بسم الله الرحمن الرحیم
کدام مردم و کدام فشار؟
خطیب ارجمند و دوست داشتنی ، جناب حاج شیخ حسین انصاریان بر منبر گفته اند :«مردم را نباید عصبانی کرد و به آنها فشار آورد چرا که با فشار، کسی دیندار نمیشود. در دهه عاشورا به خانمهای بیحجاب و بدحجاب فشار نیاورید تا بتوانند در این مجالس شرکت کنند»
مطلب استاد انصاریان حالا تیتر اول روزنامه سازندگی (اصلاح طلب) شده و در سایر روزنامه ها و رسانه هاشان منعکس شده است
چندتا سوال برایم پیش آمده و اگر کسی با ایشان ارتباط داره ، جوابش را برای بنده بگیره:
:1-الان که بی حجابها خیلی راحت در خیابانها قدم می زنند. این فشار دقیقا کجاست؟
2- دقیقا این مردم که نباید آنها را عصبانی کرد، کی هستند؟ آیا اکثریت ملت متدین ایران مردم هستند یا عده قلیلی که یا از ناآگاهی و یا از عناد از عفت و حجاب خود به عنوان یک حربه استفاده می کنند؟
3-الان مردم (اکثریت) از حجاب عصبانی هستند یا از بی حجابی؟
4- قبلا در مورد اهمیت عفاف و حجاب سخنانی داشتید . چرا در یک سال گذشته که این معضل نمایان شده ، دو تا منبر با آن بیان شیوا و تأثیرگذارتان در مورد حجاب و بی حجابی اختصاص نمی دهید؟
آدرس کانال اینجانب@kootahgooya
24.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضرت زهرا علیها سلام به کدام مجلس روضه عنایت بیشتری دارند و در آن شرکت می کنند؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام علیکم صبحتون منور به انوار الهی
🖤✨روز تاسوعا
🖤✨روز پاكترين عشق است
🖤✨روز وفاداريست
🖤✨روز برادريست
🖤✨روز درس زندگيست
🖤✨روز آموختنست
🖤✨روز ادب و احترامست
🖤✨روز جوانمرديست
🖤✨روز سقاى دشت كربلا
🖤✨روز حضرت
🖤✨ابوالفضل عباس(ع) است
تاسوعا بر شما عزيزان تسليت✨🖤
119-120 (2).mp3
4.47M
📢🍃📖🍃📖🍃📖📢
تفسیر آیات ۱۱۹ و ۱۲۰ سوره مائده توسط استاد قرائتی:
قَالَ اللَّهُ هَٰذَا يَوْمُ يَنفَعُ الصَّادِقِينَ صِدْقُهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻭ ﺻﺪﻗﺸﺎﻥ ﺳﻮﺩ ﺩﻫﺪ . ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻬﺸﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺯﻳﺮِ [ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥِ ] ﺁﻥ ﻧﻬﺮﻫﺎ ﺟﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ، ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺟﺎﻭﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﺪ ، ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺧﺸﻨﻮﺩ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﺸﻨﻮﺩﻧﺪ ; ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﻱ ﺑﺰﺭﮒ .(١١٩)
لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا فِيهِنَّ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
ﻣﺎﻟﻜﻴّﺖ ﻭ ﻓﺮﻣﺎﻧﺮﻭﺍﻳﻲ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎﺳﺖ ، ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺳﻴﻄﺮﻩ ﺧﺪﺍﺳﺖ ، ﻭ ﺍﻭ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻱ ﺗﻮﺍﻧﺎﺳﺖ .(١٢٠)
هدایت شده از محمد رسول الله(ص)
6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا وجود مدیران فاسد در حکومت اسلامی طبیعی است؟
🔹آیا با وجود برخی مدیران و فرماندهان فاسد منصوب شده امیرالمومنین و امام حسن مجتبی(علیهماالسلام)، حکومت ایشان اسلامی بود یا نبود؟!
🔹بخشی از سخنرانی امشب #حجت_الاسلام_عالی در حسینیه امام خمینی(ره) و در محضر رهبر معظم انقلاب
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
هدایت شده از محسن مجتهدزاده « شیخ قمی »
23.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواهر من! دختر من! باخدا قهر نکن!
🪓کشف حجاب بازی در پازل دشمن است.
💥🔥این درگیری ها از سوی دشمن با هدف سوریه سازی ایران است!
✅به کانال شیخ قمی بپیوندید👇
➖➖➖➖
کانال سخنرانی جهاد تبیین | حمایت مالی
🆔 @Tablighgharb
📿چرا ما هرچقدر کار خیر و نیک انجام میدهیم ؛ به مقام و درجات بالا نمیرسیم؟
✳️ تا خودت پاک نباشی، پاک بهت نمی دهند.
ظرفی که برای آب خوردن انتخاب می کنی باید پاک باشد. اگر من ظرف باطنم آلوده باشد، این توقع درستی نیست که از خدا پاکیزه بخواهم.
🔵باید با خودت قرار بگذاری به کسی پرخاش نکنی. ما زیارت می رویم، نماز جماعت می خوانیم، ماه رمضان روزه می گیریم،
پس چه می شود که توفیق نداریم و پیشرفت نمی کنیم؟
💥وقتی بررسی کنیم می بینیم ریشه تمام مشکلات زبان است.
با حرف کسی را می زنیم یا غضب و پرخاش می کنیم.
🌹آیت الله بهاءالدینی می فرمودند: پرخاش، برکات زندگی را می برد.
📝کسی اول نامه خطاب به خواجه نصیر گفته بود:
یا ایها الکلب ابن کلب (ای سگ، پسر سگ) فلان مسأله علمی چه طور است؟
💠خواجه نصیر هم در جواب نوشته بود كه جواب مساله این است و در آخر نامه نوشت:
🔴اما صحبت تو درباره سگ؛
سگ حیوانی است که چهاردست و پا راه می رود و بدنش از پشم پوشیده است. من دوپا هستم و آن طور نیستم و... والسلام. تمام!
❗️نه پرخاشی نه غضبی! ما بودیم حداقل یه چیزی مینوشتیم در جوابش!
🌸 یک خشم فرو خوردن، آدم را از هزار رکعت نماز زودتر به خدا می رساند. خیلی حرف بزرگی است...
💠من مومنی را می شناختم که آقا انقدر این تلخ بود،می رفت تو مسجد تمام نوافل،تمام مستحبات انجام میداد.
✳️اما خانه که می آمد انگار اژدها وارد شده! چرا در این روغن باز است؟چرا اینجا اینجوری است و... فکر می کرد خودش ملائکه است، وقتی مُرد زن و بچه اش آرام شدند.
💥اینجوری که آدم به خدا نمی رسد !هی هزار رکعت نماز بخوان بعد هم برو داد بزن؛ به هیچ جا نمیرسی!
🌟پس باید اول باطنمان پاکیزه شود تا رشد کنیم...
🌻پیامبر صلی الله علیه و آله:
بدانيد كه خشم پاره آتشى🔥 در دل انسان است. مگر چشمان سرخش و رگ هاى گردنش را (هنگام خشم) نديده اند.
هر كس چنين احساسى پيدا كرد، روى زمين بنشيند.
📚مفردات الفاظ قرآن ص 608
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹
هوالعزیز
مقبل کاشانی شاعر فقیری بود که خیلی آرزوی زیارت امام حسین (ع) را داشت.
سرانجام یکی از دوستان خرج سفر زیارتش را تقبل کرد، اما در مسیر کاشان به کربلا، در حوالی گلپایگان، کاروان، گرفتار دزدان شد واز هم پاشید ، چون پول و اعتباری نداشت، مجبور شد در گلپایگان ماندگار بشود .
محرم از راه رسید .
مثل همه شیعیان در مجالس عزاداریها شرکت میکرد، درشب عاشورا اشعار خاصی را که خودش سروده بود خواند و در مجلس غوغا کرد ….
همان شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید، به کربلا مشرف و وارد صحن شد .
خواست بطرف ضریح برود . از ورودش جلوگیری کردند .
مقبل با خودش گفت؛ خدایا نباید از ورود به حرم مانع بشوند .
یکی گفت؛ درست میگویی مقبل.
اما الان حضرت فاطمه زهرا (س) و حضرت خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند، چون تو نامحرمی اجازه ورود نداری.
سپس مقبل را به قسمتهای دیگر حرم هدایت کردند.
در سمت غربی صحن مطهر، مجلس با شکوهی بود ، که پیامبر خدا محمد مصطفی (ص) تا حضرت آدم(ع) در آنجا حضور داشتند.
مقبل میگوید : در این لحظه حضرت رسول (ص) را دیدم که فرمود :
بروید به محتشم بگوئید بیاید.
دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد.
حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند؛
ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفتدحضرت میفرمودند؛ برو بالاتر، تا پله نهم رسید، ایستاد و منتظر دستور پیامبر بود .
حضرت فرمودند؛
ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان.
و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش:
کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا
در خاک و خون طپیده میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار میگریست
خون میگذشت از سر ایوان کربلا
نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک
زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا
اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد …
حضرت رسول (ص) گریه کنان فرمودند :
ای پدران من، ای عزیزان ببینید، با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند .
سپس اشاره کردند که محتشم باز هم بخوان؛
محتشم ادامه داد:
روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار
خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار
در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمودند؛
باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده .
محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد:
یا رسول الله،
این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست
وین صید دست و پا زده در خون حسین توست.
این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی
دود از زمین رسانده به گردون حسین توست
این ماهی فتاده به دریای خون که هست
زخم، از ستاره بر تنش افزون، حسین توست.
با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کردند و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکردند و ملکی این شعر محتشم را میخواند:
خاموش محتشم که دل سنگ آب شد
بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد
خاموش محتشم که از این حرف سوزناک
مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد.
- محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد . پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص) عبای خود را بر دوش محتشم انداخت.
مقبل میگوید :
من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود .
مأیوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حوری مرا صدا میزند .
ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمودند :
به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند .
مقبل گوید؛ رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمودند برو بالاتر، فهمیدم . مقام محتشم از من خیلی بالاتر است .
شروع کردم به خواندن اشعارم:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت.
هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
عزیز فاطمه از اسب سر نگون گردید
بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد.
تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت ؛
مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها غش کرد .
مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمودند .
ناگهان امام حسین (ع) را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد :
ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد .
مقبل گوید:
در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند.
التماس دعا