eitaa logo
🎋جوانان انقلابی
211 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
4.1هزار ویدیو
108 فایل
مقام‌معظم‌رهبرے: جوان‌ها‌امروز‌درفضاے‌ مجازے فعالند,فضاےمجازے مےتواندابزارےباشدبراےزدن توے دهان دشمنان✊ #بیاد_شہیدمحسن‌حججے و #شهیدجوادمحمدی «عضو شدن درڪاناݪے ڪہ دم از شہدا میزنہ سعادتـہ» [کپے با ذڪر #صلوات مجاز است✔]
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 ✳️ماجرای تحول «» به خاطر دوری از یڪ روز بهش گفتم من نمیدانم چرا توی این چند سال اخیر شما در رشد ڪردی . می خواست بحث را عوض ڪند اما سؤالم را تڪرار کردم . گفتم حتما علتی داره . گفت اگه طاقتش رو داری بشین تا برات بگم . یه روز با رفقای محل و بچه های مسجد رفته بودیم . همه مشغول بازی بودند یڪی از بزرگترها گفت برو ڪتری روآب ڪن بیار … منم راه افتادم راه زیاد بود ڪم ڪم صدای آب به گوش رسید . از بین بوته ها به رودخانه نزدیڪ شدم . تا چشمم به رودخانه افتاد ، یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع ڪرد به نمیدانستم چه ڪار ڪنم .....😔😔 همان جا پشت درخت شدم …می تونستم به راحتی بزرگی انجام دهم . پشت آن درخت و کنار رودخانه چندین مشغول شنا بودن . همان جا را صدا زدم و گفتم خدایا ڪمڪ ڪن .😔🙏🙏 خدایا الان به شدت من را میڪنه ڪه من نگاه ڪنم هیچ ڪس هم متوجه نمیشه ... اما خدایا من به خاطر تو از این گناه می گذرم . ڪتری خالی را برداشتم از جایی دیگر آب تهیه ڪردم و رفتم پیش بچه ها و مشغول درست ڪردن آتش شدم . به سختی آتش را آماده ڪردم و خیلی دود توی چشمم رفت و اشڪم جاری بود ، یادم افتاد حاج آقا گفته بود هرڪس برای گریه ڪند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت . گفتم از این به بعد برای خدا گریه میڪنم حالم منقلب بود و از آن سخت ڪنار رودخانه هنوز دگرگون بودم ... واشڪ میریختم و مناجات می ڪردم خیلی باتوجه گفتم … به محض تڪرار
❤️ و . . ازمرخصی برگشته بودیم اهواز. احمد کاظمی تماس گرفت: –مهدی میخام ببینمت. قرار گذاشتند و هر دو سر قرارشان آمدند. دیدار دیدنی بود تا شنیدنی و نوشتنی. شاید نتوان آن لحظات را با هیچ بیان و قلمی گفت و نوشت. انگار سالهاست که را ندیدهاند. دست در گردن هم کردند. احمد آقا مرتب میگفت: « خیلی دلم برات تنگ شده بود. خیلی دلم گرفته بود برای دیدنت ثانیه شماری میکردم تا ببینمت دلم باز بشه…». این دو به یکدیگر، به قدری محکم بود که بیشتر وقتها میشد یکی را در کنار دیگری یافت. و به قدری به سنگرهای همدیگر رفت و آمد میکردند که احمد کاظمی بیشتر بچه های لشکر عاشورا را به نام میشناخت و آقا مهدی هم چنین بود.... در بیشتر عملیاتها اصرار داشتند که و کنار هم باشند… کنار هم بجنگند و…. : آشنائی ها ، این بار خودم می برم ، ص ۴۱ ✧جَـواݩـانِ اِنقـِلابـے✧ ↓●ڪلیڪ ڪن●↓ http://eitaa.com/joinchat/176947216C4c94613ff4
♦️ ، پیام به حجاج و پیش بینی امام(ره) 💠حاج نقل می‌کرد هنگامی که مقدمه و آیه استفاده شده در صدر پیام را دیده بود، متعجب شد از اینکه چرا امام، حجاج را به و هجرت حسین‌گونه فرا خوانده ‌اند! احمد آقا می‌گفت: وقتی پیام را مطالعه کردم، باور این قضیه برایم بسیار ثقیل بود. پیام را به آقای انصاری نشان دادم. ایشان هم نظر بنده را داشت. بعد از آن خدمت امام رفتم و به ایشان عرض کردم: آقا! تنها نظر من نیست، بلکه برادران دیگر هم معتقدند که آیه و مقدمه‌ای که در صدر مطلب به کار رفته است، هیچ‌گونه سنخیتی با مراسم و مناسک ندارد. 🔹امام فرمودند: «هر چه سریع‌تر این پیام را به رسانه‌های گروهی و حجاج ایرانی در مدینه مخابره نمایید.» هنگامی که این پیام مخابره شد و برای سایر دست اندرکاران حج قرائت کردیم، ما هم بسیار شگفت زده شدیم. از مدینه با بیت تماس گرفتیم. احمد آقا گفت: «من هم این مطلب را با امام در میان گذاشته ام، اما ایشان فرمودند: پیام را با این آیه و مقدمه مخابره نمایید.» 🔺این پیام در روز اول ذی‌الحجه صادر شد و فاجعۀ خونین مکه در روز ششم ذی‌الحجه به وقوع پیوست.» آیه این بود: "وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً الَی الله وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوتُ فَقَدْ وَقَعَ اجرُهُ عَلَی اللهِ " (۱۰۰/نساء) 📚 برداشت هائی از سیره امام خمینی، ج۳، ص ۱۶۴ ┄┅┅┅┅❀🌷💠🌷❀┅┅┅┅┄ 🎋 @istadeh_tashahadat