👈می دونید که هر مکتبی بزرگی داره و هر بزرگی نظراتی داره.
در قسمت دوم بانوی سرزمینم نظرات بزرگان را راجع به زن جمع کردیم.
🔰کافی است متن بالا را چاپ نمایید و خیلی محترمانه به افرادی که اقدام به کشف حجاب نمودند، بدهید.
برخی اوقات حرف ما و دلایل ما به جهت محاصره تبلیغاتی به دیگران نمیرسه...
📝با کپی یا پرینت کاغذها و اهدا بصورت فیزیکی محاصره تبلیغاتی در فضای مجازی را بشکنیم.
💠از آنچه از دستمان بر می آید دریغ نکنیم.
⭕️لطفا در انتشار این متن همراهی نمایید...
ارسال ۳۵۰۰ پیامک کشف حجاب به واحدهای صنفی/ ۱۵۵ رستوران و باغتالار پلمب شد
🔹سخنگوی فراجا: از دیروز چندصدمورد کشف حجاب در خودرو توسط ناظرین پلیس ثبت و از طریق پیامک به اطلاع صاحبان خودرو رسیده که بالغ بر۸۴ درصد تمکین و صرفا پیامک دوم برای تعداد انگشتشماری که رعایت نکردهاند مبنی بر توقیف سیستمی خودرو ارسال و در صورت تکرار برای بارسوم خودروی آنان متوقف و راهیِ پارکینگ میشود.
🔹۳۵۰۰ پیامک در راستای نظارت بر پوشش متصدیان به واحدهای صنفی ارسال شده که ۵۳۲ تعهد الکترونیکی اخذ شد. ۱۳۷ مغازه و فروشگاه و ۱۸ رستوران و باغتالار بهعلت عدم توجه به تذکرات قبلی، پلمب و پرونده قضائی تشکیل شد.
🔹در حوزه معابر و اماکن عمومی نیز تعداد قلیلی از هنجارگریزان به مراجع قضائی ارجاع شدند.
@jahadetabeen8
#⃣ #جهاد_تبیین
#نیروی_انتظامی_تشکر_تشکر
13.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 نماینده ویژه و پیشین آمریکا برای سوریه:
✅همانطور که نتانیاهو گفت نظام سوریه به ایرانی ها اجازه داده تا این کشور را به پایگاه نیروهای ایرانی تبدیل کنند/بشار اسد نه توان انجام درخواست کشورهای عربی مبنی بر قطع روابط با ایران را دارد و نه قصد آن را دارد/حضور ما در سوریه برای مبارزه با داعش است و نظام سوریه مشروعیت ندارد...
💢کارشناس عرب: حضور ایران با دعوت دولت سوریه انجام شده اما نیروهای آمریکایی بدون دعوت دولت آمده و اشغالگر هستند/تحرکات ایرانی علیه نیروهای آمریکایی حاضر در سوریه پیامی واضح به آمریکا مبنی بر این است که باید چمدان هایتان را جمع کرده و از سوریه خارج شوید/شما آمریکایی ها با داعش نمی جنگید بلکه به بهانه آن میخ حضور خود را در خاک سوریه محکم می کنید/هیچکس به آمریکا اجازه نداده که دولتی را قانونی بداند یا دیگری را غیر قانونی اگر حکومت دمشق غیرقانونی است چرا نماینده سوریه در سازمان ملل حضور دارد؟
#منطقه
➖➖➖➖➖➖➖
📲 مهمترین تحلیلهای روز 👇
@jahadetabeen8
#⃣ #جهاد_تبیین
4_293413254921716286.mp3
4.05M
🌺 #تحدیر (تندخوانی)
🌺 #جزء_26
🌺 توسط استاد #معتز_آقائی
#ختم_قران
📌به نیت تعجیل در ظهور آقا امام زمان قران تلاوت کنیم
🔸🌸🔸🌸🔸🌸🔸
4_5931482021984469308.mp3
11.94M
4_5859393250778939619.mp3
6.83M
🌺 #صوت_ترجمه
🌺 #جزء_26
🌺 ترجمه #فولادوند
#ختم_قران
📌به نیت تعجیل در ظهور آقا امام زمان قران تلاوت کنیم
🔸🌸🔸🌸🔸🌸🔸
5.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید گمنام، خوشنام تویی، گمنام منم
کسی که لب زد بر جام تویی، ناکام منم، ناکام منم
🎙حاج محمود کریمی
🔺مراسم وداع با پیکر مطهر شهدای گمنام در رواق امام خمینی (ره)
#شهدای_ارتش_(1)
سلام خدمت دوستان عزیز, به مناسبت فرا رسیدن 29 فروردین روز ارتش, چند روزی در خدمت شهدای عزیز ارتش جمهوری اسلامی ایران هستیم👇
🎈پس از پیروزی انقلاب، در شرایطی که دشمنان کمین کرده انقلاب و به تبعیت از آنان دوستان نا آگاه، نغمه شوم و خطرناک انحلال ارتش را سرداده بودند و ارتش در حساسترین شرایط حیات خود قرار گرفته بود، امام خمینی (ره) به عنوان بزرگترین حامی ارتش پای در میدان نهاد و نقشه شوم دشمنان انقلاب را نقش بر آب نمود و طی پیامی، با قاطعیت هرچه تمامتر، ضرورت حفظ ارتش را اعلام و در جهت انسجام، یکپارچگی و وحدت ارتش، فرمان تاریخی و مهمی را صادر فرمودند و روز 29 فروردین را روز ارتش نامگذاری کردند...
🌹 سید علی اقبالی دوگاهه در یکم آبانماه 1359 در یک ماموریت برونمرزی با عملیات موفقیت آمیز در راه برگشت، رادار راهبردی دشمن پرنده آهنین او را نشانه رفت و هواپیمای وی مورد اصابت موشک قرار گرفت. پرنده زخمی که خلبان جوان آن را به زحمت به 30 کیلومتری شرق موصل نزدیک مرز ایران رسانده بود، سقوط کرد و اقبالی با چتر نجات هواپیما را ترک کرد و به اسارت دشمن بعثی درآمد. خلبان دلیر ایران زمین بیشتر تلمبهخانهها و نیروگاههای برق عراق را از کار انداخته بود و طرحهای عملیاتی وی موجب شده بود تا صادرات 350 میلیون بشکه نفت عراق از کار بیفتد... صدام به خون این شهید تشنه بود و صدام دستور داد پس از دستگیری اقبالی بدنش را دو نیمه کردند. نیمی از پیکر مطهرش در نینوا و نیمی دیگر در موصل عراق مدفون شد...
کتاب خاطرات دردناک، ناصرکاوه
برشی از زندگی سرلشگر خلبان، شهید سید علی اقبالی دوگاهه
🌹جنگاور بود، چترباز بود، دورههایی که یک رنجر باید ببیند را گذرانده بود، کلاه سبز بود. از خیلی سال قبلتر مسوول حوزه بسیج و مسوول آموزش ناصحین شد و همیشه خودش را سرباز رهبر میدانست. قبلا یکبار به عراق رفته بود، اما آن موقع ماموریتش طولانی نبود. محسن درست است که پسرم بود، اما پشت و پناهم بود، روزی هم که آمد و گفت میخواهد به سوریه برود میدانستم این راه، شهادت دارد، خودم هم در دوران دفاع مقدس جبهه بودم، میدانستم شرایط جنگ چگونه است. البته این را هم قبول داشتم که شهادت نصیب هر کسی نمیشود و اینهایی که امروز میبینید شهید شدهاند، برگزیده هستند. محسن خیلی دوست داشت حضرت آقا را از نزدیک ببیند و حتی در وصیتنامهاش هم نوشته بود که آرزو دارم آقا دست مبارکشان را روی سرم بکشند که قسمت نشد و البته آقا بعد از شهادتش سر مزار محسن آمد و چند دقیقهای ایستادند.
کتاب مدافعان حرم, ناصر کاوه
برشی از زندگی شهید محسن قوطاسلو
🌹وقتي برای آخرین بار دیدمش سفيد مثل مهتابي شده بود. تازه اصلاح كرده بود. چشمهايش باز بود. تفنگ را به زور از دستش در آورده بودند. اگر سوراخ روي قلبش نبود ميگفتم خوابيده... گوشهي لبهايش چين خورده بود... درد داشت. آنقدر به خطوط صورتش، حالت لبهايش دقت كرده بودم كه فهميدم چه معنايي دارد. به پسرها گفتم: "كف پاي بابا را ببوسيد. پاي بابا خيلي خسته است"... بعد هم يك پروانه آمد نشست روي پيكر حسن. بعد پرواز كرد و با حسن آمد تا قبر. لباسهاي خونياش را پسرها شستند و من همهي آنها را تميز و مرتّب در كمد نگه داشتهام. حالا سالهاست كه از رفتن حسن ميگذرد؛ مينشينم و عكسها را جلويم ميچينم و نگاه شان ميكنم و بر تنهائيم فكر ميكنم. بچهها هستند اما حسن نيست...
کتاب خاطرات دردناک، ناصرکاوه
روایتی از همسر سرلشگر شهید, آبشناسان
🌹 یکی از تکاورانی که در حماسه خرمشهر در ابتدای جنگ حضور داشتند، خاطره ای فراموش نشدنی در تاریخ این سرزمین را از آن روزها چنین بیان کردند: "پس از این که خرمشهر سقوط کرد و به دست دشمن افتاد، بین ما و دشمن پل خرمشهر حایل شد که با تخریب آن مانع از ادامه پیشروی دشمن شده بودیم. دشمن برای تضعیف روحیه ما، جنازه یکی از دخترانی را که در طول محاصره به شهادت رسیده بود و در شهر جای مانده بود را در آن سوی پل به یکی از تیرهای برق کنار پل در سمتی که ما ببینیم، بسته بود. تکاوران دلیر ما که این صحنه را دیدند، به خاطر حفظ ناموس وطن، برای برگرداندن جنازه آن دختر ایرانی، به آن سوی رودخانه رفته، سه نفر از تکاوران شهید شدند و پیکرشان همانجا ماند، اما توانستند جنازه آن دختر ایرانی یعنی ناموس وطن را از چنگ دشمن آزاد کرده و به این سمت پل بیاورند...."
کتاب خاطرات دردناک، ناصرکاوه