eitaa logo
جار
214 دنبال‌کننده
65 عکس
44 ویدیو
1 فایل
خدایا! ما را ببخش که به جای کارفرهنگی یا جار می زنیم یا جا!!! گرد و خاک های فرهنگیِ سایه نشین حسین علیه السلام -میثم طاهری- @taherimeysamsetayeshgari
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸سیصد و شصت! 🔰افت انگیزه در مجموعه‌های فرهنگی(۱) ▫️چطور میشه آدم‌ها با انگیزه‌های قوی میان؛ ولی انگیزه‌هاشون آروم آروم کم میشه و به قولی سرد میشن و انگیزه‌ها و اشتیاق‌ها‌شون رو از دست میدن و به دنبال زندگی‌های خودشون میرن؟! ⁉️این سوال خیلی‌هاست که ذهنشون رو درگیر میکنه توی چند قسمت می خوام به این موضوع بپردازم. اولش هم بگم که اگر چه به زبان ساده می‌خوام بگم ، اما این مطلب یک مقاله علمیه یعنی با نگاه علمی دارم بررسی میکنم خیلی از اونایی که سن و سالی دارند یادشون میاد که قدیما، تو خیلی مجموعه‌ها، دوستانی که خیلی پر شور و شوق تر از ماها بودن و اونقدری که اونها می دویدند و تلاش می کردند، ما تو خودمون این همه همت و عُرضه رو را نمی‌دیدیم، ولی یهو، یواش‌یواش رفتند و به زندگی‌هاشون پرداختند و از این فضاهای ما دورشدن!!! یکی دانشگاه قبول شد، یکی متاهل شد، یکی بچه دار شد، یکی وضع مالیش خراب شد، یکی شاغل شد و .... گذاشتو رفت! و آروم آروم که اطرافمون رو نگاه کردیم، دیدیم که باصطلاح همون لاکپشت‌های سابق دارند میان و این خرگوش‌ها خیلی هاشون رفتن! اونهایی که خیلی هم جوش و خروش داشتن رفتن! تو تاریخ برای این موارد صدها نمونه میتونید پیدا کنید! اصلاً تاریخ، تاریخ موج‌هاییه که بلندشدند، ولی بعد از اندک زمانی کوچک و کوچک و کوچکتر شدن و در آخر یه کف روی آب بیشتر نموده! یکی از مشکلات همه ماهایی که دغدغه کار فرهنگی داریم همینه که بچه‌هایی رو جذب می‌کنیم که در ابتدا می‌بینیم شور و شوق دارند، صبح و ظهر و شب همراهند، ولی آروم آروم، آروم میگیرن و از اون موج اول و فضای اولیه جدا میشن! چرا بچه ها رو میگیم، خودمون و اطرافیانمون رو نگاه کنیم! روزهای اول هیچ چیز جلودارمون نبود، اما الان هزار تا اولویت جدید تو زندگی پیدا شده و هزار کار تازه دارم و خودم هم می‌فهمم که من دیگه اون آدم روز اول نیستم! انگیزه‌هامون افت می‌کنه و چرا آروم آروم دست از کار برمی‌داریم؟ مگر این کار جهاد نبود؟ مگر جهاد تموم شدنیه؟ 🔺این سوال مهم و بزرگیه ✅ مراد از افت انگیزه، کاهش گرایش نسبت به یک هدف در طول زمانه! ⚠️دقت کنید! مراد از افت انگیزه، تغییر اهداف نیست! خیلی از اوقات، یک آدمی اول همراه ماست، بعداً بحث‌های علمی و کارهایی رو می‌بینه، به حرف‌هایی می‌رسه که دیگه علاقه نداره با ما بیاد و درست نمی‌دونه که همراهی ما رو کنه؛ این شخص دچار افت انگیزه نشده، بلکه به استدلال تازه‌ای رسیده که زندگیش رو جدا کرده و مسیر دیگه‌ای می‌خواد بره و این محل بحث من نیست! تازه شما این موارد رو فقط در فضاهای فرهنگی نمی‌بینید، بلکه تو امور خیر و کارهای خوب و حتی حرکت‌های انقلابی هم می‌بینید که مثلاً افراد خیر، تعدادی مدرسه ساختند، یا افرادی رو اطعام کردن، جوونای مردم رو به کاره‌های خوب مشغول کردن، باری از انقلاب برداشتن، ولی حالا می‌بینید بعد از مدتی انگار سیر شدن و ارضا شدن! و آروم گرفتن و رفتن دارن به کارهای دیگه می‌رسن. برای تحلیل این مسئله اولین نکته‌ای که به ذهن میاد اینه که در واقع این یک مکانیسم طبیعی در آدم و انسانه که فوران احساس دائمی نیست! گاهی اینطوری می‌شیم، یعنی وقتی وارد می‌شیم هیجانی ما رو می‌گیره، حسی در ما می‌جوشه ولی باید بدونیم مکانیسم طبیعت ما اینه که میزان اثرگذاری روانی یک حادثه، پیام و یک شور برامون زمان داره. خب یعنی چی؟ بعد از مدتی به طور طبیعی چه اتفاقی می‌افته؟ اون تصویر و حرف و صحنه، دیگه اثر اول رو نداره! و گاهی تکرار همون کارها برامون قساوت کامل میاره و دیگه آدم هیچ حسی نداره!!! این جاست که باید ببینیم مبدأ میل حرکت ما مجاهدت بوده یا احساس! و آیا تونستیم با تمرین و تدبر این طبیعت رو به رفتار و اعتقاد تبدیل کنیم یانه ؟ ادامه داره... 🆔 @jaaar_taheri