#زندگینامه_شهدا 🌺🍃
در سال 1332 در شهر ورامین به دنیا آمد ، از همان کودکی پدرش را از دست داد و در دامان مادرش که جای خالی پدرش را هم پر کرده بود ، پرورش یافت .
بسیار ساده زیست ، مهربان و دارای سایر اخلاق برجسته بود ، او فردی متدین ، وفادار به اسلام و انقلاب ، یار دلسوز و خانواده دوست بود .
بعد از آغاز جنگ به فرمان امام ، کمر همت بست و پا در میدان جهاد نهاد و پس از 4 بار حضور در منطقه در سال 65 در منطقه عملیاتی فکه ، با اصابت ترکش به ناحیه سر و گردن ، همچون سرور شهیدان ، امام حسین علیه السلام به شهادت رسید.....
#شهیدمحمد_حبیبی
📕 پلاک 10
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#زندگینامه_شهدا 💐
آقـا حمیـد قصه ی مـا ، جوون بـود و بـا کله ای پـر از بـاد !!
لات هـای محله کلی ازش حساب می بردنـد !
خلاصه بزن بهادری بود بـرای خودش.!!
یـه روز مادر ایـن آقـا حمید ، ایـشون رو از خونه بیرون انـداخـت و گـفت ،
بـرو دیگـه پـسر ِمـن نیستـی ! خستـه شـدم از بـس جـواب ِکـاراتـو دادم !
همه ی همسایه هـا هـم از دستش کلافـه شـده بودنـد !
تا اینکه برادرش شهید شد و حمید تحت تاثیر پیکر برادر ... !!
روزی از روزهـا یـک راننـده ی کـامیون ، بهش می گه ،
حمیـد تـو نمی خـوای آدم شی ؟؟! بیـا بـا من بریم جبهه ،
حمیـد میگه اونجـا من رو راه نمیدن با این سابقه ،
راننده به حمید می گه تو بیا و ناراحت نباش !
سید حمید مـا مدتی بعد بر میگرده رفسنجـان ، اولین جـا هم میره پیش دوستـاش کـه سر کوچه بودن !!
می گه بچه هـا من دارم میرم جبهه !! ، شما ها هم بیائیـد!!
می گه ، بچـه هـا خاک بر سر من و شماهـا ؛ پاشیم بریم
ناموسمـون در خطـره !!
اومد خونـه از مادر حلالیـت طلبیـد و خداحافظی کرد و رفـت !
بـه جبهـه کـه رسید کفشاشـو داد به یکی ، و دیگـه توی جبهه کسی
اونـو با کفش نـدیـد ، می گفت ،
اینجا جایی که خون شهدامـون ریخته شده ؛ حرمت داره !
و معروف شــد به ( سید پا برهنه )
اونقدر مونـد تـا آخـر با #شهید_همت دو تایی سـوار موتـور ،
هدف قرار گرفتن و رفتن پیش سید الشهداء...
(عملیات خیبر سال 62)
#شهیدسیدحمید_میرافضلی.
📕 پابرهنه در وادی مقدس
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#زندگینامه_شهدا 🍃🌺🍃
در خردسالی پدر و مادرش را که از قشر مستضعف جامعه بودند از دست داد و در اوایل نوجوانی تنها برادرش را !!!
او به غیر از خدا و رفقایش کسی را نداشت طوری که وقتی به جبهه اعزام میشد چادر مادر خدا بیامرزش را روی چوب لباسی می انداخت و قرآن روی طاقچه قرار می داد تا تسکین دلی داشته باشد.
در دوران دفاع مقدس به عضویت اطلاعات عملیات گردان ولیعصر زنجان در آمد و غواص شد.
او نقش موثری در عملیات های والفجر۸ و کربلای ۵ ایفا کرد
و سرانجام در ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید.
👈 چند دقیقه قبل از عملیات ، یکی از خبرنگارها از او پرسید ،
آقا یوسف غواص یعنی چی؟
یوسف جواب داد ،
غواص یعنی مرغابی امام زمان عجل الله.....
همرزم یوسف می گوید هر روز می دیدم یوسف گوشه ای نشسته و نامه می نویسه با خودم می گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می نویسد؟ آن هم هر روز !
یک روز گفتم یوسف نامه ات را پست نمی کنی؟
دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد ، نامه را از جیبش در آورد ، ریز ریز کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک می شد و می گفت ،
من برای آب نامه می نویسم کسی را ندارم...
#غواص_شهیدیوسف_قربانی
📕 ستارگان خاکی
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#زندگینامه_شهدا 🍃🌺🍃
در خردسالی پدر و مادرش را که از قشر مستضعف جامعه بودند از دست داد و در اوایل نوجوانی تنها برادرش را !!!
او به غیر از خدا و رفقایش کسی را نداشت طوری که وقتی به جبهه اعزام میشد چادر مادر خدا بیامرزش را روی چوب لباسی می انداخت و قرآن روی طاقچه قرار می داد تا تسکین دلی داشته باشد.
در دوران دفاع مقدس به عضویت اطلاعات عملیات گردان ولیعصر زنجان در آمد و غواص شد.
او نقش موثری در عملیات های والفجر۸ و کربلای ۵ ایفا کرد
و سرانجام در ۱۹ دی ماه ۱۳۶۵ در شلمچه به شهادت رسید.
👈 چند دقیقه قبل از عملیات ، یکی از خبرنگارها از او پرسید ،
آقا یوسف غواص یعنی چی؟
یوسف جواب داد ،
غواص یعنی مرغابی امام زمان عجل الله.....
همرزم یوسف می گوید هر روز می دیدم یوسف گوشه ای نشسته و نامه می نویسه با خودم می گفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه می نویسد؟ آن هم هر روز !
یک روز گفتم یوسف نامه ات را پست نمی کنی؟
دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد ، نامه را از جیبش در آورد ، ریز ریز کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک می شد و می گفت ،
من برای آب نامه می نویسم کسی را ندارم...
#غواص_شهیدیوسف_قربانی
📕 ستارگان خاکی
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#زندگینامه_شهدا
عاشق بود ، عاشقی دلسوخته !
چهره ای ملکوتی داشت ، مظهر تمام خوبی ها .
تمام وجودش با محبت حضرت زهرا (س) و امام زمان (عج) عجین شده بود .
مداحی بود با صدای بسیار زیبا و دلنشین ، که هنوز هم نوای ملکوتی او دلها را آسمانی می کند .
در لشکر امام حسین (ع) ، گردانی بود به نام یا زهرا (س) ، که فرماندهی اش را او به عهده داشت ، محمد بر دلهای بسیجیان فرماندهی می کرد ، رزمندگان عاشقش بودند ، در سخت ترین ماموریت ها و عملیات ها ، حاضر می شد و با توسل به حضرت زهرا (س) ، این مراحل را به آسانی پشت سر می گذاشت .
نوروز ۶۶ در سفر به مشهد ، برات شهادتش را گرفت ، حتی مکان و زمان شهادتش را می دانست ، محل مزار خود را هم مشخص کرد ، و گفت روی قبرم فقط بنویسید یا زهرا (س) .
در کربلای ۱۰ حماسه ای بزرگ خلق کرد و در پنجم اردیبهشت ماه ، یک گلوله خمپاره ، سفر او را آسمانی کرد .
در لحظه شهادت ، لبخند زیبایی بر لبانش بود ....
#شهیدمحمدرضا_تورجی_زاده
📕 پنجاه سال عبادت ، ص۵۴
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie