eitaa logo
جهادگران تبیین بسیج
3.7هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3.2هزار فایل
کانال تحلیلی ویژه هادیان ، اساتید و سخنرانان بسیج سراسر کشور پل ارتباطی با ادمین @Maahdeyar313
مشاهده در ایتا
دانلود
شرایط کاملاً متفاوت انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی، اسفند ماه برگزار خواهد شد و از همین حالا جریان‌های سیاسی در پی طراحی راهبرد‌ها و برگزیدن تکنیک‌های انتخاباتی هستند، اما نکته قابل توجه شرایط کاملاً متفاوت دو جریان سیاسی کشور است؛ اصولگرایان خود را به پیروزی در انتخابات بسیار نزدیک می‌بینند تا آنجا که «محمدرضا باهنر» اعلام کرده است: «زمینه برای رأی‌آوری اصولگرایان فراهم است»؛ اگرچه برخی طیف‌های درونی این جریان تلاش‌هایی جداگانه برای ورود مستقل به انتخابات را در دستور کار دارند، ولی ریش‌سفیدان اصولگرا از سازوکار جایگزین «جمنا» برای وحدت در انتخابات رونمایی کردند. اما شرایط در طیف اصلاحات کاملاً دگرگون است، اصلاح‌طلبان که پیروز مطلق انتخابات مجلس دهم و شورای پنجم در تهران بوده و در انتخابات‌های ریاست‌جمهوری یازدهم و دوازدهم نامزد مورد حمایت آنها راهی پاستور شد، این‌بار چشم‌انداز روشنی در برابر خود نمی‌بینند و تصمیم‌سازان اصلاحات در سردرگمی به سر می‌برند، در حالی که حتی فردی چون «بهزاد نبوی» می‌گوید باید در انتخابات شرکت کرد و تضعیف نهاد انتخابات به صلاح نیست. چهره‌هایی چون «حجاریان»، «تاج‌زاده» و دیگران از تحریم یا در بهترین حالت انتخابات مشروط حرف می‌زنند؛ چرا که معتقدند بخت اصلاح‌طلبان برای بردن انتخابات اسفند ‌ماه نزدیک به صفر است، مگر اینکه بتوانند با تضعیف شورای نگهبان، چهره‌های رادیکال خود را به میدان آورده و زمین بازی انتخابات را تغییر دهند. البته برای تحقق این شعار از یک سو سعی می‌کنند حربه انتخاباتی خود را در پس مطالبه‌ها و مطلوب‌های نظام، مانند مشارکت حداکثری پنهان کنند. چنانکه «فیض‌الله عرب‌سرخی» به تازگی در مصاحبه با روزنامه «همدلی» گفته است: «اگر نظارت استصوابی نباشد، مشارکت در انتخابات بالا می‌رود» و از سوی دیگر، نظام را به نوعی تهدید می‌کنند که اگر اجازه حضور چهره‌های مورد نظر اصلاح‌طلبان در انتخابات داده نشود، براندازان به میدان می‌آیند یا به تعبیر دقیق‌تر براندازان را به میدان می‌آوریم! چنانکه رئیس دولت اصلاحات به تازگی گفته است: «اگر مردم از اصلاحات مأیوس شوند، اندک اندک ذهنیت براندازی قوت می‌گیرد و ممکن است خدایی نکرده بتوانند موفق شوند.»
سلام علیکم ۲۱ تیرما، هشتادوچهارمین سالگرد شهادت هزاران شهید مدافع حجاب و عفاف و ارزشهای الهی و احکام دینی در مسجد جامع گوهرشاد و در جوار بارگاه ملکوتی آقا بالحسن علی بن موسی الرضا (صلوات الله علیهما) در سال ۱۳۱۴ ، به دست عوامل رضاخان ملعون ، گرامی باد. هدیه به ارواح طیبه جمیع شهدای مدافع ارزشها و احکام الهی مخصوصا شهدای سرافراز و والامقام این حادثه خونبار فاتحة مع الصلوات.
امارات دست به دامان ایران شد خبرگزاری فارس : یک روزنامه لبنانی نوشت، امارات در پی فهم وضع خود در قبال ایران و یمن، تصمیم گرفت به صورت آبرومندانه از یمن خارج شود و برای همین یک نماینده به تهران فرستاد و سه پیشنهاد به ایران داد. طی روزهای اخیر خبرهای زیادی درباره خروج بخشی از نیروهای امارات از یمن منتشر شده است. اگرچه هنوز به دیده شک به این خبرها نگاه می‌شود اما به نوشته روزنامه «الاخبار» به نظر می‌رسد حاکمان ابوظبی پس از آنکه «آتش به داخل خانه‌هایشان رسیده» تصمیمی راهبردی گرفته‌اند و برای دور کردن این آتش، دست به دامن تهران و مسکو شده‌اند. در ادامه این گزارش آمده، پس از انفجارهایی که کشتی‌های تجاری و نفتکش‌ها در بندر فجیره امارات را در تاریخ 12 ماه می هدف قرار داد، هیأتی امنیتی از امارات به ایران سفر کرد اما پاسخ قاطعی که شنید این بود «پس از اینکه شما خطوط قرمز را زیر پا گذاشتید، دیگر چیزی نزد ما باقی نمانده که بر سر آن با شما مذاکره کنیم». الاخبار سپس نوشت؛ بر اساس منابع دیپلماتیک مطلع، هیأت عالی‌رتبه اماراتی پیشنهادی با خود داشتند که اماراتی‌ها در آن زمان فکر می‌کردند غیرقابل رد است؛ این پیشنهاد شامل سه بند بود: بازگرداندن روابط میان دو کشور بر اساس روال قبلی، تأمین حمایت مشترک دو طرفه از گذرگاه‌های دریایی تا (امنیت) جریان (انتقال) نفت از تمام کشورهای (حاشیه) خلیج (فارس) تأمین شود و سوم که مهم‌ترین بند است آمادگی امارات برای ترک یمن بود. در ادامه گزارش این روزنامه لبنانی آمده: اماراتی‌ها پس از آنکه جواب قاطع ایران را شنیدند باز هم ناامید نشدند و زمانی که «عبدالله بن زاید» در 25 ژوئن گذشته به روسیه سفر کرد خواستار میانجی‌گری این کشور برای (راضی کردن) ایران شد. اما جواب همان بود «چیزی نزد ما وجود ندارد که بر سر آن مذاکره کنیم». برای ایرانی‌ها آشکار شده که ابوظبی دنبال «استراتژی خروج» از باتلاق یمن است و می‌خواهد آن را بخرد؛ اینچنین کالای کسادی در بازار تهران خریدار ندارد. * پشت‌پرده‌ها و دلایل الاخبار سپس نوشت، گذشته از اینکه چه کسی در پشت‌پرده انفجار بندر فجیره بود برای همه آشکار شده که هر ممنوعیتی بر صادرات نفت ایران بدان معناست که کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز نخواهند توانست از تسلط ایران بر تنگه هرمز بگذرند و نفت خود را بفروشند. پس از این تهدید بی‌سابقه و تحریک‌آمیز، ریاض و ابوظبی فکر می‌کردند شعله‌های جنگ آمریکایی مورد انتظار علیه ایران زبانه خواهد کشید اما واشنگتن امید آنها را ناامید گذاشت همانگونه که پس از ساقط شدن پهپاد آمریکایی توسط ایران، همین اتفاق افتاد. در ادامه این گزارش آمده است: اماراتی‌ها فهمیده‌اند که آمریکایی‌هایی که در حال حاضر به ایران حمله نکردند هیچ زمانی به این کشور حمله نخواهند کرد به همین دلیل ابوظبی پس از چهار سال ونیم جنگ علیه ملت یمن از استراتژی «اول، قدرت نظامی» به استراتژی «اول، صلح» روی آورده است. نشانه‌های این تصمیم از سفر وزیر خارجه امارات به مسکو دیده شد زمانی که وی اعلام کرد تحقیقات در حادثه فجیره به صورت دقیق به کشور خاصی اشاره ندارد و کشورش نمی خواهد تنش‌ها با تهران افزایش پیدا کند. بر اساس گزارش مذکور، تصمیم ابوظبی برای خروج از یمن چندین دلیل دارد که اولین آن، سر آمدن قدرت تحمل امارات از تبعات ورود به جنگ یمن در چند زمینه است: * اول: خسارت‌های انسانی؛ که امارات در طول چهار سال و نیم گذشته آن را مخفی کند و اخیرا توانسته با دوری از درگیری‌های مستقیم و استفاده از شیوه‌های جایگزین یعنی به کارگیری شبه‌نظامیان یمنی، از این موضوع جلوگیری کند و ارتش امارات را از تحمل خسارت‌های جانی بیشتر دور کند، اما این اتفاق پس از آن رخ داد که این خسارت شامل فرزندان بیشتر خانواده‌های متوسط و فقیر در این کشور وارد شد و به برخی از فروندان خانواده حاکم نیز رسید. * دوم: خسارت‌های اقتصادی؛ موضوعی که تأثیرات آن تنها محدود به ابوظبی نمی‌شد بلکه در مابقی امارت‌های امارات نیز آشکار شده بود و تأثیرات راهبردی آن بر اقتصاد قائم بر تجارت و خدمات دیده می‌شد. * سوم: خسارت‌های سیاسی؛ پس از آنکه اماراتی‌ها یقین پیدا کردند امکان تحقق پیروزی در یمن امکان ندارد و ائتلاف به فرماندهی سعودی با خروج برخی شرکا از آن در حال از هم پاشیدن است، حس کردند که آنها باید بخش اساسی تبعات شکست سیاسی را در این موضوع تحمل کنند به همین دلیل می‌خواهند از پرداختن بهای سنگین در این باره جلوگیری کنند. * علاوه بر این موارد به نظر می‌رسد با افزایش آشفتگی حاکمان امارات از همراهی کامل «محمد بن زاید» ولی‌عهد ابوظبی با «محمد بن سلمان» ولی‌عهد عربستان در متشنج شدن روابط با همسایگان خلیج (فارس) و ایران و نیز ورود به جنگ یمن با بهای اقتصادی آن، وضعیت امارات در محک قرار گرفته است. در نشستی که چند هفته پیش میان فرزندان زاید یعنی «محمد»، «هزاع» و «طحنون»
و «محمد بن راشد» حاکم دبی صورت گرفت، حاکم دبی به آنها گفته خروج از این باتلاق ضروری است. وی افزوده است: «فرود تنها یک موشک در خیابان‌های دبی کافی است تا اقتصاد فرو بپاشد و هر آنچه به دست آورده‌ایم فدا شود». فرزندان زاید پیش‌تر نیز صحبتی مشابه از حاکمان فجیره شنیده‌اند و آنها نیز نگرانی خود در این باره را ابراز کرده بودند. درخواست امارات از مصر برای میانجی‌گری در راستای بهبود روابط با سوریه الاخبار سپس نوشت؛ مهم‌تر از تمام آنچه گفته شد، این است که اماراتی‌ها دریافته‌اند شور و هیجان فعلی یمنی‌ها قادر به دگرگون کردن موازنه راهبرد نبرد است پس از آنکه (یمن) سلاح‌های جدید را به کار گرفته و تأسیسات حیاتی مانند خط لوله نفتی «ینبع» و فرودگاه «ابها» در عربستان و غیر از آن را هدف گرفته‌اند و تمام «دیوارهای استراتژیک» مانند سامانه پاتریوت آمریکایی هم نتوانست جلوی آن را بگیرد. این روزنامه در ادامه اعلام کرد: امارات پس از آنکه انعطاف‌های اخیر را از خود نشان داد، پیامی واضح از انصارالله دریافت کرده مبنی بر اینکه تأسیسات حیاتی‌اش هدف قرار نخواهد گرفت و این موضوع محدود به عربستان خواهد شد. در پایان این گزارش به نقل از منابع آگاه آمده است؛ این تغییر و تحول امارات نمایشی نیست، آنها ابتدا در (پروژه لیبی و) حمله خلیفه حفتر به طرابلس ناکام ماندند (+) و اخیرا یقین پیدا کردند که آمریکا برای مقابله مستقیم با ایران آماده نیست، به همین دلیل چرخش امارات با تغییر موضعش درباره سوریه تکمیل خواهد شد و در همین راستا امارات از قاهره خواسته برای (رابطه) با دمشق میانجی‌گری کند تا رابطه با سوریه از جایی که متوقف شده از سرگرفته شود. هفته جاری، روزنامه القدس العربی، چاپ لندن، عقب‌نشینی امارات از شرق و غرب یمن به جنوب این کشور را اعتراف به شکست دانست نه «تغییر راهبرد از جنگ به صلح» آنطور که ابوظبی ادعا کرد، و تأکید کرد اما جاه‌طلبی ابوظبی در بنادر جنوب یمن هنوز تمام نشده است.
گفتگوی تفصیلی|مرندی: جنگ نمی‌شود؛ مذاکره با آمریکا یعنی باج‌دادن/ اوباما هم مسیر ترامپ را در برجام می‌رفت یک کارشناس ارشد مسائل آمریکا گفت: قبول مذاکره مجدد با آمریکا در شرایطی که این کشور به‌شکل یک‌سویه از برجام خارج شده، این پیام را به آمریکایی‌ها می‌دهد که بدون دادن هیچ هزینه‌ای، از ایران باج بگیرند.https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/04/19/2027553
سعد الله زارعی: اینستکس تحریم و حکمرانی جدیدی بر اقتصاد ایران است کارشناس مسائل بین الملل اینستکس را برجام جداگانه ای دانست و گفت: اگر قلب اینستکس را بشکافیم متوجه می شویم که این طرح ایجاد یک تحریم، محدودیت و حکمرانی جدیدی بر اقتصاد ایران است.https://www.farsnews.com/news/13980419001059
سوال یکی از جوانان مومن انقلابی و پاسخ مختصر ارائه شده. سوال : جناب استاد کریمی با سلام و خداقوت و تبریک دهه کرامت مقام عظمای ولایت حضرت آیت الله خامنه ای. در سخنان خود اشاره به یک پیچ تاریخی برای ملت ایران دارند به نظر شما اکنون در کجای پیچ هستیم وچه زمانی این پیچ طی میشود؟ با تشکر. جواب مختصر: هرچند این سوال پاسخ مفصلی را می طلبد اما بطور خلاصه می توان گفت پیچ تاریخی آنجایی است که دشمن بواسطه احساس خطری که نموده است ، خطر جدی و حیاتی برای دشمن و بشارت برای ما یعنی جبهه حق و آن بوجود امدن شرایط و مقدمات و زمینه شکل گیری تمدن بزرگ اسلامی و طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) است، اینجا چون برای آنان خطر بزرگترین خطر است پس بزرگترین تهدید و فشار و جنگ احزاب همه جانبه ای را در تمام زمینه ها از جمله اقتصادی سیاسی فرهنگی و عملیات روانی براه می اندازند تا جبهه حق را وادار به تسلیم و عقب نشینی و بازگشت به قبل نمایند، در اینجا دو راه بیشتر باقی نمی ماند، یک : تسلیم و سازش ، که بر خلاف تصور خیلی از ساده اندیشان ، تجربه تاریخی و سنت های الهی ثابت نموده که نه تنها ثمره ای ندارد ، بلکه بسیار پرهزینه و خسارت محض است و باعث خفت و خواری در دنیا و عذاب اخروی است ؛ راه دوم : استقامت و حرکت رو به جلو برای رسید به استحکام درونی و قدرت بازدارنگی و نهایتا تمدن نوین اسلامی و دولت کریمه امام زمان (علیه السلام)؛ راه دوم یعنی استقامت هرچند هزینه هایی دارد و لی یاری و نصرت الهی را بدنبال خواهد داشت ، در حال حاضر دشمن بخاطر مقاومت رهبری و نیروهای مومن انقلابی ، دیگر برگ برنده ای در اختیار ندارد و آخرین فشارها را با تحرم افراد و شخصیت ها و براه انداختن جنگ روانی وارد می کند، جبهه حق هم به حول قوه الهی و به عنایت امام زمان (علیه السلام) و تدابیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی و استقامت یاران حق، در حال رسیدن به نقطه بازدارندگی است و این نقطه بازدارندگی همان عبور از این پیچ عظیم تاریخی و مقدمه شکل گیری تمدن بزرگ اسلامی و تحقق دولت کریمه امام زمان (علیه السلام) است است که خیلی دور نیست و ما در آستانه تحقق روز افزون وعده های صادق الهی هستیم.
مهاجرهای سپاه بالای سر تروریست‌های کردستان/ اولین عملیات برون‌مرزی مهاجر۶ با بمب‌های قائم نیروی زمینی سپاه با استفاده از پهپادهای مهاجر ۶ و بمب های قائم مواضع تروریست‌ها در کردستان عراق را در هم کوبید.https://www.tasnimnews.com/fa/news/1398/04/21/2052437
بهره‌برداری از توپخانه لیزری سپاه/ بارش گلوله‌ لیزری بر سر تروریست‌ها اصابت دقیق گلوله‌های توپخانه‌ای به مقرهای تروریست‌ها حکایت از عملیاتی شدن یکی دیگر از دستاوردهای دفاعی کشور یعنی لیزری شدن گلوله‌های توپخانه سپاه دارد.https://www.farsnews.com/news/13980421000463
هدایت شده از معیار
98-04-22.pdf
801.8K
نشريه پيشخوان خبر شماره 243 - شنبه 22 تير ماه
هدایت شده از معیار
98- پرسمان_6_.pdf
706.9K
نسخه pdf پرسمان سیاسی(6) 1- شورش یهودیان فالاشه در سرزمین‌های اشغالی 2- فرمان ۱۰ بندی نخست‌وزیر عراق در مورد حشد الشعبی 3-دلایل خروج نظامیان اماراتی از یمن هادیان و مسئولان سیاسی بصیرتی شهید کمالی
چرا ترامپ به برجام علاقه‌مند شده؟ مهدی محمدی: این روزها حرف‌هایی درباره برجام از جانب مقام‌های دولت آمریکا شنیده می‌شود که شاید به نظر برخی عجیب باشد. دونالد ترامپ گفته ایران باید به سبب عدم پایبندی به تعهداتش در برجام تحریم شود. یا برایان هوک - که فعلا بی‌توجه به «مسؤولیت شخصی»‌ای که در آینده متوجه او خواهد بود، به میدان‌دار شر علیه ایران تبدیل شده- گفته همه جهان باید برای عمل ایران به تعهداتش در برجام تلاش کند. کسانی در داخل ایران در واکنش به این قبیل سخنان، که از زمان آغاز عملی کاهش تعهدات برجامی ایران با بسامد بالا از سوی مقام‌های آمریکایی تکرار شده، گفته‌اند مقام‌های آمریکایی به تناقض‌گویی افتاده‌اند و چطور می‌شود کشوری که همواره گفته برجام یک توافق بد است و بیش از یک سال قبل، به طور یکجانبه از توافق خارج شده، حالا نگران عمل نکردن ایران به برجام شده باشد. این دیدگاه، از این جنبه که می‌گوید آمریکا در واقع صلاحیت اظهارنظر درباره عمل یا عدم عمل ایران به تعهدات برجامی‌اش را ندارد، در واقع نادرست نیست اما حقایق مهمی را نادیده می‌گیرد که ریشه در یکی از اشتباهات تحلیلی بسیار جدی تیم سیاست خارجی دولت آقای روحانی دارد. بیش از 2 سال است مقام‌های دیپلماتیک دولت آقای روحانی تلاش می‌کنند از اینکه ترامپ ظاهرا مخالف برجام است نتیجه بگیرند پس برجام توافق خوبی است. من اکنون به هیچ وجه مایل نیستم به مشاجره داخلی درباره خوب یا بد بودن برجام بپردازم یا به آن دامن بزنم، لیکن فکر می‌کنم این موضوعی است که اشتباه تحلیلی درباره آن یکی از عوامل اصلی فرصت‌سوزی دولت در یک سال مابعد خروج آمریکا از برجام و در نتیجه عقب افتادن استراتژی «اقدام راهبردی برای تحمیل هزینه به آمریکا» بوده، که اگر به جای 3 ماه قبل یک سال قبل آغاز می‌شد، چه‌بسا بسیاری از آنچه اکنون می‌بینیم اساسا رخ نمی‌داد. اشتباه دولت آنجا بود که 2 حقیقت کم‌و‌بیش روشن را نادیده گرفت و در مقابل استدلال‌های متنوع در دفاع از آنها سرسختانه مقاومت کرد. حقیقت اول این بود که آمریکا برجام را نه بد، بلکه کم می‌دانست و هدف آن از خروج از برجام هم نه منتفی کردن آن، بلکه توسعه آن به سایر حوزه‌های نگرانی راهبردی آمریکا از ایران (آنگونه که در فهرست دوازده‌گانه پمپئو آمده) و جایگزین کردن آن با یک «برجام پلاس» یا «برجام بزرگ‌تر» بود - و هست- که با همان مدل برجام، سایر برنامه‌های امنیت ملی ایران را نیز مانند برنامه هسته‌ای متوقف کند. بنابراین، دولت آمریکا اساسا هرگز در پی منتفی کردن برجام نبوده، بلکه دنبال آن بوده که با انباشت گزینه‌های فشار علیه ایران، برجام‌های موشکی و منطقه‌ای را هم از دل برجام هسته‌ای بیرون بکشد. حقیقت دوم هم که متاسفانه بی‌جهت نادیده گرفته شد این بود که آمریکا وقتی از خروج از برجام سخن می‌گوید، مقصودش در واقع این است که خودش از برجام خارج شود- چنانکه گفتیم با هدف بازگشت به یک توافق بزرگ‌تر- اما ایران را به امید اروپا، یا به سبب نگرانی از تبعات خروج از برجام یا به هر دلیل دیگر در برجام نگه دارد و متقاعد کند که به اجرای تعهدات هسته‌ای‌اش ادامه بدهد. به عبارت دیگر، خروج آمریکا از برجام یا انتقاد آن از محتوای توافق، هرگز به این معنا نبوده که برای آمریکا مهم نیست ایران به تعهدات برجامی‌اش عمل بکند یا نه بلکه چنانکه در هفته‌های گذشته آشکارا دیده‌ایم دولت آمریکا، اروپایی‌ها و حتی اسرائیل شدیدا از اینکه ایران محدودیت‌های برجامی بر برنامه هسته‌ای‌اش را کم کند نگرانند و هر گام ایران که در این مسیر برداشته می‌شود آنها را آشفته‌تر می‌کند. بنابراین خروج آمریکا از برجام به معنی «بی‌اهمیت بودن تعهدات برجامی ایران» نیست، بلکه برعکس دقیقا مبتنی بر این محاسبه انجام شده که ایران به دلایل سیاست داخلی یا دلایل دیگر، هرگز به چارچوب برجام آسیب نخواهد رساند. طبیعی است بهترین وضعیت برای آمریکا و حتی اروپا این است که خود از برجام خارج شده و زیر بار هیچ تعهدی نروند اما در عوض ایران مفت و مجانی در توافق باقی بماند و یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های راهبردی آنها را که تداوم یک برنامه غنی‌سازی فعال در ایران است، مرتفع کند. اظهارات فعلی مقام‌های دولت آمریکا به هیچ وجه عجیب نیست. مدت‌هاست روشن است که دولت آمریکا وابستگی راهبردی و اطلاعاتی جایگزین‌ناپذیری به برجام دارد و کاهش تعهدات برجامی از جمله موثرترین اهرم‌هایی است که می‌تواند به تغییر محاسبات آمریکا درباره تحریم‌ها منجر شود. اکنون که آمریکایی‌ها می‌بینند ایران واقعا به سمت تخریب چارچوب برجام در حرکت است، طبیعی است که نگران شده و به هر شیوه ممکن برای جلوگیری از تداوم این روند تلاش کنند؛ همچنان که مضمون اصلی همه دیدارهای دیپلماتیک در هفته‌های گذشته نیز همین بوده است.
درک درست از محاسبات آمریکا درباره برجام پیش‌شرط هر نوع سیاست‌گذاری نتیجه‌بخش در وضعیت فعلی است. 2 حقیقتی که از آن سخن گفتیم، متاسفانه تنها حقایق مرتبط با برجام نیست که نادیده گرفته شده است؛ مثلا یک حقیقت دیگر این است که از دید آمریکا برجام هرگز ابزاری برای کاهش تحریم علیه ایران نبوده، بلکه به تعبیری که در همان ماه‌های اول پس از توافق مطرح شد ابزاری برای جلوگیری از پاسخ هسته‌ای ایران به تداوم تحریم‌ها بوده است. یا یک حقیقت دیگر که باید در آینده به تفصیل درباره آن بحث کرد این است که مطلوبیت برجام برای آمریکا و حتی اروپا صرفا تا زمانی است که برنامه هسته‌ای ایران را محدود کند و درست از زمانی که برجام به «تاریخ‌های انقضا» نزدیک شده و از توان آن در محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران کاسته شود، برجام مطلوبیت خود را به‌سرعت برای غربی‌ها از دست خواهد داد و چنانکه خود گفته‌اند آن زمان بهانه‌ای پیدا کرده و از توافق- بدون توجه به سال‌ها پایبندی یک‌سویه ایران- خارج خواهند شد. ما با این وضعیت زمان زیادی فاصله نداریم و این بازی احتمالا بزودی از اکتبر 2020 یعنی وقتی که بناست تحریم تسلیحات متعارف ایران مطابق قطعنامه 2231 برداشته شود، آغاز خواهد شد. آسیب‌پذیری‌های آمریکا و کشورهایی که بتازگی در حال چشیدن طعم ملایمی از ابزارهای قدرت ملی و منطقه‌ای ایران هستند، بسیار بیش از چیزی است که در تصویر بیرونی آنها دیده می‌شود. همچنین برنامه‌های آینده آنها هم دیگر چندان پنهان نیست. برای کشوری مانند ایران که در یک رویارویی تاریخی وارد شده، تمرکز روی آسیب‌پذیری‌های دشمن بدون هراس از بلوف‌هایی که در واقع تنها ابزارهای بازدارندگی باقی‌مانده در سبد گزینه‌های آمریکاست، می‌تواند زمان تنش را کوتاه‌تر و تغییر محاسبات دشمن را سریع‌تر کند. منتها نکته این است که این آسیب‌ها را باید خود ببینیم و بشناسیم والا بعید است کسی در این جهان، خود به فهرست ترس‌ها و آسیب‌هایش اعتراف کند. کار این دنیا عموما برعکس است.
محرمانه های شهرک لاکچری تهران صحبت از شهرک سوپر لوکس در محله باستی شهرستان لواسان است. جایی که با دیوارهای ۷ متری محاصره شده و تحت شدیدترین تدابیر حفاظتی قرار دارد. حتما شما هم این روزها نام این شهرک به گوشتان خورده، همان شهرکی که به تازگی گیت ورودی اش با پیگیری نمازگزاران شهر لواسان و به دستور رئیس حوزه قضایی این شهر جمع آوری شد و ویدئوهایی از ویلاهای لاکچری اش در فضای مجازی دست به دست می چرخد. شهرک باستی هیلز کجاست؟ شهرک باستی «یکی از محلات پرجمعیت لواسان بوده و از مقصدهای اقامتی و گردشگری لوکس استان تهران محسوب می شود. ساخت و سازهای لوکس با معماری و طراحی باور نکردنی که بعضی آن را هم ردیف خانه های سلبریتی های هالیوود در منطقه مرفه نشین بورلی هیلز کالیفرنیا می دانند» سبب شده تا این منطقه لواسان شهرت جهانی پیدا کند. مسائلی که درباره شهرک ویلایی ثروتمندنشین باستی هیلز در شبکه های اجتماعی منتشر شده است نشان می دهد که تغییر کاربری زمین در این منطقه به قصد ساخت ویلاهای سوپر لوکس دوبلکس کار سختی نیست. داستان یک توافق نامه جنجالی ۱۲۸ هزارمتر مربع زمین متعلق به آقای «غ. م» با موافقت شهرداری وقت لواسان وارد محدوده این شهر شد. طی این توافق نامه که به تایید شورای شهر لواسان هم رسید مالک یکی از شرکت‌های پتروشیمی شناخته کشور در ازای واگذاری هشت هزار و ۵۰۰ متر زمین و بخش کوچکی از همین زمین‌ها به علاوه پرداخت ۳۳۰ میلیون تومان به شهرداری اجازه تفکیک ۵۰ قطعه دو هزارمتری را به دست آورد. آقای «غ. م» از قضا از فعالان باسابقه اتاق بازرگانی است و چند شرکت بزرگ پتروشیمی را هم مدیریت می‌کند. دقیقا در همان روز یعنی ۲۳ خرداد سال 80 این توافق نامه به تایید شورای شهر لواسان هم رسید، تا ظاهرا همه چیز قانونی باشد! ناگفته پیداست با این موافقت نامه که ظاهرا هیچ مشکل قانونی هم نداشت، ارزش این زمین چندبرابر شد. امام جمعه لواسان، اما روایت جالبی از شکل گیری شهرک اشرافی باستی هیلز دارد. به گفته حجت الاسلام لواسانی، این شهرک علاوه بر نماد اشرافیت، خلاف قانون است چراکه این قطعه زمین اساسا خارج از محدوده شهری بوده، اما با موافقت مسئولان شهری این زمین تبدیل به یکی از لوکس‌ترین شهرک‌های اطراف پایتخت شده است: «پس از انعقاد این تفاهم نامه سازمان بازرسی به این پرونده ورود کرد. شورای شهر لواسان منحل شد و شهردار هم از کار برکنار و جلوی تفکیک زمین‌ها هم گرفته شد. کار به دادگاه کشید و در نهایت دادگاه هم حکم بر غیرقانونی بودن این اقدام داد.» اما در نهایت با اعمال ماده ۱۸ قطعه بندی‌های این زمین ۱۲ هکتاری انجام شد. مجوز‌های ساخت یکی پس از دیگری صادر و پروانه‌های لازم دریافت شد و ویلا‌ها یکی پس از دیگری از دل زمینی که تا چند سال پیش بخشی از کوه‌های شمالی لواسان بود، سر برآورد. این همه در حالی بود که در هیچ کدام از این مراحل به ظاهر قانونی هیچ استعلامی از اداره محیط زیست استان تهران دریافت نشد و اعتراض‌های این سازمان هم در این خصوص به نتیجه‌ نرسید. ویلای ۱۵۰ میلیاردی در باستی هیلز اصلا نگران محدودیت قیمت‌ها نباشید، قیمت ویلا در شهرک لاکچری باستی هیلز هیچ محدودیتی ندارد. یکی از لاکچری‌ترین ویلا‌های این شهرک تقریبا دو هزار و ۵۰۰ متر زیربنا دارد. پارکینگ، انباری، بالکن، سونا، استخر، جکوزی، سالن ورزشی و خلاصه هرچه که دلتان بخواهد در آن پیدا می‌شود. تازه این ویلا نوساز است و همین پارسال ساخت آن تمام شده و یکی از ویلاهای سوپرلاکچری در باستی هیلز است.
گزارشی درباره همکاری و همفکری روشنفکران با رضاخان قلم روشنفکران؛ پشتوانه سرنیزه رضاخانhttp://farsi.khamenei.ir/others-report?id=41354
پاسخ مستند نیازی به پورمحمدی: دفاع شما از همفکران خود در پرونده قتل‌های زنجیره‌ای قابل فهم است رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح در زمان رسیدگی به پرونده قتل‌های زنجیره‌ای با صدور اطلاعیه‌ای به‌صورت مستدل به اظهارات اخیر مصطفی پورمحمدی پاسخ داد و در پایان گفت: دفاع ایشان از همفکران و دوستان قدیم‌شان را قابل فهم می‌دانم. حجت‌الاسلام والمسلمین محمد نیازی رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح در زمان رسیدگی به پرونده قتل‌های زنجیره‌ای در پاسخ به اظهارات اخیر مصطفی پورمحمدی درخصوص قتل‌های زنجیره‌ای اطلاعیه‌ای صادر کرد. در متن این اطلاعیه آمده است: «1ـ این گفته آقای پورمحمدی که آقای عالیخانی از بچه‌های سپاه بود، صحت ندارد. (منظور مهرداد عالیخانی، معروف به صادق، متهم ردیف دوم در پرونده قتل‌های زنجیره‌ای است که با حکم قطعی دادگاه به اتهام آمریت در قتل‌ها به 4 فقره حبس ابد محکوم شد.) البته عالیخانی تلاش کرد وارد سپاه شود ولی موفق نشد. طبق سوابق موجود، وی در شهریور ۱۳۶۲ برای استخدام در کمیته انقلاب اسلامی اقدام کرد و سپس از این طریق به واجا [وزارت اطلاعات] وارد شد. 2ـ ایشان می‌گوید: «حتی این داستان قتل‌های زنجیره‌ای در سیستم اتفاق افتاد و عوامل آن خودسر نبوده‌اند» و برای اثبات این ادعا می‌افزاید: مدیر این پروژه جانشین معاون امنیت بود. (منظور آقای مصطفی کاظمی، معروف به موسوی، متهم ردیف اول در پرونده قتل‌های زنجیره‌ای است که با حکم قطعی دادگاه به اتهام آمریت در قتل‌ها به 4 فقره حبس ابد محکوم شد.) چند سؤال از جناب آقای پورمحمدی: اولاً، اگر قتل‌ها در سیستم اتفاق افتاد و عوامل اصلی این جنایت خودسر و محفلی نبودند، چرا در پروژه‌ای با این اهمیت جانشین معاون امنیت آن را مدیریت کرد نه خود معاون امنیت؟ اگر تصمیم سیستم بود چرا مسئول اصلی، یعنی معاون امنیت، از اجرای آن بی‌اطلاع بود؟ (هرچند معاون امنیت وقت نیز از این جهت زیر سؤال است.) ثانیاً، چرا عناصری از برخی معاونت‌های دیگر، از جمله معاونت اطلاعات مردمی، درگیر قتل‌ها شدند بدون آن‌که معاونت مربوطه در جریان قرار گرفته باشد؟ ثالثاً، آقای مصطفی کاظمی در جلسه دادگاه اعلام کرد که سوژه‌ها را خودم انتخاب می‌کردم و قتل همسر فروهر را همان زمانی که نیروها برای اجرای عملیات رفته بودند، و چند ساعت قبل از شروع عملیات، تصمیم گرفتم. جناب آقای پورمحمدی! آیا سیستم این‌گونه برای قتل انسان‌ها تصمیم می‌گرفت؟ آیا این اتهامی بزرگ به وزارت اطلاعات نیست؟ 3ـ جناب پورمحمدی، درباره انگیزه‌ عوامل اصلی جنایت مطالب عجیبی بیان کرده‌اند از جمله اینکه آنان براساس تحلیل خودشان فکر می‌کردند باید به نظام خدمت کنند و اصلاح‌طلبان را از ورطه خطرناک نجات دهند و نگذارند که ضد انقلاب به آنان بچسبد و ما ناچار باشیم حوادث سال 60 و جنگ‌های خیابانی را تکرار کنیم و ما عملیات پیش دستانه انجام دادیم.... و اتفاقاً مدیران اصلی این تصمیم گرایش چپ داشتند. آیا آقای پورمحمدی خودشان به‌وجود چنین انگیزه‌ای باور دارند؟ اگر پاسخ مثبت است به این سؤال پاسخ دهند که چگونه از طریق قتل آقای داریوش فروهر با آن وضعیتی که از نظر جسمی و نقش سیاسی داشت و با قتل همسر او، آن هم شبانه و با وضع بسیار فجیع (کارد آجین)، چگونه اصلاح‌طلبان از ضد انقلاب جدا می‌شدند؟ یکی از عوامل اصلی جنایت در پاسخ به سؤال یکی از مباشرین قتل‌ها که چرا باید با این شیوه به قتل برسند و این مسئله مشکل ایجاد خواهد کرد، گفته بود باید قتل‌ها به گونه‌ای انجام شود که در دنیا صدا کند. چگونه با این قتل‌های جنایت‌آمیز، که برای نظام و امنیت ملی ما چالش‌ساز شد و ضربه جبران‌ناپذیر بر پیکر وزارت اطلاعات وارد کرد، خدمت به نظام صورت می‌پذیرد؛ آن هم از سوی کسانی که به قول آقای پورمحمدی اهل تحلیل بودند و علی‌الاصول پیامد‌های خطرناک این جنایات را می‌دانستند و پیش‌بینی می‌کردند؟
در این‌جا مناسب است بیانات مقام معظم رهبری در زمینه انگیزه قتل‌ها آورده شود تا وزن توجیه جناب آقای پورمحمدی سنجیده شود: «... اما مرحوم فروهر و مخصوصاً عیالش آدم‌های نانجیبی نبودند حالا شما فکر کنید کسی که مثل فروهر را می‌کشد آیا می‌تواند دوست نظام باشد؟! می‌تواند برای نظام کار کند؟! چنین چیزی معقول است؟! من این را باور نمی‌کنم. آشنایی من با مسایل سیاسی این بیست ساله و قبل از این در دوران انقلاب، آشنایی با‌اشخاص، جریانات سیاسی و با توطئه‌های گوناگونی که از اطراف دنیا همیشه در جریانش بوده‌ایم ـ اجازه نمی‌دهد که من باور کنم، این کارِ عناصری است که با نظام مسئله‌ای ندارند و نمی‌خواهند علیه نظام کار کنند... بعضی از این دو، سه نفر نویسنده‌ای هم که متأسفانه در این حادثه کشته‌ شدند اسمشان را بنده هم نشنیده بودم... آن دستی که به فکر می‌افتد بیاید اینها را تصفیه کند و به قتل برساند ـ یا در داخل خانه‌هایشان، یا در میان راه، یا در خیابان، یا در بیابان ـ مگر می‌تواند بیگانه نباشد و تابع یک نمایشنامه از پیش طراحی شده نباشد؟!...» 4ـ جناب پورمحمدی نقش آقای سعید امامی را به مشاور عوامل اصلی جنایت کاهش داده است. درباره نقش نامبرده در قتل‌های زنجیره‌ای سال 1377 (صرف‌نظر از اتهامات دیگر وی که موضوع بحث ما نیست) توضیحات زیر ارائه می‌شود: الف: آقای پورمحمدی حداقل پذیرفته‌اند که سعید امامی به عوامل اصلی جنایت برای انجام آن مشورت داده است. البته آقای پورمحمدی قبلاً گفته بود: «سعید امامی از جریان قتل‌ها خبر نداشت حتی من خودم به او گفتم اگر تو هم دست داری بگو تا شر این غائله کنده شود. او جواب داد نقشی نداشته‌ام. از موسوی هم پرسیدم گفت نقشی نداشت و اطلاع هم نداشت ولی شاید حدس بزند». (روزنامه انتخاب 31/2/79. جالب است که ایشان برای اثبات ادعای خود به اظهارات سعید امامی و موسوی قبل از دستگیری آنان استناد می‌کند.) ب: چرا آقای سعید امامی، که حداقل به قول آقای پورمحمدی طرف مشورت برای انجام قتل‌ها بود، در روز اول در دادسرا و در پاسخ به سؤال دادستان که به نظر شما چه کسی این قتل‌ها را مرتکب شده، اظهار داشت: اگر خودی‌ها انجام داده باشند کار سپاه پاسداران است و اگر ضد انقلاب انجام داده باشد کار باند سیدمهدی هاشمی است. (اظهارات کتبی آقای سعید امامی در این زمینه موجود است.) ج: اما واقعیت مطلب درباره نقش سعید امامی در قتل‌ها از منظر حقوقی: نامبرده در آن زمان چون سمت اجرایی نداشت نمی‌توانست دستوردهنده باشد و آمر قتل تلقی نمی‌شود. او در اجرای قتل‌ها نیز دخالت نداشت پس مباشر قتل تلقی نمی‌شود. بلکه او با توجه به زمینه‌چینی، تحریک، ترغیب دیگران و تسهیل امر معاون در قتل‌ها محسوب می‌شود. در پرونده نیز همین اتهام به او تفهیم شد و با همین اتهام برای او قرار نهایی صادر شد؛ البته معاونی که محور عمل و اقوی از مباشر است. اظهارات کتبی او در مرجع قضایی وجود دارد که در زمان مناسب منتشر خواهد شد. ان‌شاءالله 5ـ توضیحات درباره مسایل دیگرِی که جناب پورمحمدی مطرح کردند، از جمله مسئله بسیار مهم نفوذ، را به فرصت مناسب دیگری موکول و تنها به یک جمله بسنده می‌کنم: چه ایشان بپذیرند یا رد کنند فتنه‌ قتل‌های زنجیره‌ای و فتنه 18 تیر 78 و فتنه سال 88 تردیدی باقی نگذاشت که نفوذ دشمن در دهه‌های گذشته قطعی است و غیرقابل انکار. 6ـ درباره مسایل طرح شده، اسناد و مدارک کافی و غیرقابل انکار در پرونده محاکماتی در سازمان قضایی نیروهای مسلح وجود دارد. به جناب آقای پورمحمدی توصیه می‌کنم هر زمان که خواستند درباره ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای سال 1377 اظهارنظر نمایند حداقل اطلاعاتی از پرونده محاکماتی و صورتجلسات دادگاه آن تحصیل فرمایند، هر چند دفاع ایشان از همفکران و دوستان قدیم‌شان را قابل فهم می‌دانم!
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ أَلمُرتَضٰی سلام علیکم ضمن تبریک میلا با سعادت آقا ابالحسن علی بن موسی الرضا (علیهما آلاف التحیة والثناء)، نماز با فضلیت و موکد و مجرب روزهای یکشنبه ماه ذالقعده فراموش نشود. سيّد ابن طاووس براي روزيكشنبه ماه ذو القعده نمازي با فضيلتبسيار از رسول خدا (صلّي الله عليهو آله) روايت كرده، مختصرآن فضيلت اين است كه،هركه آن را بجا آورد، توبهاش پذيرفته حق، و گناهشآمرزيده مي شود، و طلبكاراناو در قيامت از وي راضي گردند،و با ايمان از دنيا برود، وايمانش از او گرفته نشود، وقبرش وسيع و نوراني گردد، وپدر و مادرش از او راضي شوند، وآمرزش حق نصيب پدر و مادر وفرزندان و نژاد او گردد، وروزي او توسعه يابد، و فرشتهمرگ در وقت مردن با اومدارا كند ، و جانش را به آسانيبستاند. كيفيت آن نماز چنين است:روز يكشنبه غسل بجا آورد، ووضو بگيرد، و چهار ركعتنماز بخواند ، در هر ركعتسوره <حمد> را يك مرتبه وسوره <توحيد> را سه مرتبه، وسوره < فلق > را يك مرتبه، وسوره <ناس> را يك مرتبهبخواند، و پس از نماز هفتادمرتبه اسغفار كند ، و پس از آن بگوید :《 لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّهَ إلاَّ بِاللَّهِ الْعَلِيِّالْعَظِيمِ 》سپس بگوید : 《يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اِغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَذُنُوبَ جَمِيعِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لاَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَإلاَّ أَنْتَ 》. التماس دعا