<🌧🥰>
مہمترین نڪته ای ڪہ در نشست «باشگاه ڪتابخوان» توسط خواهرشہید،فاطمہمغنیہ،
به آن اشارھ شد:
شہیدجھاد ازڪودڪی،خود را شہیدمیدید.
در یڪی از سفرهایمان
به بهشت زهرا سلام الله علیها در تھران،
جهاد ڪہ حدوداً ۴یا۵ سالہ بود،
بین قبر دو شہید جای خالی پیدا ڪرد و درازڪشید. بین آنها گل سرخی بر سینہ اش انداخت و گفت من هم شهیدم..🌱'!(:
💛⃟🔗¦↫ #جہادشناسے🌿
🎙⃟🔗¦↫#خواهرشہید✨
ـ ـ ـ ـ ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ」
'<🌧🍀>'
فاطمہ مغنیہ:
دوستانِ پدرم بعد از شہادتپدرم دوست جهاد شدند،
اڪثر دوستانِ جهاد ۴۰ سال به بالا بودند..!(:
💛⃟🔗¦↫#جہادشناسے🌿
🎙⃟🔗¦↫#خواهرشہید✨
ـ ـ ـ ـ ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ」
'✨🥀'
خواهر بزرگتر جهاد مراقب برادرش بود.
جهاد باهاش درباره هرچی که به ذهنش میرسید و درگیرش میشد؛ مشورت میکرد...
درباره کارهای روزمره باهاش صحبت میکرد...
اشتباهاتی که میکرد بهش میگفت..
اوهمیشه بهش کمک میکرد و راهنماییش میکرد... ولی همیشه جهاد را بهچشم پدر میدید، چون جهاد شبیهترین کس به پدرشان بود.
💛⃟🔗¦↫ #جہادشناسے🌿
🎙⃟🔗¦↫#خواهرشهید(فاطمهمغنیه)✨
ـ ـ ـ ـ ــــــــــ ـ ـ ـ ـ
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ」