eitaa logo
جهاد نفس
409 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.4هزار ویدیو
13 فایل
ادمین⬅️ @mohammadtaha1 تبادل⬅️ فقط ویو... @Asalkhane 🌸⃟🌙 کانالهای ما: @bachehayeranghinkamani @berangeeshgh @jahadenafs @tal_ngor @basir1 تبلیغات : @tablighemahdiyar @tareffe
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تربیت فرزند 🍃
4.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 یه عده بُردن، یه عده هم مُردن! @tal_ngor
🍃🌸 💠 نماز آزادگان 🕯 شهید نماز 🕯 ❇️ بعد از عملیات والفجر 8 ما را اسیر کردند. دوازده نفر بودیم که در یک زیرزمین کوچک زندانی شدیم. همراهان من که بسیجی و پاسدار بودند، زخم های عمیقی بر بدنشان وجود داشت. ❇️ بعثی ها به جراحات آن ها هیچ توجهی نمی کردند و از شکنجه ی آن ها ابایی نداشتند. دست هایمان را با سیم تلفن طوری محکم بسته بودند که سیم در گوشت مچ دست ها فرو رفته بود. ❇️ چهار روز گرسنه و تشنه به سر بردیم. را در حالت اضطرار می خواندیم. روز چهارم نزدیک ساعت ده شب چند افسر عراقی درون زیرزمین آمدند. ❇️ از این که تعادل نداشتند، فهمیدیم که مست هستند. همان لحظه یک برادری در بود. آن ها با دیدن او به سویش حمله بردند. ❇️ یکی از آن ها با شقاوت و دیوانگی با هر دو پا بر سر آن برادر نمازگزار پرید و دیگران هم با مشت و لگد به جانش افتادند. آن مؤمن ساجد، بی هوش شد. ❇️ افسران بعثی او را بالای پله ها بردند و به طرف پایین رهایش کردند. آن مؤمن خداپرست آرام آرام به رسید. 📚 قصه ی نماز آزادگان، ص 58، خاطره‌ی محمدحسن شیخ محمدی. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
✳️ آرزو داشت تا جایی که می‌شود شبیه امامش باشد 🔻 سرش را آورد بالا و این‌بار با التماس و بغض خیره شد توی چشم‌هایم و گفت: «مامان جان! می‌دونید داریم تا شهادت. دلم می‌خواد طوری شهید بشم که احتیاج به غسل نداشته باشم؛ مثل بدنم بمونه روی زمین، زیر آفتاب. دعا می‌کنی برام؟» 🔸 نمی‌فهمیدم این بچه کجاها را می‌دید. غافلگیر شده بودم. من فوق فوقش دعا می‌کردم پسرم با شهادت عاقبت‌به‌خیر بشود اما پسرم، فقط آن را نمی‌خواست؛ آرزو داشت تا آنجا که می‌شود، شبیه باشد. 📚 از کتاب | روایت زندگی اشرف‌سادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان 📖 صفحات ۱۹۰ و ۱۹۱ ❤️ 📗
✳️ ذکر شهادت 🔻 ما مصطفی را با آشنا کردیم، ولی خودش شده بود پایه‌ی مجلس حاج آقا. یک جلسه که دور حاج آقا جمع شده بودیم، مصطفی پرسید «حاج آقا، یه ذکر بده شیم.» حاج آقا گفت «شما اول کارِتون رو تموم کنید، بیاید بهتون می‌گم چیکار کنید که شهید شید.» نمی‌دانم، شاید همان جمله‌ای که حاج آقا گفت، ذکر بود. حتما مصطفی کارش را تمام کرده بود. 📚 کتاب ۲۲ | خاطرات ❤️ 📌 پ.ن: مصطفی احمدی روشن دانشمند جوان کشورمان، در تاریخ ۲۱ دی‌ماه ۹۰ طی عملیاتی تروریستی به دست کوردلان دنیای استکبار به شهادت رسید.
✳️ انسان پیوسته در حال مرگ و حیات است 🔻 انسان در دنیا مسافری است که در مراتب دائما باید سیر کند و خود را تحت تربیت رشد دهد تا کاملا مطیع مراتب عالی‌تر نفس گردد. این سفر یعنی سراسر مرگ و شهادت؛ مردن از مرتبه‌ی نفس اماره و زنده شدن در مرتبه‌ی نفس لوامه؛ که این حداقل سیر انسان مؤمن است؛ «موتوا قبل ان تموتوا». 🔸 انسان پیوسته در حال مرگ و حیات است و باید از مراتب دون نفس بمیرد و به زنده شود. در چنین فرهنگی، انسان در دار دنیا دائماً در حال خرید و فروش است و به تعبیر زیبای امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، برخی و خود را به دنیای دون می‌فروشند و در همان مراتب حیوانی نفس می‌مانند و عمری را می‌کنند تا به خاک سپرده شوند، و برخی دیگر با رها کردن نفس اماره، پله‌پله مراتب عالی‌تر نفس را طی می‌کنند و با هر مرگی، شهادتی جدید نصیبشان می‌شود و رزقی زیباتر در کنار محبوب دریافت می‌کنند. 👤 📚 برگرفته از کتاب 📖 صفحات ۸۹ و ۹۰ #⃣
🕊 شهید سید مرتضی آوینی حیات عند رّب نقطه پایانی معراج بشریّت است که به آن مقام جز با شهادت دست نمی توان یافت . . .
دیروز تشریف نداشتید؟! برای انجام مأموریت، عازم تهرانم و نمی‌توانم همراه دوستان به دیدار آقا بروم. فردا صبح که برمی‌گردم قم، آن‌قدر دل‌تنگ آقا هستم که قبل از هر کاری می‌روم خدمت‌شان. بعد از سلام‌علیک؛ می‌فرمایند: «دیروز تشریف نداشتید؟!»، دلم غَنج می‌زند. باورم نمی‌شود نبودنم به چشم‌شان آمده باشد. می‌گویم: «مجبور شدم برای انجام کاری به تهران بروم.» می‌گویند: «شما هر وقت جایی می‌خواهید بروید، به ما بگویید که بدانیم چه دعایی در حق شما بکنیم.» چیزی نمی‌گویم. تنها خیره می‌شوم به چشم‌هایی که از مهربانی لبریز است. . درخانه اگر کس است ؛ بر اساس خاطرهٔ یکی از شاگردان . .
🔰رهبر انقلاب خطاب به پیشکسوتان و فعالان حوزه فرهنگ دفاع مقدس: امثال شهید حُججی‌ها محصول روایتِ درست دفاع مقدس هستند 🔻 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در دیدار جمعی از پیشکسوتان و فرماندهان دفاع مقدس: آن وقتی احساس رضایت کنید که ببینید نوجوان دبیرستانی شما، جوان دانشجوی شما با همان چشم به دفاع مقدّس نگاه میکند که شما نگاه میکنید؛ همان برداشت را از دفاع مقدّس دارد و از حوادثی که در پی دفاع مقدّس پیش آمده. اگر چنانچه این شد، موفّقیّت در آینده در میدانهای گوناگون حتمی است. 🔺 کما اینکه ما تا حالا هم موارد مختلف روایتهای درست و تأثیر آن را دیدیم. یعنی همین جوانهایی که رفتند در دفاع از حرم و به شهادت رسیدند، اینها کسانی هستند که سالها بعد از پایان جنگ به دنیا آمده بودند. امّا ماجراهای مهمّ شهدای بزرگ دوران دفاع مقدّس، یک جوانی مثل مثلاً شهید حججی را، یا آن جوان دُرچه‌ای را یا دیگری را وارد میدان میکند و با آن شهامت و شجاعت و مثل همان دوران دفاع مقدّس میروند و میکنند و به میرسند. ۱۴۰۱/۰۶/۳۰ 🏷
🏴 ویژه 🌸 (ع) و 🌷(ع) 💠نام:حسن(ع) 💠لقب:مجتبی(ع) 💠کنیه:ابومحمد 💠نام پدر:علی(ع) 💠نام مادر:فاطمه(س) 💠تاریخ ولادت:15رمضان 💠سال ولادت:سوم هجری 💠محل ولادت:مدینه 💠مدت امامت:.10سال 💠مدت عمرشریف:47 سال 💠تاریخ شهادت:7صفر برخی روایات 28صفر 💠سال شهادت:50هجری 💠محل شهادت:مدینه منوره 💠سبب شهادت : به تحریک معاویه توسط همسرش جعده 💠محل دفن :مدینه قبرستان بقیع 💠تعداد فرزندان:8پسرو7دختر 💠خلیفه زمان شهادت:معاویه 📌منبع:کتابک عترت/ محمد حسین قاسمی
سید علی موسوی به فیض رسید
🏴🏳️🏴🏳️🏴 🔳 *حرف‌های مدینه* 🍃 در روزهایی که دختر بزرگوار پیامبر اکرم در بستر بیماری است، مدینه یک دنیا حرف دارد: ◾️ از نگاه‌های پُر‌معنای فاطمه سلام‌الله‌علیها به علی علیه‌السلام که گویا سفارش فرزندانش را می‌کند. ◻️ از نگاه عمیقش به حسن علیه‌السلام که تمنا می‌کند، هرگز از ماجرای محلۀ بنی‌هاشم و کوچه و غلافِ شمشیر با پدر، سخن نگوید. ◾️ از نگاه بغض‌آلودش به حسین علیه‌السلام که گویی با او وعدۀ دیدار می‌گذارد، گاه در تنور خولی، گاه در گودال قتلگاه. ◻️ و از نگاه محبت‌آمیزش به زینب سلام‌الله‌علیها که با نگاهش به او می‌گوید: «همه جا با تو خواهم بود، دخترم! تو تنها نیستی در کربلا با همین دست‌ها به یاری‌ات خواهم آمد.» ◾️ در و دیوار خانهٔ فاطمه سلام‌الله‌علیها هم سخن‌ها دارند؛ هم با فاطمه سلام‌الله‌علیها وداع می‌کنند، هم از او حلالیت می‌طلبند. 🍃 نیش مسمار اگر لب به سخن وا می‌کرد پرده از راز غم فاطمه بالا می کرد 🍃 آستانِ در اگر حقّ تکلّم می‌داشت دشمنان را همه زان واقعه رسوا می‌کرد