🔸 دویست و چهارده!
آقایی بود، راه افتاده این طرف و آن طرف و این شهر و آن شهر،
٨٠٠ کیلومتر راه می رفت،
شرق و غرب کشور.
گفتم: کجا می روی؟
گفت:
من احساس می کنم گرههایی در زندگی من است و ممکن است این گره ها به خاطر آهی است که پشت سر من است!
هر کجا احتمال میدهم یک کسی از من ناراضی است، ناراحتی دارد،
هم دوره ای ها، هم کلاسی ها
اساتید
می روم از او حلالیت می گیرم.
احتمال است دیگر. ضرر ندارد!
اینطرف راحت تر از آن طرفم!
شاید روزی من دلی را شکستم و گره زندگیم در رفع این دلشکستگی باشد!
...
وقتی هم که می پرسیدی چرا از راه می روی؟ می توانی پیامک بدهی.
گفت:
نه، اینطوری فایده ندارد.
از راه بروم، یک هدیه ببرم، یک کادو ببرم.
از ته دلش درآورم،
عذرخواهی کنم،
من را حلال کند!
بعضی از گرفتارهایی که گاهی در زندگی ما پیش می آید احتمال دارد به خاطر آن ظلمی است که به کسی کردیم،
حقی از مردم بر گردن ما است،
یا دل کسی را شکسته ایم!
یا مظلمه ای بر گردن ما است.
اینها را باید صاف و پاک کرد...
چقدر این مسأله مهم و راهگشا
در حال بی اهمیت شدن
و
بی خیالی در بین جوانان و جامعه ما شده....
و خیلیها، راه درمان گرفتاریشان را،
اشتباهی میروند!
#حق_الناس
#درمان
#حلالیت
#سبک_زندگی
#رد_مظالم
🆔 @jaaar_taheri