نمیدونم چرا عین دیوونهها دارم تمام حس بدی که خودم از اینجا میگیرم رو بهتون منتقل میکنم
مامانم موند بیمارستان
الان با خیال راحت میتونم تو تنهایی اشک بریزم
طوفان متوقف میشه، شب میگذره، درد و رنج محو میشه و امید هیچ وقت اونقدر گم نمیشه که نشه دوباره پیداش کرد!