eitaa logo
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸🇮🇷
7.3هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
5.8هزار ویدیو
327 فایل
'بِسم‌ِربِّ‌المنتقـم‧عج‧' مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه‌ نمےگیریم✌️🏿 #شہید‌جھادمغنیھ🎙✨ ولادٺ🌤:2مه1991طیردبا،لبنان" عࢪوج🕊:18ژانویه‌2015‌قنیطره،سوریه" نام‌جھادے📿:جوادعطوے" پشتِ‌‌سنگر↶ 『 @jihaad313 』 . . #این‌خانه‌عزادار‌ِحسین‌است🖤 .
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸🇮🇷
آغلیوب چوخلاری قلبی داریخان وقته سنه.. من گولن وقتیده ده، حسین وای دئموشم‌‌.. آغلامیشام💔(:
+ معنی ساده اش میشه: خیلیا وقت دلتنگی و ناراحتی برات گریه کردن.. ولی من حتی موقع خنده هم، وای حسین گفتم و اشک ریختم💔.. یعنی هر لحظه و هر دم من به یادت بودم و هستم(:
به نام خدا، هر چه داریم از او.. خداوند مهدے، خداے سبو🌱(:
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
~ روزے که‌ چشمم به‌ جمال‌ تو شود باز.. اے جان‌ دلم، روز من‌ آن‌ روز‌ بخیر است♥️ˇˇ ! ¦↫آقامبارڪ‌است‌رداےامامتت🎉✨ ¦↫🌱 「@jahadesolimanie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
𖧧 . . ندیدنت راز برون افتاده‌ای‌ست که هر جمعه در حنجره‌ام بغض میشود و من هنوز چشم در راهم … ـــــ ــ روزتون شہدایی . .𓏲࣪ (: ִֶָ
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‹🎉🍩› میرسد آن مه غائب، پسر آن یل غالب و زمین میشود آخر حیدر آباد (: 🎈 ◠◠' ♥️ 『 @jahadesolimanie
Hossein HaghighiHossein Haghighi - BazA .mp3
زمان: حجم: 7.8M
شاه‌نشینِ‌دلِ‌من … •حسین‌حقیقی🎙'! ردایِ‌امامتت‌مبارک‌باباسیدمهدے‌جان♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🫂♥️_ من با تو عهد می‌بندم …
به خاطر گُل‌هایی که تشنهٔ بارانند، 
به خاطر زمین که این روزها حال
خوشی ندارد و به خاطر تمام
مظلومان جهان که بیشتر از
هرکسی دلتنگت هستند .
@jahadesolimanie
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸🇮🇷
🫂♥️_ من با تو عهد می‌بندم … به خاطر گُل‌هایی که تشنهٔ بارانند، به خاطر زمین که این روزها حال خوشی ن
‌_
وقتی هنوز به شما فکر می‌کنیم و
برای گناهانمان غمگینیم، یعنی نگاه
همیشه همراه شما، یک ثانیه هم از
روی زندگی ما برداشته نشده.
یعنی هنوز هم ما را فرزندخودمی‌دانید.
یعنی هنوز هم می‌توانیم
لبخند را به لب‌هایتان هدیه کنیم.
دوباره بیعت تازه می‌کنیم تا به نبودنت عادت نکنیم ... 💙 🌸
Hosein Haghighi4_6003782268789721693.mp3
زمان: حجم: 5.79M
میان شلوغی جشن میدان
مرکزی شهر، زمزمه‌های آرام
جوانی کنار دستم، توجه همه را
جلب کرده بود. دستانش را سَدّ
اشک‌های جاری چشمانش کرده بود
و با ناله‌های دلسوزی که از حس
نابش خبر می‌داد، او را از خود
بی‌خود کرده بود و از پشیمانی‌اش می‌گفت: 
ببخش آقا که خیال کردم بی تو زندگی، زندگی است . برگرد ای چارهٔ زندگی‌ام …》
من نوشتم تا بیایی با شوق به دیدارت روم
پاسخ آمد غافلا ما هستیم و تو غایبی (: