#عفت_و_پاکدامنی_دختر
در زمان قدیم در بصره مردی به نام برقعی قیام کرد و گروهی از زنگیان و مردمان #اوباش و بی دین زیر پرچمش گرد آمدند و جان مال مردم را به زنگیان بخشید
آن گروه به شهر هجوم بردند و دختری علوی از اهالی بصره را گرفتند و خواستند #بی_حرمتی کنند ، #برقعی هم آنان را از این کار زشت منع نکرد
دختر جوان چون چنین دید گفت ای پیشوا مرا از دست زنگیان بستان ، تا دعایی به تو بیاموزم که هیچگاه #شمشیر بر بردن تو اثر نکند
برقعی گفت آن دعا را به من بیاموز دختر گفت اول شمشیرت را با تمام قدرت بربدن من بزن و #آزمایش کن ، تا چون بر من کارگر نشد #یقین کنی به سبب این دعا است و قدر آن را بدانی
برقعی شمشیر خود را با شدت هر چه تمام بر بدن آن دختر فرود آورد و آن دختر در آن حال بیفتاد و #دیده از جهان فروبست
رهبر زنگیان پشیمان شد و فهمید که مقصود آن دختر حفظ عفت و پاکدامنی بود و به این خاطر خواست خود را از بی حرمتی #محفوظ نماید
داستان ها و پندهای عبرت انگیز ، صفحه 55
🏴 @jafar1352 hodaei