eitaa logo
جهاد نفس
408 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
13 فایل
ادمین⬅️ @mohammadtaha1 تبادل⬅️ فقط ویو... @Asalkhane 🌸⃟🌙 کانالهای ما: @bachehayeranghinkamani @berangeeshgh @jahadenafs @tal_ngor @basir1 تبلیغات : @tablighemahdiyar @tareffe
مشاهده در ایتا
دانلود
💢زیارت ائمه در روز سه شنبه 🔸خواندن این نامه فقط یک دقیقه زمان می‌برد .
کربلایی‌حسین طاهری4_5837221774898498528.mp3
زمان: حجم: 3.34M
📝 ای شام کربلای تو یا زین‌العابدین 🎤 کربلایی‌ حسین_طاهری ویژه شهادت 🏴 ماه
حاج‌امیر کرمانشاهی4_5837221774898498527.mp3
زمان: حجم: 8.32M
📝 ناقۀ بی‌جهاز بماند... 🎤 حاج‌امیر کرمانشاهی ویژه شهادت 🏴 ماه
حاج‌امیر کرمانشاهی4_5837221774898498504.mp3
زمان: حجم: 4.16M
📝 اثر غل و زنجیر... 🎤 حاج‌امیر کرمانشاهی ویژه شهادت 🏴 ماه
▪️ حماسه‌ای که امام زین‌العابدین (ع) در مجلس یزید آفرید! 🔹 در روز جمعه‌اى در شام نماز جمعه است. ناچار خود یزید باید شرکت کند. اول آن خطیبى که به اصطلاح دستورى بود، رفت و هرچه قبلا به او گفته بودند گفت؛ تجلیل فراوان از یزید و معاویه کرد، هر صفت خوبى در دنیا بود براى این‌ها ذکر کرد و بعد شروع کرد به سبّ کردن و دشنام دادن على (ع) و (ع) به عنوان اینکه این‌ها -العیاذ بالله- از دین خدا خارج شدند، چنین کردند، چنان کردند. 🔸 زین‌العابدین (ع) از پاى منبر نهیب زد: «أیهَا الْخَطیبُ! اشْتَرَیتَ مَرْضاةَ المَخْلوقِ بِسَخَطِ الْخالِق» تو براى رضاى یک مخلوق، سخط پروردگار را براى خودت خریدى. بعد خطاب کرد به یزید که آیا اجازه مى‌دهى من بروم بالاى این چوب‌ها دو کلمه حرف بزنم؟ یزید اجازه نداد. 🔹 آن‌هایى که اطراف بودند، از باب اینکه على بن حسین (ع)، حجازى است، اهل حجاز است و سخن مردم حجاز شیرین و لطیف است، براى اینکه به اصطلاح سخنرانى‌اش را ببینند، گفتند: اجازه بدهید، مانعى ندارد. ولى یزید امتناع کرد. پسرش آمد و به او گفت: پدرجان! اجازه بدهید، ما مى‌خواهیم ببینیم این جوان حجازى چگونه سخنرانى مى‌کند. گفت: من از این‌ها مى‌ترسم. این‌قدر فشار آوردند تا مجبور شد؛ یعنى دید دیگر بیش از این، اظهار عجز و ترس است؛ اجازه داد. 🔸 ببینید این زین‌العابدین (ع) که در آن وقت از یک طرف بیمار بود (منتها بعدها دیگر بیمارى نداشت، با ائمّه دیگر فرق نمى‌کرد) و از طرف دیگر اسیر، و به قول معروفِ اهل منبر چهل منزل با آن غُل و زنجیر تا شام آمده بود، وقتى بالاى منبر رفت چه کرد! چه ولوله‌اى ایجاد کرد! یزید دست و پایش را گم کرد. گفت الآن مردم مى‌ریزند و مرا مى‌کشند. 🔹 دست به حیله‌اى زد. ظهر بود، یک‌دفعه به مؤذّن گفت: اذان! وقت نماز دیر مى‌شود. صداى مؤذّن بلند شد. زین‌العابدین (ع) خاموش شد. مؤذّن گفت: «الله اکبَرُ، الله اکبَرُ»، امام حکایت کرد: «الله اکبَرُ، الله اکبَرُ». مؤذّن گفت: «اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا الله، اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا الله»، باز امام حکایت کرد، تا رسید به شهادت به رسالت پیغمبر اکرم (ص). تا به اینجا رسید، زین‌العابدین (ع) فریاد زد: مؤذّن! سکوت کن. رو کرد به یزید و فرمود: یزید! این که اینجا اسمش برده مى‌شود و گواهى به رسالت او مى‌دهید کیست؟ ایهاالناس! ما را که به اسارت آورده‌اید کیستیم؟ پدر مرا که شهید کردید که بود؟ و این کیست که شما به رسالت او شهادت مى‌دهید؟ تا آن وقت اصلا مردم درست آگاه نبودند که چه کرده‌اند. 🔸 آن‌وقت شما مى‌شنوید که یزید بعدها اهل بیت پیغمبر (ص) را از آن خرابه بیرون آورد و بعد دستور داد که آنها را با احترام ببرند. نعمان بن بشیر را که آدم نرم‌تر و ملایم‌ترى بود، ملازم قرار داد و گفت: حداکثر مهربانى را با این‌ها از شام تا مدینه بکن. 🔹 این براى چه بود؟ آیا یزید نجیب شده بود؟ روحیه یزید فرق کرد؟ ابداً. دنیا و محیط یزید عوض شد. شما مى‌شنوید که یزید، بعد دیگر پسر زیاد را لعنت مى‌کرد و مى‌گفت: تمام، گناه او بود. اصلا منکر شد و گفت من چنین دستورى ندادم، ابن زیاد از پیش خود چنین کارى کرد. چرا؟ چون زین‌العابدین (ع) و زینب (س) اوضاع و احوال را برگرداندند. 📚 حماسه حسینی [شهید مطهری] ؛ ج ۱ ص ۲۹۳ با تلخیص
🔴 درمان بیماری های صعب العلاج 🔵 آیت الله کشمیری(ره) فرمودند: 🌕 برای امراض صعب العلاج هر روز خوانده شود و به علیه السلام تقدیم گردد. 📚 روح و ریحان،ص ۸۰ علما
⭕️ مردم دنیا بر شش دسته هستند؛ شما از کدام دسته‌اید؟! شیخ صدوق رحمه‌الله به اسناد خود از زرارة بن أوفی روایت می‌کند که گوید: روزی به محضر مقدّس صلوات‌الله‌علیه وارد شدم و حضرت به من فرمودند: 🔴 «ای زراره! مردم در روزگار ما به شش دسته تقسيم می‌شوند: شير و گرگ و روباه و سگ و خوک و گوسفند! و اما ، همان پادشاهان و حکّام دنیا هستند كه هر يک از آنان دوست دارد بر ديگری غلبه كند و مغلوب كسى واقع نشود؛ و اما ، همان بازاریان و کسبۀ شما هستند كه هرگاه مى‌خواهند جنسی را بخرند، از آن بدگويى مى‌كنند (تا به قیمت پائین‌تر بخرند) و هرگاه مى‌خواهند کالایی را بفروشند، از آن تعريف مى‌كنند (تا به قیمت بالاتر بفروشند = معروفند به گرگِ بازار!)؛ و اما ، همان كسانى هستند كه از طريق دين خود مى‌خورند و به آنچه با زبانشان برای مردم توصیف مى‌کنند در دل خود اعتقادى ندارند؛ و اما ، همان كسانى هستند كه با زبان خود بر مردم پارس و فحاشی مى‌كنند و مردم از شرّ زبانشان در ظاهر به آنان احترام مى‌گذارند؛ و اما ، همان مردهاى مخنّث و زن‌نما هستند كه هرگاه از آنان دعوت به تن دادن به هر فحشايى شود اجابت مى‌كنند؛ و اما ، همان مؤمنان هستند كه دیگران پشمهايشان را مى‌چينند و گوشتشان را مى‌خورند و استخوانشان را مى‌شكنند؛ پس از گوسفند در ميان جمع شير و گرگ و روباه و سگ و خوک چه كارى ساخته است؟!» 💠 «زرارة ابن أوفى قال: دخلت على علي بن الحسين عليهماالسلام فقال: يا زرارة الناس في زماننا على ست طبقات: أسد وذئب وثعلب وكلب وخنزير وشاة: فأما الأسد فملوك الدنيا يحب كل واحد منهم أن يغلب ولا يغلب، وأما الذئب فتجاركم يذموا إذا اشتروا ويمدحوا إذا باعوا، وأما الثعلب فهؤلاء الذين يأكلون بأديانهم ولا يكون في قلوبهم ما يصفون بألسنتهم، وأما الكلب يهر على الناس بلسانه ويكرهه الناس من شره لسانه، وأما الخنزير فهؤلاء المخنثون وأشباههم لا يدعون إلى فاحشة إلا أجابوا، وأما الشاة فالذين تجز شعورهم ويؤكل لحومهم ويكسر عظيم، فكيف تصنع الشاة بين أسد وذئب وثعلب وكلب وخنزير؟» 📚 خصال (شیخ‌صدوق)، ج۱، ص۳۳۸، ح۴۳ بحار الانوار (علامه‌مجلسی)، ج۶۷، ص۱۰ 🍂 «یا حجّة بن الحسن العسکری عجّل علی ظهورک.»