🚩 دلنوشته دختر شهید رئیسی (۱۱)
نصف سال گذشت...
به اندازهی تمام سالهایی که زیر سایهتان بودم دلتنگی دارم. دلتنگیهای فزاینده...
این روزها مدام عادتهایتان را مرور میکنم. گاهی خودم تعجب میکنم که چرا نمیفهمیدم چقدر آسمانی هستید و من به میزانی که نزدیکتان هستم به آسمان نزدیکم. این روزها دل همهی مردم برای نگاه آسمانیتان تنگ است. چه نگاه مهربانتان باشد وقتی با یک کارگر کارخانه خوش و بش میکردید و چه پر از غضب باشد وقتی یک مسئول را بابت گرانی و... عتاب میکردید.
سفرهای استانی هرهفته بماند، شرکت هرساله در اردوهای راهیان نور چه صیغه ای بود؟ چرا اینقدر دعوت یادمانهای شهدا را میپذیرفتید؟ روضهخوانی و شرکت در هیئت بماند، چرا اینقدر روضه راه میانداختید؟
چقدر به هزار رکعت نماز های رمضان مقید بودید، نماز شب خواندن بماند، به طولانی شدنش چقدر اهتمام داشتید، به مستحبات بعد از نماز صبح. به نماز جعفر، به نماز امیر المؤمنین ع تقریبا هر هفته.
در رو به آسمان بودید برای ما...
درب های آسمان را باز بگذارید
نصف سال گذشت اما هنوز عمامه تان روی جالباسی خانه هست. هنوز لبادهی سورمهای بوی یک مرد آسمانی را در خانه پخش میکند. در خانه نه در تمام شهر پخش میکند.
نصف سال میگذرد و شما همچنان حواستان به ما و همهی مردم هست. هنوز به فرزندان شهدا سر میزنید گاهی خواب هایشان را برایمان تعریف میکنند. هنوز به محرومین رسیدگی میکنید. گاهی با گریه برایمان میگویند یا خبر و گزارشهایش میرسد. دوستانتان در حاشیه شهر مشهد و روستاهای خراسان جنوبی مشغولند. برایمان دعا میکنید. حواستان به امور کشور هست، خبر دادهاند که زیر سایهی ولی عصر (عج) دستی در ادارهی امور مقاومت دارید.
به اندازهی نصف سال حلاوت غم چشیدهایم. حلاوتش از شهادت است. شهدی که شما نوشیدهاید با صبر در غمش به ما برسد انشاءالله.
حلاوت از حی بودن شماست که بل احیاء عند ربهم یرزقون.
@jahadetabeen8
#راه_رئیسی
#راه_نصرالله
#دلنوشته_دختر_شهید