💔
او در پاییز سال 71به جمع زمینیها آمد و پاییز 96جمعشان را ترک نمود.
بارها گفته شده که کسی برای کشته شدن به میدان جنگ با تروریستها نمیرود ولی همه میدانیم که جنگ و گلوله داغ، شوخی ندارد. رزمندهها با علم به این موضوع پا به میدان میگذارند.
بابک هم با علم به این موضوع، از تمام دلخوشیهایاش گذشت و به میدان رفت.
گذراندن دوران سربازی نقطه عطفی در زندگی بابک بود، آشنایی با فوت و فن نظامیگری و قرار گرفتن در شرایط خاص آن سبب شد تا توانمندی نظامی هم به داشتههایش اضافه شود. بعد از پایان خدمت، مثل همه رزمندهها، با اصرار و پیدا کردن رابطه و بست نشستن در سپاه، مجوز رفتن را گرفت.
پشتکار و همت بابک کلید موفقیتاش در زندگی بود. کلیدی که قفل رفتنش را هم باز کرد، بلیط سوریه به جای اروپا؛ چه جابهجایی حیرتانگیزی...
در منطقه هم به خوبی از پس وظایفش برآمد، فرماندهانش هم از او کاملاً راضی بودند، و خدا خواست که در آخرین گام بیرون کردن داعش، او هم به جمع شهدای اسلام اضافه شود.
حبیب آنجا که دستی برفشاند
مُحب ار سر نیَفشاند بخیلاست
جای خالی بابک بعد از شهادتش در همه جای شهر دیده میشد.
یادگارهای بابک به اندازۀ کافی دل پدر و مادر و خانوادهاش را به آتش میکشاند.
او انتخاب کرد؛ عاشقانه و آگاهانه رفت.
#شهید_بابک_نوری
#شهید_مدافع_حرم
#زندگینامه
#کپےبدونتغییردرعکس
تاریخ تولد
#07_21
#آھ_اے_شھادت...