کودک نوجوان بنت الهدی🇮🇷
#گروه_جهادی_بنت_الهدی #جهادی_بنت_الهدی #گروه_جهادی_فرهنگی_بنت_الهدی #اتاق_جهادی #جلسه #تجدید_خاطرات
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
دیدار دوبارهمان یعنی تجدید خاطرات اردوهای مشترک جهادی. جلسه ی این بار، به جای بررسی ابعاد مختلف برگزاری یک اردو، قرار بود در باره ی خلاهای کارجهادی باشد.
حضور محمدحسینِ کوچک، جان تازه ای میداد به دورهمیِ دوستانه مان.
مادر جوان محمد حسین و بانوی دیگری میهمان اتاقِ بنت الهدی شده بودند؛ هر دو از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی(ره) و نماینده ی ادوار بسیج دانشجویی.
آن دو فقط دانشجوی این دانشگاه نبودند، سعی داشتند مشی این شهید را هم دنبال کنند. به حکم مؤذن بودنشان در جامعه، آرام و قرار نداشتند و سرشار بودند از دغدغه که «دانشجو موذن جامعه است، اگر خواب بماند نماز امت قضا میشود.»
از روز های تجرد تا حالا که یکی کدبانوی خانه ای شده بود و دیگری مادرِ مهمان کوچک ما، مشغول انجام وظیفۀ بیدارباشی جامعه بودند و البته هستند.
مثل همیشه اولِ کار، دلمان را با آیه های خدا، جلا دادیم. تشنگی کاممان را با شربت آبلیموی خنک خانگی فرونشاندیم و صحبت هایمان را آغاز کردیم.
آقا کوچولوی حاضر در جمع هم ابتدا ساکت نشسته بود و گوش میداد. کمی که گذشت حوصله اش سر رفت. سینه خیز از سویی به سوی دیگر می رفت و گاهی حرف هایمان را تایید میکرد و گاهی رد!
شده بود مغز متفکر جلسه!
هر دو عزیز همراه، کوله باری از تجربه با خود آورده بودند برای ما که دغدغه ی رشد و حرکت سایر گروه های جهادی را داریم؛ از سفرهای مختلفشان که در آن ها به عنوان «نیروی فرهنگی» حضور داشتند.
دوست خوبمان، قبل از جلسه، با جهادگران دیگری که بعنوان مربی کودک و نوجوان در مناطق حاشیه ی شهر و روستا حضور پیدا کرده بودند، صحبت کرده بود و قرار بود به عنوان نماینده ی آنها نکاتی را در جمع عنوان کند که راهگشای سامان دادن به فعالیت های تربیتی در اردوهای جهادی باشد.
و ما تمام مدت گفتگوهایمان، به این فکر میکردیم که رسالت بنت الهدی را در این میان چگونه تعریف کنیم و چگونه نقشه ی راه بچینیم تا به قدر توان بانوان مربی ِجهادگرِ، بارهایی را از دوش دغدغه های فرهنگی مکتبمان برداریم.
توانی که امید دازیم فضل خدا، بر آن بیفزاید؛ روز افزون.
حدود صد و بیست دقیقه، جلسه و گپ و گفت صمیمی...
لحظاتی جدی، لحظاتی خنده، گاه خنده های شیرین از سر تجدید خاطرات و گاه، خنده هایی تلخ از جنس غم انگیز تر از گریه به حال اموری که باید به دست ما و شاید بزرگتر از ما، اصلاح شوند.
امید پاشیدیم به روی هم. عزم کردیم برای ساختن روزهایی روشن تر. حرکتش از ما و برکتش از خدایی که میبیند، درک می کند و همیشه یاری می رساند.
مهمان هایمان را بعد از عکس یادگاری، بدرقه کردیم. برای محمد حسینِ کوچولو، دست تکان دادیم و لبخندش را در خاطرمان، نقاشی کشیدیم.
صد و بیست دقیقه گفتگوی سازنده، ثبت شد در احوال اتاقِ به رنگِ زندگیِ بنت الهدی.
گفتگوی بانوانی که تلاش می کنند در راه سربازیِ حجت خدا؛ یکی در لباس طلبه و دیگری در لباس دانشجو.
۱۸ مرداد ماه روز بزرگداشت شهدای مدافع حرم
#جهادی_بنت_الهدی
#گروه_جهادی_بنت_الهدی
#گروه_جهادی_فرهنگی_بنت_الهدی
#بزرگداشت_شهدای_مدافع_حرم
#سردار_شهید
#سردار_قاسم_سلیمانی
@jahadibentolhoda
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
بوی محرم که می رسد، چشم ها هم بیرق های مشکی را جستجو می کنند.
پارچه های عزا را از بقچه بیرون می آوریم و دلمان را گره میزنیم به سفینة النجاة حسین.
کودک که بودیم می گفتیم: مادر چرا با نوحه گریه مان نمیگیرد؟ و مادر با مهربانی می گفت: بزرگ که شدی این واقعه را بهتر درک می کنی.
خاطرات کودکی مان از هیئت پر شد از دویدن، بازی کردن، و دوست پیدا کردن. از بازی که خسته میشدیم به آغوش مادر بر می گشتیم. مادر با دیدن ما اشک هایش را پاک می کرد و لبخند می زد.
نمیدانستیم صرف حضور در مجلس عزای اباعبدالله، عشق آقایمان حسین را با وجودمان یکی می کند و اینک این عشق وحدت یافته با وجودمان باز هم تو را فریاد می زند "یا حسین".
#جهادی_بنت_الهدی
#گروه_جهادی_بنت_الهدی
#گروه_جهادی_فرهنگی_بنت_الهدی
#محرم
#عزاداری
#کودک_و_نوجوان
#تربیت
#عشق_امام_حسین(ع)
@jahadibentolhoda
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی از شما دوست دارید بدانید ما در بنت الهدی، چه میکنیم!
نرگس خانم، سفیر ماست و برای شما از بنت الهدی و آدمهایش و کارهایشان میگوید.
#جهادی_بنت_الهدی
#مربی
#کودک_نوجوان
@jahadibentolhoda
11.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
چای روضه که خورده اید؟
طعم خاصی دارد. طعم عشق، عشق به امام حسین علیه السلام. اصلا شفاست انگار.
بوی اسپند هم برای همه ما یادآور حریم مهربان حرم هاست و دسته های پر شور عزاداری
کودکانی قرار است با کمک گروه جهادی بنت الهدی پرچم بزنند و روضه بگیرند برای آقایمان ٲباعبدالله در خانه هایی که شاید بضاعت چندانی ندارند.
باشد که در روضه هایشان همه مان را دعا کنند .
پ ن: بسته هدایای گروه جهادی بنت الهدی به کودکان کم بضاعت جهت برپایی روضه خانگی برای سیدالشهداء شامل اقلام زیر است:
کتاب کودکانه من و هیات
پرچم یاد بود امام حسین علیه السلام
چای
اسفند و
خوراکی جهت پذیرایی
همهچیز برای برپایی روضه کودکانه و خالصانه آماده خواهد بود
برای روز عاشورا
برای همت عالی در تهیه بسته ها میتوانید نیت کنید و همراه ما باشید.
(هزینه هر بسته حدودا ۵۰ هزار تومان )
شماره کارت گروه جهادی بنت الهدی
۶۲۷۳۸۱۷۰۱۰۰۷۴۱۲۲
#جهادی_بنت_الهدی
#گروه_جهادی_بنت_الهدی
#گروه_جهادی_فرهنگی_بنت_الهدی
#سفیر_بنت_الهدی
#نرگس_خانم
#روضه
#روضه_سیدالشهداء
#روضه_خانگی
#محرم
@jahadibentolhoda
﷽
مشارکت در قربانی به نیت سلامتی امام زمان علیه السلام و خانواده و عزیزانتان جهت توزیع در حاشیه شهر تهران
قربانی کردن نزد خداوند حساب خاصی دارد
در دفع بلیات موثر است و به آن بسیار سفارش شده. حالا که هر کدام نمیتوانیم یکقربانی انجام دهیم میتوانیم با کمک هم در این امر سهیم شویم.
نیت ها نزد خدا ثبت میشوند.
قربانی روز عاشورا انجام و توزیع خواهد شد.
#گروه_جهادی_بنت_الهدی
❌مهلت تا ۱۲ شب تاسوعا
@jahadibentolhoda
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
کتاب اثرات پنهان تربیت آسیب زا
از استاد اخلاق بزرگی پرسیدند چه کنیم به خدا برسیم؟ فرمود بپرسید چه نباید بکنیم!
حکایت تربیت هم همین است.
گاهی ما باید بدانیم چه نکنیم که بچه هایمان تربیت بشوند! چه نکنیم که فرزندانمان از دین، فاصله نگیرند و از آن متنفر نشوند.
کتاب آقای عبدالعظیم کریمی، همین را میخواهد به ما بگوید. چگونه تربیت نکنیم!
چیزهایی که کمتر کسی به ما گوشزد خواهد کرد...
#جهادی_بنت_الهدی
#گروه_جهادی_بنت_الهدی
#گروه_جهادی_فرهنگی_بنت_الهدی
#معرفی_کتاب
#کتاب
#تربیت
@jahadibentolhoda
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
کتاب تشکیلات بهشتی
کتاب را که ورق میزنی، سطر به سطر را که میخوانی، به یک درد چندین ساله می اندیشی. اینکه نداشتن تشکیلات، چندین دهه است برای آرمان هایت سواتی جز آفت نداشته است!
فکر میکنی چطور کار کنی که تشکیلاتی باشد و اندازه ی وسع تو، این چاله چوله های قدیمی را بپوشاند؟
دلت میخواهد بروی بر سر بام های بلند، همه را از حرف های این نابغۀ زمان خود و حتی آینده با خبر کنی!
محروم نکنید خودتان را از این کتاب!
ما در بنت الهدی، استخوان بندی تشکیلاتمان را محکم می کنیم با خواندن گوهر های شهید بهشتی (ره)
#جهادی_بنت_الهدی
#گروه_جهادی_بنت_الهدی
#گروه_جهادی_فرهنگی_بنت_الهدی
#معرفی_کتاب
#کتاب
#تربیت
@jahadibentolhoda
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
آموزش، منحصر به کتابهای رنگارنگ آموزش و پرورش و آموختن هم مخصوص مدرسه نیست. سالهاست امام حسین (ع) مکتبی دارد و عشق ورزیدن را آموزش میدهد.
عاشق این درگه ایم، آنچنان که از گهواره تا گور تو را میجوییم و همراه کودکانمان پای روضه ها و روایت روز عاشورایت، از خرد و بزرگ کربلا درس مردانگی و فتوت می آموزیم.
شیری که مادران هنگام برپایی روضه به کام شیرخوارانشان میریزند شهد شیرین عشق توست حسین جان و پرچمی که به دست کودکان است نشانی از مکتب توست. دستمان را بگیر و محبتت را در گوشمان زمزمه کن تا منتهای جانمان.
پ.ن: تشکر از همگی عزیزان که همت کردند در خانه های کم بضاعت هم روضه اباعبدالله برقرار شود.
با تشکر از نرگس جان و نیکان نجفی
#جهادی_بنت_الهدی
#گروه_جهادی_بنت_الهدی
#گروه_جهادی_فرهنگی_بنت_الهدی
#کودک_و_نوجوان
#کتاب_من_و_هیئت
#تربیت
@jahadibentolhoda
﷽
ماجرای طلبگی
قسمت ۵
سفر اول:کربلا
من و مادر هم راهی شدیم
راهی سفر کربلا
از راه زمینی ،کاروانی آزاد (هنوز کاروان های حج و زیارتی درست سر و سامان نداشتند)
از ذوق بقیه برای زیارت متعجب بودم
چه قبل از سفر چه حین سفر و چه حتی زمان رسیدن .اولین نگاهشان به گنبد و بارگاه آقا فقط اشک بودند
راه خیلی سخت بود و چون مسائل امنیتی هم اضافه شده بود یک سرباز همراه گروه بود و ایست های بازرسی متعدد و جاده های فرعی و تاریک و طولانی.
من اما در تمام مسیر فکر میکردم
این همه گریه و ذوق واقعا برای زیارت یک نفر برای چیست؟
میتوانم بگویم تمام سفر سعی کردم ادایشان را دربیاورم
حتی اشک نداشتم
در حرم ابا عبدالله الحسین علیه السلام بیشتر نگاه میکردم
فقط حس میکردم درونم خبری است...
روضه ها برای من جملاتی بودند که هر سال میشنیدیم و اینجا بیشتر تکرار میشدند
بین الحرمین برایم جذاب بود ولی نمیدانستم چرا
از حدود یک هفته ای که در کربلا بودیم چند وعده با بقیه راهی شدم.بعدش اما بلند میشدم و برای خودم کوچه پس کوچه ها را میگشتم. میرفتم بین الحرمین به کبوترها دانه میدادم و مات و مبهوت بودم.
آنقدر حرم خلوت بود که چند قدمی ضریح مطهر نشسته بودم و در فکر که پیرزنی گفت سواد ندارم
زیارت نامه را میخوانی برایم؟
گفتم باشد
برای او خواندم
و خودم هیچ از عبارات نمیفهمیدم.
روز آخر در کربلا دلم گرفته بود و باز توجهی نکردم
رسم بوده و هست که زیارت دوره میبرند .از تمام قسمت ها برایم تل زینبیه جذابیت بیشتری داشت
بخش زیارت نجف بماند برای بعد.
سفر تمام شد و ما برگشتیم خانه
و حالا تازه آثار این زیارت درب و داغان در من خودش را نشان میداد.دلم تنگ میشد.شب ها گریه میکردم.نام حسین برای سوز داشت.روضه را دوست داشتم.لباس سیاه برایم محترم شده بود و من نمیدانستم که
حسین در این زیارت برای من خیلی زحمت کشیده بوده.
#حسین
#محرم
#بنت_الهدی
#ادب
#عاشورا
حدود سال ۸۷