شهید مطهری، مساله حجاب، ص ۲۲۱ :
جهان امروز به نام آزادی زن و صریح تر "آزادی روابط جنسی "روح جوانان را سخت فاسد کرده است ،به جای اینکه این آزادی به شکفتن استعدادها کمک کند به شکل دیگر و به صورت دیگر غیر آنچه در قدیم وجود داشت ، نیروها و استعدادهای انسانی را هدر داده است و می دهد. زن از کنج خانه بیرون آمده اما به کجا رو آورده است؟
#حجاب
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۳ مهر ۱۳۹۸
📌 #داستان🍃🌺
🕊 پیر پالان دوز
یک روز شیخ بها در بازار قدم میزد و پیر مردی را دید که مشغول دوختن پالان پاره مردم بود و از این راه امرارمعاش میکرد.
🔸 شیخ دلش به حال پیرمرد سوخت و جلو رفت وگفت : سلام سپس دستش را به پالان پیرمرد زد و بلافاصله از طرف غیب پالان پیرمرد پر شد از سکه های اشرفی.
🔹پیرمرد وقتی این حرکت شیخ را دید ناراحت شد و فریاد زد چکار کردی؟ یالا سکه ها را بردار که به درد من نمیخورد.
🔸شیخ گفت : من نمی توانم سکه ها را غیب کنم.
🔹 پیرمرد چوب دستی خود را به پالان زد و سکه ها غیب شدند و رو به شیخ گفت تو که نمی توانی غیب کنی چرا ظاهر میکنی؟
🔸 شیخ بها فهمید پیرمرد صاحب علم و کمالات بسیار است.
🔹پیرپالان دوز سپس رو به شیخ می کند و می گوید:
"دلت را کیمیا کن!" کما اینکه خدای رحمان در حدیث قدسی میفرماید :
💥یا عبدی اطعنی اجعلک مثلی انا اقول کن فیکون انت تقول کن فیکون💥
↔️ بنده من مرا اطاعت کن تا تو را مانند خود کنم. من می گویم باش پس بوجود می آید تو هم می گویی باش پس می شود."
🕌مقبره ی شيخ محمد کارندهي (پير پاره دوز) جنب حرم رضوی در مشهد مقدس واقع است.
📚 مجموعه شهر حکایات
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۳ مهر ۱۳۹۸
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
✨بادکنک سیاه ✨
در یک شهربازی، پسرکی سیاه پوست به مرد بادکنک فروشی نگاه می کرد که از قرار معلوم فروشنده مهربانی بود.
بادکنک فروش برای جلب توجه یک بادکنک قرمز را رها کرد تا در آسمان اوج بگیرد و بدینوسیله جمعیتی از مشتریان جوان را جذب خود کرد.
سپس بادکنک آبی و همینطور یک بادکنک زرد و بعد از آن یک بادکنک سفید را رها کرد.
بادکنک ها سبکبال به آسمان رفتند و اوج گرفتند و ناپدید شدند.
پسرک سیاهپوست هنوز به تماشا ایستاده بود و به یک بادکنک سیاه خیره شده بود. تا این که پس از لحظاتی به بادکنک فروش نزدیک شد و با تردید پرسید:
ببخشید آقا! اگر بادکنک سیاه را هم رها می کردید، بالا می رفت؟
مرد بادکنک فروش لبخندی به روی پسرک زد و با دندان، نخی را که بادکنک سیاه را نگه داشته بود برید و بادکنک به طرف بالا اوج گرفت و پس از لحظاتی گفت:
پسرم آن چیزی که سبب اوج گرفتن بادکنک می شود رنگ آن نیست بلکه چیزی است که در درون خود بادکنک قرار دارد.
چیزی که باعث رشد آدم ها می شود رنگ و ظواهر نیست.
رنگ ها و تفاوت ها مهم نیستند.
مهم درون آدمه، چیزی که در درون آدم ها است تعیین کننده مرتبه و جایگاهشونه و هر چقدر ذهنیات ارزشمندتر باشه جایگاه و مرتبه والاتر و شایسته تر میشه.
✨پس دل را حرم الهی خدا قرار دهیم که بالاتر از او کسی را نمی یابی.
✨قلب حرم خداوند است در حرم خدا غیر خدا را جای ندهید.
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۳ مهر ۱۳۹۸
۲۳ مهر ۱۳۹۸
۲۳ مهر ۱۳۹۸
۲۳ مهر ۱۳۹۸
#ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻
ساعت⏰ ۸ شب از دانشگاه به خانه🏡 می آمد و سریع لباسش را عوض می کرد تا خودش را به باشگاه برساند.🏃♂️
ساعت ۱۲ شب به خانه باز می گشت.
آنقدر خسته بود که کوله پشتی اش را روی زمین میشوند و همانجا روی زمین دراز می کشید و می خوابید🛌 تا برای فردا آمادگی داشته باشد که به باشگاه برود.
برای کارهایش #برنامه_ریزی داشت و #هدف اش را تعیین کرده بود.✅
دوسال سختی های دوره آموزش را به جان خریده بود تا خودش را برای #سربازی_امام_زمان(عج) آماده کند.☺
.
می گفت سرباز آقا باید سالم باشد و بدنی قوی داشته باشد. وقتی آقا #ظهور کند برای سپاهش #بهترین ها را انتخاب میکند. من هم باید به آن درجه برسم. اعتقادش این بود.✨
#نقل_از_مادر_شهید 🌸
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیرے 🌷
#لبیک_یا_مهدی عج 🌹
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۳ مهر ۱۳۹۸
🌸🕊🌸🕊
🕊🌸🕊
🌸🕊
🕊
#لات_های_بهشتی
#مالکوم_ایکس
مبارز سیاهپوستی بود که سال 1925 در ایالت اوهامای #آمریکا به دنیا آمد.
پدرش کشیش مذهبی و از جمله افرادی بود که برای حقوق مدنی سیاهپوستان فعالیت می کرد و عاقبت به دست عده ای نژادپرست کشته شد.
مالکوم، در نوجوانی، هنگام سرقت دستگیر شد و به۸تا۱۰ سال حبس محکوم شد!!
پس از آزادی، به عضویت گروه «ملت مسلمان» درآمد. او سیر مطالعاتی و تحقیقاتی خود از اسلام را آغاز کرد و تا جایی پیش رفت که به عنوان #سخنگوی این جمعیت برگزیده شد.
تبلیغات مذهبی و اعتقادی او در آمریکا، باعث شد تعداد زیادی از سیاهپوستان با اسلام آشنا شوند و در مدت کوتاهی به عضویت گروه «ملت مسلمان» درآیند.
مالکوم ایکس در جامعه آمریکا چنان جایگاهی پیدا کرده بود که هرگز تصوّر آن را نمی کرد. همان گونه که خود در یادداشت هایش می نویسد، الله به یاری او آمد و او را از اوج تباهی، به قله های معرفت و انسانیت رساند.
سفر به سرزمین وحی و زیارت خانه خدا، برگ افتخار دیگری بود که در دفتر زندگی مالکوم ایکس جای گرفت. آن گونه که خودش اشاره کرده، در این سفر روحانی و مقدس با معنای واقعی #اتحاد و #برابری میان #مسلمانان آشنا شد و حقیقت اسلام را فرا گرفت.
مالکوم ایکس، پس از #بازگشت از مناسک حج، نام #حاج_ملک_شبّاز را برای خود برگزید. او پس از بازگشت درصدد ایجاد تشکیلاتی گسترده برآمد تا به وسیله آن، مسلمانان جهان را با نژادهای گوناگون به همدلی و ظلم ستیزی فراخواند. مالکوم در آستانه راه بود که خانه اش را به آتش کشیدند و چون از این واقعه جان سالم به در برد، یک هفته بعد در 39 سالگی هنگام سخنرانی در سالن بالروم منهتن، با #شلیک چند #گلوله به زندگی پرفراز و نشیب او پایان دادند.
#نسئل_الله_منازل_الشهدا
#لاتهای_بهشتی_ادامه_دارد
#کپی_با_ذکر_لینک
@AHMADMASHLAB1995
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۳ مهر ۱۳۹۸
🔰شهید جاویدالاثر ابراهیم هادی #مشاور سردار حاج قاسم سلیمانی 🌹
🍂نوروز سال قبل در سفر عتبات بودم. روزی که به #کربلا رسیدم، به نیابت از #ابراهیم زیارت و دعا📿 کردم. همان شب در عالم رویا مشاهده کردم که در #بینالحرمین جمعیت زیادی👥 نشستهاند. مانند جلسات هیئت!!
🍂من هم وارد شدم و گوشهای نشستم. یکباره دیدم که #ابراهیم، با همان چهره ملکوتی🌟 روبروی من نشسته. خواستم به طرفش بروم اما #خجالت کشیدم.
🍂از آقایی که چای☕️ پخش میکرد پرسیدم: ایشون #ابراهیم_هادی است؟گفت:بله. گفتم: اینجا در عراق چه میکند⁉️ به آرامی گفت: ایشان #مشاور حاج قاسم سلیمانی است...
🍂و ما مشاهده کردیم که درست در همان ایام، رزمندگان عراقی شهر #تکریت که دژ محکم داعش محسوب میشد را به راحتی و با کمترین👌 تلفات آزاد کردند. آن هم با #توسل به مادر سادات حضرت زهرا (س)♥️
📚کتاب سلام بر ابراهیم۲
#شهید_ابراهیم_هادی
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۳ مهر ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♡‹•یا لیتنا ڪنا معڪ شاه سلامُ علیڪ•›♡
💔نماهنگ ویژه اربعین💔
🖤4روز مـــانده تــا اربعـــین🖤
[•نشانه اراده الهی
و نصرت امت اسلامی•]
#الحسین_یجمعنا
امام خامنه ای (مدظله)♥️🍃
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۳ مهر ۱۳۹۸
۲۳ مهر ۱۳۹۸
💐🍃🌿🌸🍃🌼
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
شرح ماجــراے غمــبارشهادتــــ #ابراهــیم_هـــادی
✍عصر بود که حجم آتش کم شد، با دوربین به نقطه ای رفتم که دید بهتری روی کانال داشته باشم.
آنچه می دیدم باور نکردنی بود.
از محل کانال فقط دود بلند می شد ومرتب صدای انفجار می آمد.
اما من هنوز امید داشتم.با خودم گفتم:ابراهیم شرایط بسیار بدتری از این را هم سپری کرده، نزدیک غروب شد.
من دوباره با دوربین به کانال نگاهی انداختم احساس کردم از دورچیزی پیداست و در حال حرکت است
با دقت بیشتری نگاه کردم کاملاً مشخص بود،سه نفر در حال دویدن به سمت ما بودند ودرمسیر مرتب زمین می خوردند و بلند می شدند وزخمی وخسته به سمت ما می آمدند معلوم بود از کانال می آیند فریاد زدم و بچه ها را صدا کردم به بقیه هم گفتم تیراندازی نکنید.بالاخره آن سه نفر به خاکریز ما رسیدند
پرسیدم:از کجا می آیید.
حال حرف زدن نداشتند یکی از آنها آب خواست سریع قمقمه رو به او دادم
دیگر دیگری هم از شدت ضعف وگرسنگی بدنش می لرزید وسومی بدنش غرق به خون بود.
وقتی سرحال آمدند گفتند:از بچه های کمیل هستند با اضطراب پرسیدم: بقیه بچه ها چی شدن؟در حالی که یکی از آنها سرش را به سختی بالا می آورد گفت:فکر نمی کنم کسی غیراز ما زنده باشد هول شده بودم دوباره وبا تعجب پرسیدم:این پنج روز چه جوری مقاومت کردید؟باهمان بی رمقی اش جواب داد زیر جنازه ها مخفی شده بودیم اما یکی بود که این پنج روز کانال رو سر پا نگه داشته بود عجب آدمی بود! یک طرف آر پی جی می زد و یک طرف تیربار شلیک می کرد یکی از اون سه نفرپرید توی حرفش وگفت همه شهدا رو ته کانال هم می چید آذوقه وآب رو پخش می کرد،به مجروح ها می رسید اصلاً این پسر خستگی نداشت گفتم :مگر فرمانده ها ومعاون های دوتاگردان شهید نشدن پس از کی داری حرف می زنید؟
گفت:یه جوونی بود که نمی شناختیمش موهایش این جوری بود ، لباسش اون جوری و چفیه داشت روح از بدنم جدا می شد سرم داغ شده بود آب دهانم را قورت دادم اینها همه مشخصه های ابراهیم بود با نگرانی نشستم ودستانش را گرفتم وگفتم:آقا ابراهیم الان کجاست؟
گفت: تا آخرین لحظه که عراق آتش می ریخت زنده بود وبه ما گفت :تا می تونید سریع بلند بشیدو تا کانال رو زیر ورو نکردند فرار کنید.
یکی ازاون سه نفر هم گفت:من دیدم که زدنش.با همون انفجار اول افتاد روی زمین این گفته ها آخرین اخباری بود که از کانال کمیل داشتیم و ابراهیم تا به حال حتی جنازه ای هم ازش پیدا نشده ، همیشه دوست داشت گمنام شهید شود چند سال بعداز عملیات تفحص شهدا، محمودوند از بچه های تفحص که خود نیز به درجه رفیع شهادت رسید نقل می کند: یک روز در حین جستجو، در کانال کمیل شهیدی پیدا شد که دروسایل همراه او دفترچه یادداشتی قرار داشت که بعد از گذشت سالها هنوز قابل خواندن بود، درآخرین صفحه این دفترچه نوشته شده بود: امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم، آب و غذا را جیره بندی کردیم، شهدا انتهای کانال کنارهم قرار قرار دارند، دیگر شهدا تشنه نیستن
فدای لب تشنه ات پسر فاطمه(س)
.
#نشر_صدقه_جاریست🌸
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۳ مهر ۱۳۹۸
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: چهارشنبه - ۲۴ مهر ۱۳۹۸
میلادی: Wednesday - 16 October 2019
قمری: الأربعاء، 17 صفر 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام
🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام
🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام
🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- یا حَیُّ یا قَیّوم (100 مرتبه)
- حسبی الله و نعم الوکیل (1000 مرتبه)
- یا متعال (541 مرتبه) برای عزت در دو دنیا
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📚 رویدادهای این روز:
🔹شهادت امام رضا (علیه السلام)(بنا به روایتی)
🔹روز پیوند اولیا و مربیان
🔹 روز ملی پارالمپیک
🔹 سالروز واقعه به آتش کشیدن مسجد جامع شهر کرمان به دست دژخیمان رژیم پهلوی (1357 ه ش)
🔹روز جهانی غذا
📆 روزشمار:
▪️3 روز تا اربعین حسینی
▪️11 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️12 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️17 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیها السلام
▪️20 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۴ مهر ۱۳۹۸
💠 #حدیث_روز 💠
🔰 پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
💢 اِنْ اَرَدْتُمْ عَیْشَ السُعَداء وَ مَوْتَ الشُهَداءِ وَالنَجاهَ یَوْمَ الْحَشْرِ وَ الظِّلَّ یَوْمَ الحَرُورِ وَالهُدى یَوْمَ الضَّلالَهِ فَادْرِسُوا القُرْآنَ فَاِنَّهُ کَلامُ الرّحْمنِ وَحِرزٌ مِنَ الشَّیطانِ وَ رُجْحانٌ فىِ المیزانِ
🔸 اگر خواستار زندگى سعادتمندان، و مرگ شهیدان و نجات روز محشر، و سایه در روز قیامت و هدایت در روز گمراهى هستید پس قرآن بیاموزید، زیرا آن گفته خداى مهربان و ایمنى از شیطان و موجب برترى و وزنه خوبیهاى شما است.
📚 جامع الاخبار و الآثار، ج 1، ص 210
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۴ مهر ۱۳۹۸
۲۴ مهر ۱۳۹۸
۲۴ مهر ۱۳۹۸
۲۴ مهر ۱۳۹۸
💎جرعه ای از نهج البلاغه
🔹سخن امام علیه السلام با کشته های خوارج
📜 و آن حضرت در روز نهروان بر کشته هاى خوارج گذشت و فرمود: بدا به شما، آن که فریبتان داد به شما ضرر زد. گفتند: چه کسى آنان را فریفت اى امیرالمؤمنین؟ فرمود: شیطان گمراه کننده، و نفس امّاره به سوء آنان را به آرزوها فریفت، میدان معصیت را براى آنان گسترد،پیروزى را به آنان وعده داد، و به آتششان درانداخت.
حکمت 323
#کلام_امیر
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۴ مهر ۱۳۹۸
🇮🇷 #فرازی_از_وصیتنامه🇮🇷
◽️مردم ارزش گندم بیشتر است یا ارزش نان؟! اما اگر گندم بخواهد ارزش پیدا کند باید زیر سنگ عظیم آسیاب خرد شود و باید در تنور داغ چند صد درجه تاب و تحمل داشته باشد همان تنوری که علی(ع) سر را تا ناف داخل گرمای آن میکرد و با خود میگفت: بچش گرمای تنور را.
◽️تا از بچههای یتیم شهدا غافل نباشی و بالاخره بهشت را به بها میدهند نه به بهانه و اگر امروز در کاروانیان حسین(ع) ثبت نام نکنیم و عازم نشویم فردا ما را در صف این کاروانیان راه نخواهند داد و از ما نام و نشانی نخواهند پرسید ...
#سردار
#شهید_علیرضا_بلباسی
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۴ مهر ۱۳۹۸
🇮🇷 #فرازی_از_وصّیتنامه 🇮🇷
🔹پدر و مادر! من زندگی را دوست دارم ولی نه آنقدرکه آلوده اش شوم و خویش را فراموش و گم کنم. علی وار زیستن و حسین وار شهیدشدن را دوست دارم. الگوهای جاوید یک مؤمن از بندهای هوی وهوس رستن است و من این الگو را نیزدوست داشتم.
🔸عزیزان این را می دانید که هر کس معامله ای را انجام دهد و سود ببرد خرسند و خوشنود است و من معامله ای انجام دادم نه با مخلوق بلکه با خالق و خدای خویش. خریدار خداست و فروشنده من حقیر، مورد معامله جان و مال این گناهکار و سودآن بهشت است. چه کسی به عهدش در این معامله از خدا وفادارتر است و خواهد بود؟
#شهیدقربانعلی_بیدهندی
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۴ مهر ۱۳۹۸
💔|🌹🍃
°•{سردار خلبان
#شهیدحمیدرضاسهیلیان💔🍃}•°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#افتخارات🔻
🔻➖یکی از افتخارات بزرگ شهید سهیلیان، آزاد کردن سرپل ذهاب بود. آن هم درست زمانی که از تهران، دستوری مبنی بر تخلیه پادگان سرپل ذهاب و از بین بردن مهمات داده شده بود تا مبادا انبار مهمات به دست دشمن بیفتد.
🔻➖حمیدرضا دستور رسیده را نادیده گرفت و اعلام کرد: هر کس می خواهد از این پادگان برود، برود. اما هیچ کس حق ندارد یک بالگرد را از این جا خارج کند.
🔹➖حمیدرضا در حالی دستور را نادیده گرفت که حتی دشمن، سیم های خاردار پادگان را رد کرده بود. به گفته شهید شیرودی حمیدرضاآن چنان برای آزادکردن سرپل ذهاب، مصمم بود که روی چمن های پادگان یکه و تنها و با اراده راسخ نشسته بود و نمی شد تنهایش گذاشت. به همین خاطر، من و چند تن از دوستان به طرفش رفتیم و اعلام آمادگی کردیم و در عملیات گسترده ای که با فرماندهی شهید سهیلیان انجام شد، به کمک خدا و همراهی دوستان، پادگان سرپل ذهاب آزاد شد.➖🔹
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۴ مهر ۱۳۹۸
#داستان
✨ نقطه آخر✨
سالها پیش حاکمی به یکی از سوارکارانش گفت مقدار سرزمین هایی را که با اسبش طی کند به او خواهد بخشید.
همان طور که انتظار میرفت، اسب سوار به سرعت برای طی کردن هر چه بیشتر سرزمینها سوار بر اسب شد و با سرعت شروع کرد به تاختن با شلاق زدن به اسبش با آخرین سرعت ممکن می تاخت و می تاخت.
حتی وقتی گرسنه و خسته بود متوقف نمی شد چون می خواست تا جایی که امکان داشت سرزمین های بیشتری را طی کند.
وقتی مناطق قابل توجهی را طی کرده بود و به نقطه ای رسید که از شدت خستگی و گرسنگی و فشار های ناشی از سفر طولانی مدت داشت می مرد، از خودش پرسید: «چرا خودم را مجبور کردم تا سخت تلاش کنم و این مقدار زمین را به پیمایم؟ در حالی که در حال مردن هستم و تنها به یک وجب خاک برای دفن شدنم نیاز دارم.»
این داستان شبیه سفر زندگی خودمان است. برای به دست آوردن ثروت و قدرت و شهرت سخت تلاش می کنیم و از سلامتی و زمانی که باید برای خانواده صرف شود غفلت می کنیم تا با زیبایی ها و سر گرمی های اطرافمان که دوست داریم مشغول باشیم.
وقتی به گذشته نگاه می کنیم متوجه می شویم که هیچگاه به این مقدار احتیاج نداشتیم اما نمی توان آب رفته را به جوی باز گرداند.
زندگی تنها پول در آوردن و قدرتمند شدن و بدست آوردن شهرت نیست. زندگی قطعا فقط کار نیست بلکه کار تنها برای امرار معاش است تا بتوان از زیبایی ها و لذت های زندگی بهره مند شد و استفاده کرد.
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۴ مهر ۱۳۹۸
اصغر بی نماز
...می گوید بر روی دوش من سوار شو!!!
شخص تاجر می گوید: چرا روی دوش شما؟ اینکه درست نیست!
مجدداً به او می گوید: روی دوش من سوار شو و چشم هایت را ببند و سه صلوات بفرست.
وقتی او بر روی دوش اصغر بی نماز سوار می شود، چشمانش را بسته و سه مرتبه صلوات می فرستد اصغر بی نماز می گوید: اکنون چشم هایت را باز کن .
هنگامی که چشم هایش را باز می کند، می بیند داخل باغی هستند، برای اینکه شخص تاجر وحشت زده نشود، اصغر بی نماز به او می گوید: جستجویی کن، ببین کتری پیدا می کنی تا مقداری چای دم کرده و بخوریم؟ وقتی تاجر درست نگاه می کند، یک مرتبه متوجه می شود که باغِ خودش در آذرشهر تبریز است!! فوراً نزد اصغر بی نماز آمده و دامن او را می گیرد و می گوید : شما را به جان آقا امام رضا علیه السلام قسم که هستید؟ و چرا به اصغر بی نماز معروف شده اید؟
این مرد الهی در جواب می فرماید: من هر روز سه وعده نمازم را به وجود مقدس آقا بقیة الله الاعظم( ارواحنا فداه) اقتدا می کنم، و چون کسی نماز خواندن مرا نمی بیند، به اصغر بی نماز معروف شده ام و مأمور حضرت هستم، و این بار مأمور شدم که به کمک شما بیایم و تا زنده هستم حق گفتن این راز را نداری، و اگر آن را برای کسی بازگو کنی، قالب تهی خواهی کرد.
ناگفته نماند که آقای مجتهدی این جریان را برای دوستان زیادی از جمله آقای میرزا علی اکبر خرّم قزوینی نقل کرده اند.
📚لاله_ای_از_ملکوت ج۱/ص۲۸۷
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۴ مهر ۱۳۹۸
🍃داستان بسیار زیبا وشنیدنی از امام رضا ، شاه خراسان (ع)، حتما بخونید خیلی زیباست🍃
🔰شیخ عباس قمی در فوائدالرضويه نقل ميكنند كه:
كاروانی از سرخس مشهد اومدند پابوس امام رضا(علیه السلام )، سرخس اون نقطه صفر مرزی است، یه مرد نابینایی تو اونها بود،اسمش حیدر قلی بود.
اومدند امام رو زیارت كردند، از مشهد خارج شدند، یه منزلیه مشهد اُطراق كردند، دارند برمیگردند سرخس، حالا به اندازه یه روز راه دور شده بودند
شب جوونها گفتند بریم یه ذره سر به سر این حیدر قلی بذاریم، خسته ایم، بخندیم صفا كنیم
كاغذهای تمیز و نو گرفتند جلوشون هی تكون میدادند، اینها صدا میداد، بعد به هم میگفتند، تو از این برگه ها گرفتی؟ یكی میگفت: بله حضرت مرحمت كردند
فلانی تو هم گرفتی؟ گفت:آره منم یه دونه گرفتم، حیدر قلی یه مرتبه گفت: چی گرفتید؟
گفتند مگه تو نداری؟ گفت: نه من اصلاً روحم خبر نداره! گفتند: امام رضا تو يکى ازصحن ها برگ سبز میداد دست مردم، گفت: چیه این برگ سبزها، گفتند: امان از آتش جهنم، ما این رو میذاریم تو كفن مون، قیامت دیگه نمیسوزیم، جهنم نمیریم چون از امام رضا گرفتیم،
تا این رو گفتند، دل كه بشكند عرش خدا میشود، این پیرمرد یه دفعه دلش شكست، با خودش گفت: امام رضا از تو توقع نداشتم، بین كور و بینا فرق بذاری، حتماً من فقیر بودم، كور بودم از قلم افتادم، به من اعتنا نشده
دیدن بلند شد راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه نگیرم سرخس نمیآم، باید بگیرم، گفتند:آقا ما شوخی كردیم، ما هم نداریم، هرچه كردند، دیدند آروم نمیگیرد، خیال میكرد كه اونها الكی میگند كه این نره،
جلوش رو نتونستند بگیرند
شیخ عباس میگه: هنوز یه ساعت نشده بود دیدند حیدر قلی داره بر میگرده، یه برگه سبزم دستشه، نگاه كردند دیدند نوشته:
«اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا»
گفتند: این همه راه رو تو چه جوری یه ساعته رفتی، گفت: چند قدم رفتم، دیدم یه آقایی اومد، گفت: نمیخواد زحمت بكشی، من برات برگه امان نامه آوردم، بگیر برو....
السلام عليك يا علی بن موسى الرّضا المرتضى عليه السلام.
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۴ مهر ۱۳۹۸
✨﷽✨
✅کرامات آقا امام حسین(ع)
✍ملاعباس چاوش با جمعی از جوانان شب جمعه به کربلا آمدند، از او خواستند تا برایشان مداحی کند،رسیدند بالای سر امام حسین(ع)، به خود گفت دفترچه شعرم را باز میکنم هر شعری آمد همان را میخوانم. دفترچه اش را باز کرد و اشعار علی اکبر(ع) آمد، و شروع کرد به خواندن. سفر اول کربلا و همه جوان، مجلس شوری بپا شد، ملا عباس گفت: بس است، دیگر برویم استراحت کنیم. در عالم خواب به او گفتند آماده شوید که امام حسین(ع) میخواهد به دیدارتان بیاید، او در عالم خواب همه را بیدار کرد و مودبانه نشستند تا آقا تشریف آوردند.
امام حسین(ع) فرمود: ملا عباس! گفتم: بله آقا جان. فرمودند: می دانی چرا من امشب به اينجا آمدم؟! گفتم: نه آقاجان. فرمودند: من با شما سه كار داشتم. گفتم: آن سه كار چيست آقا جانم؟فرمودند: اولا، بدان كه هر كس زائر ما باشد، به ديدنش می رويم! ثانيا، شبهای جمعه وقتی در مازندران هستی و جلسه داريد و دور هم می نشينيد، یک پيرمردی دم در می نشيند و كفش ها را درست می كند، سلام حسين را به او برسان!سپس فرمودند: ملا عباس! كار سوم هم اين است كه آمدم به تو بگويم كه اگر دفعه ی ديگر رفقا را در شب جمعه به حرم آوردی،... گفتم بله آقا؟ یک وقت ديدم بغض راه گلويشان را گرفت. گفتم: آقا چی شده؟
فرمودند: ملا عباس اگر دو مرتبه رفقايت را شب جمعه به حرم آوردی و خواستی نوحه بخوانی، ديگر نوحه ی علی اكبر را نخوانی! گفتم: چرا نخوانم؟ مگر بد خواندم؟ غلط خواندم؟ فرمودند: نه. گفتم پس چرا نخوانم؟! فرمودند: ملا عباس! مگر نمی دانی شبهای جمعه مادرم فاطمه زهرا(س) به كربلا می آيند؟!
📚کرامات الحسينيه،ج۲، ص۱۱
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
۲۴ مهر ۱۳۹۸