🌹
خاطره ای از #شهید #حمیدسیاهکالی مرادی ، اززبان همسر شهید که در کتاب #زندگی شهید آورده است: 👇
بعداز شهادت حمید ،معمولا #غروبها میرفتم برسر مزارش.
یه شب نزدیک اذان صبح ، اومد به خوابم و گقت :#خانم !خیلی دلم تنگ شده ! پاشو بیا مزار ❤️
#صبح ازخواب پاشدم و رفتم بهشت شهدا. 🌼
وچون میدونستم به حق #همسایگی خیلی اهمیت میده ، ازنزدیکترین گلفروشی به مزارش ، گل خریدم و رفتم کنار حمیدم🌹🌿🌹🌿🌹🌿
. همین که شروع کردم به چیدن گلها ، دیدم دختر خانمی اومد و خودشو انداخت توی بغلم و شروع کرد به گریه 😭
وگفت :شک ندارم شما #همسر شهید هستید.❤️
من دیروز عکس همسر شمارو دیدم وگفتم من شنیدم شما #مدافعان حرم
برا #پول میرید . اگ تو ، حقی و راست میگی ، یه نشانه به من بده💫
.میخوام وقتی فردا میام سر مزارت،
#خانمت و اونجا ببینم.❣
اشکم سرازیرشد و گفتم :👇
من معمولا #غروبها میام اینجا. ولی امروزچنین #خوابی دیدم و صبح اومدم به زیارتش...
چنین اتفاقاتی باعث میشه همیشه حس کنم حمید من ، زنده است.....
🔸《 آل عمران آیه 169 👈 ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا ،بل احیاء عند ربهم یرزقون 》🔸
🔹ترجمه 👈 《 کسانی را که درراه خدا کشته شدند ، #مرده ، حساب نکنید.
بلکه #زنده اند و نزد پروردگارشان رزق میگیرند》🔹