافتخارکنی نه غمگین بنشینی... 🔹الان هم بعدسالها اگه غذایی درست میکنم،سهم موسی رو میریزم توبشقاب و میگم روله اینم سهم تو. 🔹مادر است دیگر...یک دنیا تنهایی...بدون فرزندش لقمه ای درگلویش پایین نمی رود...حواسمان هست!؟ 🔷کنگره سرداران و۶۵۴۴شهیدلرستان 🔹به روایت:محسن مرادی @issar_lorestan

🎥 #روایت_عاشقی | سحرگاه بیست و سوم شهید محمد ابراهیم امیدی 🔹نظیر نداشت...از بیرون که می اومد اول تا دست من روبوس نمی کرد داخل خانه نمی شد... 🔹بعضی از رفقاش می اومدن خونه و میگفتند نرو جبهه..میگفت؛چرا این حرف رو میزنید... نامزد داشت میخواستیم براش عروسی بگیریم ولی رفت جبهه.. 🔹الان یاد محمدابراهیم می افتم و یاد اینکه اینقدر بامن خوب بود،گریه میکنم... دست پدرش رو بوس می کرد و می گفت پدر تو کارنکن..تامن رو داری غم نداشته باش... 🔹چندنفر از ما دست پدرانمون رو بوس کردیم و گفتیم دیگه کارنکن تامن هستم غم نداشته باش؟!دوستانی که پدرهاتون درقید حیاته توروخدا هوای پدر رو داشته باشید..دستش رو هرروز بوس کنید..اون دست های پینه بسته اش رو بذارید رو سرتون تا به آرامش برسید 🔷کنگره سرداران و۶۵۴۴شهیدلرستان 🔹به روایت:محسن مرادی @issar_lorestan

🎥 #روایت_عاشقی | سحرگاه بیست و چهارم شهید مدافع امنیت رحمان پوردهقان 🔹چندروزقبل شهادتش،یک فقیر رو میبینه و مقداری کمکش میکنه وبهش میگه برای شهادتم دعاکن... 🔹ازوصفش گفتن واقعاسخته..خیلی آدم بزرگ وپاک وسالمی بود... 🔹خوابی که آن شب همسر میبیند رو حتما بشنوید... 🔹هرموقع بابا می اومد همه بااشتیاق می رفتیم استقبالش و هرموقع می رفت تا درب حیاط بدرقه اش می کردیم..خستگی هاش رو پشت در جامیذاشت.. 🔹باآخرین نوشته پدرم خیلی اشک ریختم برام نوشته بود:دخترگلم امیدوارم درتمامی مراحل زندگی موفق ومویدباشی،که لازمه هرموفقیتی،خواستن و دنبال کردن است..وشک ندارم لایق بهترین ها هستی...این رابدان که خیلی دوستت دارم،ازطرف پدرت 🔹آیاماهم مثل رحمان،هرروز در دفتر دخترمون یک یادداشت مینویسیم ازطرف پدر...میدونید این یادداشت های محبت آمیز چقدر راهگشاست...زندگی رو اگه از زاویه دید شهدا ببینیم زیباست...حواسمان هست!؟ 🔷کنگره سرداران و۶۵۴۴شهیدلرستان 🔹به روایت:محسن مرادی @issar_lorestan

🎥 #روایت_عاشقی | سحرگاه بیست وپنجم سردار شهید علی کوشکی 🔹"فرماتده پادگان آموزشی مالک اشتر" 🔹موقعی میرفت جبهه..بهش میگفتم این بچه ها کوچیک هستن،اگه شهیدبشی،کسی نیست به مابرسه...درجوابم گفت:تو ازحضرت زینب(س)بهتری!؟...تازه ایشون روبردند اسارت ولی کسی باشما کاری نداره... 🔹والله کاری می کرد که بعضی موقع ماهم هوایی رفتن به جبهه می شدیم... هرکه از فامیل ناراحتی داشت می رفت سر میزد و دلداری می داد... 🔹یه روز که ازجبهه برگشته بود ودیدچقدر نان خشک توخونه جمع شده،گفت:ما۳روزمحاصره بودیم وهیچ کسی برامون نمیتونست موادخوراکی بیاره وما مجبور به خوردن عَلَف شدیم الان شما اسراف میکنید!؟ 🔹هرکس میخواهد این شهدا رابشناسد داستان کربلا رابخواند...تداعی صحنه هایی از کربلا را در زندگی این شهید بزرگوار باهم شنیدیم...ما کجای کاریم!؟..حواسمان هست!؟ 🔷کنگره سرداران و۶۵۴۴شهیدلرستان 🔹به روایت:محسن مرادی @issar_lorestan

🎥 #روایت_عاشقی | سحرگاه بیست وششم شهید ولی اله عبدالهی 🔹بسیار اولاد دوست بود...اسم دخترمون رو گذاشت زینب..می گفت چون حضرت زینب(س)فرزند،خواهر و مادرشهیداست،بهمین خاطر اسمش رو میذارم زینب که به حرمت این اسم من شهیدبشم... 🔹با ما بازار نمی اومد،می گفت؛نکنه یه موقع من دستم تو دست بچه ام باشه و یه بچه شهید ببینه و به یادپدرش آه بکشه. 🔹زینب موقع شهادت پدر،تنها ۲سالش بود.. درب حیاط که می دید بچه ای دستش توی دستهای باباشه..می اومد خونه و قاب عکس باباش رو می آورد وبهش اشاره می کرد که دستش روبگیره وباهاش صحبت بکنه و وقتی می دید حرکتی نمیشه،دستش رو می انداخت پایین.. 🔹امثال زینب داستان ما چه بسیارند درجامعه...باخودمون چی فکر میکنیم،باباهای این طفل های معصوم چراتنهاشون گذاشتن و رفتن...هدفشون چی بود. 🔷کنگره سرداران و۶۵۴۴شهیدلرستان 🔹به روایت:محسن مرادی @issar_lorestan

🎥 #روایت_عاشقی | سحرگاه بیست وهفتم شهید مدافع امنیت فرید کرمپور 🔹نماهنگ عاشقانه ای برای فرید 🔹شهید “فرید کرم‌پور حسنوند” ۲۱ ساله متولد شهرستان چگنی و ساکن شهر پرند بود که در آشوب‌های خیابانی شهرستان رباط کریم بر اثر زیر گرفته شدن توسط یک خودروی سواری در ۳۰ شهریور ماه جاری مجروح شد و در روز پنجم مهرماه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.روحش شاد ویادش گرامی باد. 🔹فریدچند روز قبل شهادتش عازم کربلای معلی می شود و توفیق زیارت امام حسین(ع) نصیبش می گردد، درست قبل از رفتن به زیارت کربلا، در رباط‌کریم حین انجام وظیفه بر اثر تصادف با موتور از ناحیه پا دچار آسیب می شود که وقتی خانواده از تصمیمش برای رفتن به کربلا مطلع می شوند درصدد منصرف کردن او بخاطرآسیب پایش برمی آیند که فرید درجوابشان می گوید؛ “همان امام حسینی که مرا طلب کرده است خودش هم یاری‌ام می‌کند. 🔹مدافعان امنیت چقدر در آرامش ما سهیم هستند!؟درپارک و سینما و مهمانی رفتنمان...؟دررسیدن فرزند دلبندمان از مدرسه به خانه؟راحت خوابیدنمان؟ واقعاچقدر حواسمون هست!؟ 🔷کنگره سرداران و۶۵۴۴شهیدلرستان @issar_lorestan

🎥 #روایت_عاشقی | سحرگاه بیست و هشتم شهید عبدالله نوریان 🔹 همسایه ای داشتیم مستمندبودندو آب لوله کشی نداشتند..عبدالله از آب لوله خودمون یک انشعاب براشون زده بود... 🔹الان همه همسایه ها ازش تعریف می کنند...می گفت این دنیا ارزشی ندارد باید مردم ازت راضی باشند.. 🔹برای هرکسی جوشکاری می کرد،اگه پول نداشت پرداخت کنه،از حق خودش می گذشت... 🔹عبدالله را دیدید چکار کرد..اون حرکت عبدالله برای همسایه اش را همیشه ی خدا،به ذهن بسپارید که حواسمان هرلحظه جمع همسایه مان باشد.. 🔷کنگره سرداران و۶۵۴۴ شهیدلرستان 🔹به روایت:محسن مرادی @issar_lorestan

🎥 #روایت_عاشقی | سحرگاه بیست ونهم شهید مدافع امنیت داوود عبدالهی 🔹شهید سرهنگ داوود عبداللهی فرمانده یگان امداد مریوان شامگاه شنبه در درگیری با اغتشاشگران به درجه رفیع شهادت نائل آمد. شامگاه شنبه و با تحریک رسانه های معاند ، 🔹 تعدادی از جوانان که حدود 30 نفر اعلام شده است ، با ایجاد ناامنی و برهم زدن نظم عمومی با پلیس درگیر می شوند که متاسفانه سرهنگ عبداللهی فرمانده یگان امداد مریوان پس از مجروحیت ، مورخ ۱۴۰۱/۷/۱۰در بیمارستان به علت شدت جراحات وارده به شهادت رسید. 🔹گفتنی ست ، سرهنگ عبداللهی با تیر جنگی شهید شده است.. 🔹شهید عبداللهی متاهل ، دارای دو فرزند ، پسر 11 ساله و دختر 19 ساله و اهل لرستان بود. 🔹محل خدمت شهدای امنیت یکی از سخت‌ترین محل‌های خدمت است، این شهدا در زمان حیاتشان واقعا مثل یک شهید عمل کردند. "مقام معظم رهبری" 🔷کنگره سرداران و۶۵۴۴ شهیدلرستان 🔹به روایت:محسن مرادی @issar_lorestan

🎥 #روایت_عاشقی | سحرگاه سی ام شهید مدافع امنیت سیدنورخدا موسوی 🔹نماهنگ عاشقانه ای برای سیدنورخدا 🔹چه بسیارند شیر زنانی که صبر زینبی پیشه کرده‌اند و سال‌هاست از همسران جانباز خود پرستاری می‌کنند. 🔹حکایت عاشقانه‌های خانم کبری حافظی همسر شهید سید نور خدا موسوی را بسیاری دیده‌اند، حکایتی از ۱۰سال فداکاری و مردانه ایستادن زنی که با عشق از همسرش پرستاری می‌کند؛ بانویی صبور که به‌تنهایی پرستاری از همسرش را به عهده گرفته و یار و همراه سیدی آسمانی شده است. 🔹سال‌ها عشق و دلدادگی که رنج‌هایش در پس این‌همه صبر و فداکاری پنهان می‌ماند، صبری زینبی ست که شاید خیلی‌ها را توان درک آن نباشد. 🔹اصلاً جنس پرستاری اش فرق می کند... سرانجام این قصه وغصه ها بعد از ده سال تحمل و‌ رنج،سیدنورخدا در شب رحلت حضرت محمد(ص) آسمانی شد.. 🔹به احترام این بانوی باوفا و مقاوم که زینب وار مسئولیت سنگین پرستاری و تعلیم و تربیت فرزندان را برعهده‌گرفته و سال‌ها صبوری به خرج داده تا مرهمی بر زخم جانکاه سید و مادری آرام‌بخش برای فرزندان خود باشد باید تمام‌ قد ایستاد. 🔷کنگره سرداران و ۶۵۴۴ شهید لرستان 🔹به روایت:محسن مرادی @issar_lorestan