eitaa logo
جهاد
47 دنبال‌کننده
131 عکس
335 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سال 59 بود. برنامه بسیج تا نیمه شب ادامه یافت. دو ساعت مونده به صبح کار بچه‌ها تموم شد. ابراهیم بچه‌ها را جمع کرد. از خاطرات کردستان تعریف می‌کرد. خاطراتش هم جالب بود هم خنده‌دار. بچه‌ها را تا اذان بیدار نگه داشت. بچه‌ها بعد از نماز جماعت صبح به خانه‌هایشان رفتند. ابراهیم به مسئول بسیج گفت: اگر این بچه‌ها همان ساعت می‌رفتند معلوم نبود برای بیدار می‌شوند یا نه. شما یا کار بسیج را زود تمام کنید یا بچه‌ها را تا اذان صبح نگهدارید که نمازشان قضا نشود.
ابراهیم در جمع بچه ها شروع به مداحی کرد. صدای ابراهیم به خاطر خستگی و طولانی شدن مجالس گرفته بود. بعد از تمام شدن مراسم، یکی دو نفر از رفقا با ابراهیم شوخی کردند و صدایش را تقلید کردند. ابراهیم عصبانی شد و گفت: من مهم نیستم، اینها مجلس حضرت را شوخی گرفتند. قسم خورد که دیگر مداحی نمی کنم! قبل از اذان صبح احساس کردم کسی دستم را تکان میدهد. چهره نورانی ابراهیم بالای سرم بود. گفت: پاشو، موقع اذانه. بچه های دیگر را هم صدا زد. بعد هم اذان گفت و #نماز جماعت را برپا کرد. بعد از نماز و تسبیحات، ابراهیم شروع کرد به مداحی حضرت زهرا(س)! بعد از صبحانه به همراه بچه ها به سمت سومار برگشتیم. بین راه دائم در فکر کارهای او بودم. ابراهیم نگاه معنی داری به من کرد و گفت: می خواهی بپرسی با اینکه قسم خوردم، چرا روضه خواندم؟! گفتم: خوب آره، شما دیشب قسم خوردی که... گفت: چیزی که می گویم تا زنده ام جایی نقل نکن. دیشب خواب به چشمم نمی آمد. اما نیمه های شب کمی خوابم برد. یکدفعه دیدم وجود مقدس حضرت زهرا(س) تشریف آوردند و گفتند: نگو نمی خوانم، ما تو را دوست داریم... ❤️۲۲ بهمن، سالروز شهادت #شهید_ابراهیم_هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 حرفهای خواهر در برنامه ❤️ جای تابلوهای شهید در قلب ماست. ما تا آخر ایستاده ایم...
15.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷شب‌ عاشورایی ابراهیم هادی و رفقای شهیدش! صوت آسمانی تلاوت قرآن و «عهد شفاعت» او با رفقای شهیدش آنچه می‌شنوید بخشی از نوار ضبط شده در شب شانزدهم بهمن ماه ۱۳۶۱ و یک شب قبل از عملیات والفجر مقدماتی می‌باشد. ━━━🌹👊🌹━━━ https://eitaa.com/jahad66