فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ازسرگذشتن ،سرنوشت ماست
شادی روح بلند سردار دلها وشهدا فاتحه وصلواتی
#ساعت_به_وقت_عاشقی 💔۱:۲۰
برای شادی روح حاج قاسم و یارانش صلواتی هدیه کنید
39.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷#یاحسین_مظلوم(ع)
کاروان سفینه النجاه ، یا حسین مظلوم (ع)، شب جمعه، التماس دعا🙌 شادی روح امام، شهدا و همه درگذشتگان، بخوانید، فاتحه مع الصلوات
📌 شهادت یک اخراجی از جهاد در روز خبر تولد پسرش
🔹️ در هشتمین روز کمین، گلوله تک تیرانداز نشست وسط دو اَبروی رستمعلی و پیشانیش را شکافت.
◇ صدای یا زهرایش بلند شد و مغزش پاشید روی تنم و کیسه های کمین، با پشت سر آرام نشست روی زمین، دوربین کنارم بود و سریع عکس گرفتم، به سه ثانیه نکشید که شهید شد.
◇ ناگهان از توی کانال یک نفر داد زد که رستمعلی نامه داری ، فرمانده که نسبت فامیلی با رستمعلی داشت ، نامه را گرفت و باز کرد.
◇ ازطرف همسرش بود و نوشته بود: رستمعلی جان، امروز پدر شدی، وای ببخشید من هول شدم، سلام عزیزم،
◇ نمیدونی چقدر قشنگه، بابا ابوالقاسم اسم پسرت رو گذاشته مهدی، عین خودته، کشیده و سبزه، کی میای عزیزم ؟
◇ از جهاد اومده بودن پی ات، میخوان اخراجت کنند، خنده ام گرفته بود. مگه بهشان نگفتی که جبهه ای؟
◇ گفتند بخاطرغیبت اخراج شده ای، مهم نیست،وقتی آمدی دوباره سرزمین،کار میکنی،این یه ذره حقوق کفاف زندگیمان رانمیدهد، همان بهترکه اخراجت کنند.
◇ عزیزم زودبرگرد،دلم برایت تنگ شده…
🔻 رستمعلی با وجود آگاهى كامل از وضع همسر بيمارش كه مدت چهار ماه بسترى بود به منطقه عزيمت كرد
◇ شهید آقاباباپور ساعت ۴ بعدازظهر روز پنجشنبه مورخه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۶۵ در منطقه عملياتى فاو گلوله دو زمانه بر سر مباركش اصابت و قبل از شنيدن خبر ولادت فرزندش به لقاء الله پيوست
#شهید_رستمعلی_آقاباباپور
🔹️ صبحانه ای با شهدا
@sobhaneh_ba_shohada
🔻 با کلیک بر روی آدرس زیر ما را در صبحانه ای باشهدا دنبال کنید:
https://eitaa.com/joinchat/3191341256C69ef75b671
🌷🌷مبحث ۱۲۳۶ مرداد ۱۴۰۲ شمسی
با نام خدا و عرض سلام و تسلیت ایام اسارت اهل بیت ( ع) 😭
🍂بعد از حادثه کربلا چه گذشت؟
الف :🌴 شام غریبان کربلا نخستین شب عزای خاندان پیامبر پس از شهادت سید الشهداء علیه السلام است...😭
🌴دیشب چه سالاری داشتند؟
دیشب چه کسی از خیمه ها محافظت می کرد؟
امروز اما بدن مبارکشان بدون سر روی زمین است!
چه شبی بود آن شب و چه حالی داشت دختر امیر المؤمنین علیه السلام...
🌴شب یازدهم شبی است که سر مطهر امام حسین علیه السلام در تنور منزل خولی بود در حالی که نورانیت آن سر فضا را روشن نموده بود.
🌴 عمر سعد ملعون روز یازدهم تا وقت ظهر در کربلا ماند،
و بر کشتگان خود نماز گذارد و آنان را به خاک سپرد.
وقتی روز از نیمه گذشت فرمان داد تا دختران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رابر شتران بی جهاز سوار کردند .
و امام سجاد علیه السلام را نیز با غل و زنحیر بر شتر سوار کردند.
🌴هنگامی که آنان را از قتلگاه عبور دادند و نظر بانوان بر جسم مبارک امام حسین علیه السلام افتاد ، لطمه ها بر صورت زدند و صدا به ندبه برداشتند...
🌴عمر سعد به کوفه آمد .ابن زیاد اذن عمومی داد تا مردم در مجلس حاضر شوند.
🌴سپس سر مطهر امام حسین علیه السلام را نزد او گذاشتند و او نگاه می کرد و تبسم می نمود و با چوبی که در دست داشت جسارت می نمود.
🌴عصر روز یازدهم اهل بیت علیهم السلام را با حالت اسارت به طرف کوفه بردند. نزدیک غروب حرکت کردند و شبانه به کوفه رسیدند.
🌴لذا آن بزرگواران داغدیده را تا صبح پشت دروازه های کوفه نگه داشتند.
🌴هنگام صبح عمر سعد ملعون از کوفه خارج شد،و بسان فرمانده ای که از فتوحات خویش خوشحال است همراه اسراء وارد کوفه شد...
📙ارشاد شیخ مفید ،ج ۲
📗در کربلا چه گذشت،شیخ عباس قمی
ب : 🌑هفت مصیبت جانسوز شام از زبان امام سجاد علیه السلام
✍در روایت آمده ، از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:
سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا، کجا بود؟
🖤در پاسخ سه بار فرمودند:
الشّام، الشّام، الشّام! امان از شام !
🍀طبق روایت دیگر امام سجاد علیه السلام به نعمان بن منذر مدائنی فرمود:
🖤در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر ، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود:
۱_ ستمگران در شام اطراف ما را به شمشیرهای برهنه و استوار کردن نیزهها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند .
۲_ سرهای شهداء را در میان هودجهای زنهای ما قرار دادند.
سر پدرم و سر عمویم عباس را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم نگهداشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم سُتوران قرار میگرفت.(سلام الله علیهم)
۳_ زنهای شامی از بالای بامها ، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
۴_ از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
۵_ ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند . امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
۶_ ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
۷_ ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما ، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن ، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم.
🌑 اعظم الله اجورنا بمصابنا بالحسین علیه السلام
📗 بر گرفته از تذكرة الشهداء ملاحبیب کاشانی
🌴... فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ
... ﭘﺲ ﺍی دارندگاﻥ ﺑﻴﻨﺶ ﻭ ﺑﺼﻴﺮﺕ ! ﻋﺒﺮﺕ ﮔﻴﺮﻳﺪ .(حشر٢)
آری باید بصیرت داشت به ماجرای قتیل العبرات، چشمها را به آب دیدگان باید شست، تا اینگونه حوادث تلخ ،تکرار نشود!!!😭
📌نکته :
با عرض پوزش ،شماره مبحث قبلی،( حدیث امام رضا (ع) راجع به هدایت جویی از قرآن)، ۱۲۳۵ بود که به اشتباه ۱۲۲۵ اعلام شد.
🌷سیروس کامران ماوردیانی گیلانی🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درسی از #طلبه_گیلانی
#شهیدمحمدتقی_امینیان که این جمله را از وصیتنامه اش را خطاب به پدرش آیت الله امینیان امام جمعه فقید آستانه اشرفیه بود، بیان کردند: 👈 «آقاجان! موتور گازیم را بفروشید و هر چه پول دارم از بانک بگیرید، تمامش را به بیت المال تحویل دهید، چون شاید با این طرز درس خواندن، حق من نبود که از بیت المال مصرف کنم، و من نمی توانم جواب حق الناس را بگویم.»
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه
☀️برخورد ما و مسئولین با بیتالمال چقدر شبیه به شهدا است؟