eitaa logo
ف نقطه جعفریان
1.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
742 ویدیو
164 فایل
💥 تجارب و ایده نوشته های یک فعال فرهنگی... دیده می شوید 👇👇👇 https://daigo.ir/secret/2637741745
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا سلام خوبین یکی از دانش‌ آموزان توی مدرسه منو دید و گفت که شما توی پویش فرشتگان سرزمین من هستین ؟ گفتم بله 🤔 بعد گفت من با دوستم اومدم خواجو یادتون روسریشو براش بستین یکم فکر کردم اما خب یادم نبود بهش گفتم متاسفانه یادم نیست ولی خب واسه چی بعد گفت از اونشب به بعد دوستم واسه همیشه چادری شد بعد منم با کلی ذوق گفتم به دوستت بگو برامون تعریف کنه قضیه چادری شدنشو و واقعا خیلی از نظرم جالب بود 🥺 و حالا داستان چادری شدنش رو با قلم خودش ببینید 👇👇👇 سلام مبینا جان میخواستم‌ موضوع چادری شدنم رو براتون توضیح بدم که خودتون بفرستین برای یکی از همون مسئولان پویش برای غدیر با فاطمه و چند تا دیگه از بچه ها رفته بودیم پل خواجو که غرفه زده بودن یکی از اون غرفه ها مربوط به حجاب میشد من اونجا هرچی بهم گفتن بیا تا شالت رو برات درست کنیم نیومدم و دعوا کردم بعدم رفتم که تو اومدی دنبالم و باهام صحبت کردی که متقاعد شدم و اومدم😢 یکی از اون دختران شال منو برام درست کردن اما ...... تا خودم رو تو آیینه دیدم 😭😭😭😔😔😔😔😔😔😔😔😔😭😭😭😭😭 باورم نشد خودمم شرمنده شهدام 😔😔😔😔😔😔 اونجا تازه فهمیدم چقدر شهدا به گردن ما حق دارن یا خدااااااااااااااا چه جوری میتونم باور کنم این همه سال ......... بگذریم ... یک برگه بهم دادن گفتن نمی‌دونم چی بود بنویس انقد درگیر اون حجاب خودم تو آیینه شده بودم اصلا دقت به حرف کسی نمی‌کردم ولی برگه رو گرفتم و قول دادم به خودم و خدا و حضرت علی و شهیدانی که خون دادن تو این راه 😭😭😭😭😭😭 دارم با گریه اینا رو می‌نویسم 😔😔😔😔 باورم نمیشه مبینا من چادری شدم من الان اومدم تو راهی که راه شهدا بود و ما ازش غفلت داشتیم تازه دارم میفهمم چادریا چرا با غرور راه میرن چون چادر واقعا مثل مروارید هستش به آدم غرور میده من با عمق وجودم میگم مچکرم از این گروه که باعث شد من و مطمئنم خیلیای دیگه به خودشون بیان اجرشون با سید الشهدا باشه ❤️❤️❤️ ════════════════ https://eitaa.com/joinchat/1937768547C797e16ff99 پویش فرشتگان سرزمین من اصفهان ༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻༻
سلام دوستان ان‌شاءالله تو راه مشهد هستیم.. تو راه‌آهن سمنان به چند نفر کشف حجاب به روشِ «بگو و برو» که آقا فرمودن، تذکر دادم، یا سر کردن یا نکردن مشکلی هم پیش نیومد . . اما می‌خوام براتون از یه مورد خاص بگم.. همون راه آهن یه دختر بچه خیلی حالمو خراب کرد خیلی درشت هیکل نبود اما مشخص بود بالای ۹ سالشه .. کشف حجاب، حتی روسری همراهش نبود، موهای بلند و خوشگل، چهره دلبر، بلوز کراپ و شلوارک رو زانو!!! همینقدر کوتاه 😶‍🌫😬 مامانش هم بلوز کوتاه، شلوار لی جذب و خوش اندام.. همون‌اندازه هم دلبر و ناز مثل دخترش.. وای از باباش چاق، قد بلند، هیکلی، ظاهراً عبوس 🤨(امان از ترس.. وقتی نخوای تذکر بدی همه رو ترسناک می‌بینی😂) راه‌آهن خلوت بود و دور و بر دختربچه به شدت شلوغ خیلی سخت بود برام.. نمی‌دونستم چطور میتونم تذکر بدم.. 😢 از خدا خواستم خودش یه راهی پیش روم بذاره.. تا اینکه پشت سرشون اومدیم سوار قطار شدیم‌‌.. 😎 دقیقاً صندلی‌هامون کنار هم بود.. گفتم خدایا شکرت ردیف کردی باقیش هم خودت کمکم کن. 🙈🤲 الحمدلله کمی از مسیر گذشت مامانِ دختر خانم خودش بحث رو باز کرد راجع به خودش و مامانبزرگش که همراهش بود .. خلاصه تا آخر هی من میوه تعارف کنم هی او بیسکوییت 😅 تا بالاخره فرصتش ایجاد شد و بعد کلی لاحول‌ولاقوة‌الابالله گفتن بالاخره قفل دهن من هم باز شد. جونم براتون بگه، خیلی این خانم صفای باطن داشت.. خیییییییلی، مامانبزرگ پیر و مریضش رو تنهایی داشت میبرد مشهد شوهرش هم باهاشون نیومد.. و واقعا به این پیرزن با مهربونی و کریمانه محبت می‌کرد.. تلفن هم که صحبت میکرد بهش میگفتن چرا مسئولیت قبول کردی؟ چیزیش بشه جواب بچه‌هاشو چی میدی؟ می‌گفت آقا امام رضا دعوتش کرده مطمئنم خودش هم هواشو داره.. 😌 مامانش هم پیاده روی کربلا بود.. خودش اهل نماز بود، مودب و خوش برخورد.. کوکو سیب زمینی رو بدون تخم مرغ درست کرده بود گفتم چرا؟ گفت آخه تو قطار مردم اذیت میشن از بوی تخم مرغ حق‌الناسه.. خلاصه صفای باطنش باعث شد رابطه دوستی خوبی بینمون شکل بگیره.. میانه مسیر بودیم که دلو زدم به دریا و دلتون نخواد با یه مشت پسته تازه نوبرونه رفتم پیش مامانبزرگش.. 🤪 راستش برخوردی که با مامانبزرگش داشت منو یاد مادربزرگ مرحوم خودم و رابطه دوستی صمیمی و خوبی که بینمون بود انداخت 😭 رفتم کلی با پیرزن صحبت و خوش و بش و کلی ازشون تعریف کردم و در نهایت گفتم یه چیزی می‌خوام بگم، می‌دونم شاید تلخ باشه اما لطفاً ازم ناراحت نشو چون دوست دارم میگم.. بنده خدا گفت نه اتفاقاً من خیلی از شما خوشم اومده خیلی نسبت بهت حس محبت‌امیزی دارم و از این حرفا گفتم قربونت برم من هم خیلی دوست دارم و خیلی از منشت خوشم اومد.. میگم تو که آنقدر ماهی آنقدر مومن و عاشق امام رضا (ع)، حیف نیست با این صفای باطنی که داری، به خدا به حالت غبطه خوردم.. کاش ظاهرت هم مثل باطنت کنی.. اعتقاداتش عالی بود، هر هفته ندبه بره، اهل معرفت بود واقعاً همه‌ی حرفش هم که این پوشش رو برای خودش و دخترش انتخاب کرده بود یه چیز بود.. همنوایی با جماعت!! ☹️ البته خودش نگفت من از حرفهاش فهمیدم، دخترش هم حجاب رو دوست داشت اما بین دوستاش خجالت می‌کشید.. این همونه که از مرتبه تذکر رد میشه و فرصت و شرایطش هم هست و باید تبیین کرد. خب یه تبیین ریزی هم انجام شد که صفای باطن کافی نیست ظاهر و باطن رو باید یکی کرد و وقتی این دنیا فانیه، حرف مردم چه اهمیتی داره، مهم آرامشیه که خودت گفتی تو نماز اول وقت و مناجات و ارتباط خوبت با ائمه به دست میاد و چه خوبه که با گوش دادن به حرف خدا و ائمه اطهار علیهم السلام اونا رو از خودمون راضی کنیم.. میدونی که قربونت برم آخه حجاب حرف خداست.. واقعا حرفهام رو با جون و دل گوش داد و پذیرفت، هرچند فورا درست نکرد و اساسا نمیشد که پوشش رو درست کنه، اما یه مقدار روسریشو آورد جلوتر و برام گفت که مثل روز براش روشنه که حرفهام حقه.. خلاصه گفتگومون به این جمله ختم شد که ان‌شاءالله همینجا با امام رضا جانمون عهد ببند و ظاهرت هم عین باطنت کن.. خیلی خوبی حیفه به خدا .. 🥺 میشه شما هم براش دعا کنید.. 🤲🌷 آخ که نمی‌دونید فارغ از اینکه با حجاب میشه یا نه،، چقدررررررر خوشحالم که بی‌تفاوت نبودم 🙃😌 استاد تقوی ممنونم 🌷 ┏━━━━━♡━━━━━ 🌱 @reyhanehayesemnan |› ┗━━━━━♡━━━━━