💠 امامزاده طاهربن زین العابدین"ع"
http://instagram.com/itaher.ir
http://eitaa.com/itaher
http://ble.im/itaher
http://Sapp.ir/itaher
🌹امام علی علیه السلام فرمودند:
♦️سخت بترس از دشمنت بعد از آنکه از در صلح و آشتی درآمد زیرا او به وسیله صلح نزدیک می شود تا از شیوه ی غافلگیری استفاده کند
پس احتیاط و دقت را پیشه کن و در چنین مواردی زودباور و خوش گمان مباش.
📚نهج البلاغه
🌹🌹 11 آبان ماه سال 1342، طیب حاج رضایی و حاج اسماعیل رضایی به جوخه اعدام رژیم پهلوی سپرده شدند.
♦️طیب حاج رضایی که روزگاری از بزن بهادرهای تهران بود، شب هنگام در معرض تیر سربازان قرار می گیرد تا به خاطر حمایت از امام خمینی (ع) که آن سالها آرام آرام نهضت انقلابی خویش را گسترده می نمود، تیرباران شود. اما چه می شود که چنین شخصیتی به گفته خودش، ندیده، خریدار امام (ره) می شود؟!
♦️امیر حاج رضایی می گوید:در دادگاه مي گفتند شما دسته راه مي انداختيد و روي علم ها عکس آيت الله خميني را مي گذاشتيد. طيب هم گفت؛ «من هميشه به مراجع تقليد اعتقاد داشتم و احترام مي گذاشتم. قبلاً هم عکس آيت الله بروجردي را مي گذاشتم و حالا هم عکس آيت الله خميني را مي گذارم و باز هم اگر باشم از عکس آنها استفاده مي کنم.» اين چيزهايي بود که من خودم در دادگاه شنيدم. به هرحال شنبه 11 آبان، ساعت 5 صبح اين اتفاق افتاد و اعدام شد.
♦️امیر حاج رضايي درباره اعدام طیب حاج رضایی میگوید : صحنه خيلي بدي بود. ما که در مراسم نبوديم اما آنها جسد را تحويل دادند. وقتي تحويل دادند و جسد را ديدم، بعد متوجه نشدم، چطور من را بلند کردند. چيزي حدود 17، 18 تا گلوله خورده بود و تمام رگ و پي اش زده بود بيرون. يعني بدن تمامش شکافته شده بود و هنوز چشم هايش بسته بود. آن بنده خدا اسماعيل رضايي، افتاده بود و تير خلاص را توي دهانش زده بودند اما عموي من با صورت خورده بود زمين و صورتش هم خون آلود بود که آن تير را به شقيقه اش زدند و گفتند؛ تير خلاص... من خودم آن صحنه را ديدم تا جايي هم که يادم مي آيد، غسال مدام پنبه توي اين سوراخ ها مي کرد. يعني همه جاي بدن سوراخ سوراخ شده بود. يک شمايل شهيد گونه يي داشت. به هر حال من را بيرون آوردند و نفهميدم چه کسي من را بيرون برد. نشسته بودم و مي ديدم که دارند طبق وصيتش در شاه عبدالعظيم کنار مادرش، خاکش مي کنند.
♦️آن روز در دادگاه، طیب رو به سرهنگ نصیری گفت: حرفهای شما درست؛ اما ما تو قانون مشتیگری، با بچه های حضرت زهرا در نمیافتیم. من این سید رو نمی شناسم؛ اما با او در نمی افتم.
📚منبع: کوچه نقاشها،صفحات 50 تا 52
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👏ذکری فوق العاده برای دنیا و آخرت
🌷چه کنیم در دنیا و آخرت؛ درمانده و گرفتار نشویم❓
📚حدیثی زیبا از رسول خدا(ص)
📣 حجت الاسلام #دکتر_رفیعی
┄┄┅═✧❁🌼💐🌸
1_1043147002.mp3
3.33M
مداحی
🎼|ای رویای شیرین من
ای رفیق دیرین من
🎤|کربلایی امیر کرمانشاهی
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🌹🌹🌹🌹🌹
9.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوستان از دست ندین عالیه 👌
الهی که قسمت هممون باشه که این روزهای پر خیر و برکت رو ببینیم🌹🌹
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍️ در زمان دبستان ناظمی داشتیم که گاهی برخی را که تنبیه میکرد، به آنها فرصت عذرخواهی نمیداد و میگفت برو و خودت را اصلاح کن. انسان بسیار شریفی بود ولی حکمت این کارش همیشه برای من جای سوال بود. بعدها که بزرگتر شدم روزی در اتوبوس همسفر شدیم، علت را جویا شدم دلیل بسیار خوبی گفت، گفت:وقتی کسی چندین بار خطایی میکرد و تذکر مرا گوش نمیداد، تنبیهاش میکردم. چون اینبار قصدم نبخشیدن او بهخاطر اشتباهش بود و میدانستم وقتی برای عذرخواهی پیش من بیاید، اشک در چشمانش حلقه خواهد زد، من هرگز نمیتوانستم کسی که بهخاطر خطایش گریه میکند را نبخشم، پس چارهای جز صحبت نکردن با او نداشتم.
🕊 یکی از نامهای حضرت حق ❀یا راحم العبرات❀ است.
🦋یعنی کسی که بر اشک چشم، رحم میکند.🦋
🌿 حتی در حدیثی از نبی اکرم (ص) داریم که میفرماید، دوست وظیفه دارد بر اشک چشم دوست رحم کند.
🌻پس نتیجه میشود گرفت، خداوند نیز یا بنده را به درگاهش راه نمیدهد و اگر راه داد و قطره اشکی بر چشم اوجاری ساخت بیگمان بر آن اشک رحم میکند و او را میبخشد. دعای او را مستجاب و توبه او را میپذیرد.🌻
🌱از خودمان قیاس کنیم، مثال کسی برای طلب بخشش پیش ما آمده است و ما او را به حضور بپذیریم و حرفش را بشنویم و درخواستش را گوش کنیم و اشک چشمانش را ببینیم و آخر کار بگوییم، حرفهایت را شنیدیم و اشکهایت را دیدیم، بخشیدن شما ممکن نیست بروید!!!! آیا این کار با انسانیت منطبق است؟؟؟ قطعا چنین نیست. پس وقتی ما انسانیم و نمیتوانیم قیاس کنیم، آیا خدای ما با آن همه رحمت با ما چنین می کند؟؟ قطع یقین پاسخ منفی است.
🌾 یا اَرحَمَ الرّاحِمین 🌾
✨﷽✨
#پندانه
✍ امنترین جای عالم
اگر به جای گفتن:
دیوار موش دارد و موش هم گوش دارد؛
بگوییم:
فرشتهها در حال نوشتن هستند؛
نسلی از ما متولد خواهد شد که به جای مراقبت مردم، "مراقبت خدا" را در نظر دارد!
قصه از جایی تلخ شد که در گوش یکدیگر با عصبانیت خواندیم:
بچه را ول کردی به امان خدا؛
ماشین را ول کردی به امان خدا؛
خانه را ول کردی به امان خدا؛
و اینطور شد که "امان خدا" شد "مظهر ناامنی".
❇️ ای کاش میدانستیم امنترین جای عالم، امان خداست.