طُ‌رفتی...
‌وچند‌ساله
که‌چشماےتردارم!
یتیمےروحس‌کردم
بااینکه‌پدردارم....

کسانے که در آن شب، در منزل شہید مغنیه بودند، از وے خواستند به عراق نرود اما حاج قاسم گفت که مجبور است به بغداد برود و بعد از آن در تہران مے ماند. سردار سلیمانے تلاش مے کرد به آن ها بگوید که هدف قرار دادن وے منطقے نیست چرا که او با عنوان و جایگاه رسمے خود به عراق مے رود.
سردار سلیمانے بعد از خروج از منزل شهید مغنیه براے دیدار با سید حسن نصرالله راهے مےشود؛ اما قبل از رفتنش، یک بار دیگر از ماشین پیاده شد و با خانواده شہید، خداحافظے کرد؛ کارے که براے آن ها عجیب بود.
فاطمه دختر شهید عماد و خواهر شهید جهاد مغنیه بعد از دیدار سردار سلیمانے و سید حسن نصرالله، با حاج قاسم تماس گرفت و مجدداً از او خواست به عراق نرود اما سردار در پاسخ گفت: هوا خوب است و شب، مهتابۍ ؛ گویۍ به سمت قتلگاهم مۍ روم